دهی از دهستان مؤمن آباد بخش درمیان شهرستان بیرجند، 6 هزارگزی جنوب رود درمیان، 7 هزارگزی جنوب راه مالرو عمومی درمیان به دستگرد. کوهستانی. گرمسیر. سکنه 328. شیعه. فارسی زبان. آب آن از قنات و محصول آن غلات، شلغم، ذرت. شغل اهالی زراعت می باشد. راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی از دهستان مؤمن آباد بخش درمیان شهرستان بیرجند، 6 هزارگزی جنوب رود درمیان، 7 هزارگزی جنوب راه مالرو عمومی درمیان به دستگرد. کوهستانی. گرمسیر. سکنه 328. شیعه. فارسی زبان. آب آن از قنات و محصول آن غلات، شلغم، ذرت. شغل اهالی زراعت می باشد. راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
خوندمیر در دستورالوزراء (ص 237) گوید: ’...عمیدالدین اسعد را بمراسلات و مفاوضات نسبت بملازمان خوارزمشاه متهم گردانید و با پسرش تاج الدین محمد در قلعۀ اسکیوان بند فرمود’. و اسکیوان مصحف ’اشکنوان’ است و خواجه اسعد مزبور در زندان همین قلعه قصیدۀ معروف ’اشکنوانیه’ را بنظم درآورده است. رجوع باسعد بن نصر بن جهشیار در همین لغت نامه شود، اندوه وابردن. (تاج المصادر بیهقی). اندوه بدر بردن. تسلیت. خورسند و بیغم گردانیدن: اسلاه عنه. (منتهی الارب) ، اندوه عشق ببردن. (زوزنی) ، بی بیم شدن قوم از ددگان. (منتهی الارب)
خوندمیر در دستورالوزراء (ص 237) گوید: ’...عمیدالدین اسعد را بمراسلات و مفاوضات نسبت بملازمان خوارزمشاه متهم گردانید و با پسرش تاج الدین محمد در قلعۀ اسکیوان بند فرمود’. و اسکیوان مصحف ’اشکنوان’ است و خواجه اسعد مزبور در زندان همین قلعه قصیدۀ معروف ’اشکنوانیه’ را بنظم درآورده است. رجوع باسعد بن نصر بن جهشیار در همین لغت نامه شود، اندوه وابردن. (تاج المصادر بیهقی). اندوه بدر بردن. تسلیت. خورسند و بیغم گردانیدن: اسلاه عنه. (منتهی الارب) ، اندوه عشق ببردن. (زوزنی) ، بی بیم شدن قوم از ددگان. (منتهی الارب)
دهی از دهستان ده پیر، بخش حومه شهرستان خرم آباد، 22000 گزی شمال خرم آباد، 7000 گزی خاور راه شوسۀ خرم آباد به کرمانشاه. دامنه. سردسیر. مالاریایی. سکنه 600 تن. لکی و لری و فارسی زبان. آب از چشمه سار. محصول آن غلات، تریاک، لبنیات، پشم. شغل زراعت، گله داری. صنایع دستی زنان چادربافی. راه مالرو دارد. معدن گچ و دبستان دارد. ساکنین از طایفۀسپه وند هستند. برای تعلیف احشام بمراتع الوار گرمسیری ییلاق قشلاق می کنند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی از دهستان ده پیر، بخش حومه شهرستان خرم آباد، 22000 گزی شمال خرم آباد، 7000 گزی خاور راه شوسۀ خرم آباد به کرمانشاه. دامنه. سردسیر. مالاریایی. سکنه 600 تن. لکی و لری و فارسی زبان. آب از چشمه سار. محصول آن غلات، تریاک، لبنیات، پشم. شغل زراعت، گله داری. صنایع دستی زنان چادربافی. راه مالرو دارد. معدن گچ و دبستان دارد. ساکنین از طایفۀسپه وند هستند. برای تعلیف احشام بمراتع الوار گرمسیری ییلاق قشلاق می کنند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
ابن اثیر در ذکر اخبار اردشیر بن بابک گوید: و کان فی سواحل بحر فارس ملک اسمه اسیون یعظم، فسار الیه اردشیر فقتله و قتل من معه و استخرج له اموالاً عظیمه. (کامل ابن اثیر چ مصر ج 1 ص 167) ، بلند کردن بنا. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) ، برداشتن آواز، آشکار کردن چیزی. آشکارا کردن چیزی، نسبت کردن سخن را به کسی. (منتهی الارب) ، بلند کردن نام. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) ، بلند گردانیدن قدر و منزلت کسی را: اشاد بذکره. (منتهی الارب) ، تعریف کردن، شناسانیدن گمشده را، هلاک کردن. (منتهی الارب)
ابن اثیر در ذکر اخبار اردشیر بن بابک گوید: و کان فی سواحل بحر فارس ملک اسمه اسیون یعظم، فسار الیه اردشیر فقتله و قتل من معه و استخرج له اموالاً عظیمه. (کامل ابن اثیر چ مصر ج 1 ص 167) ، بلند کردن بنا. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) ، برداشتن آواز، آشکار کردن چیزی. آشکارا کردن چیزی، نسبت کردن سخن را به کسی. (منتهی الارب) ، بلند کردن نام. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) ، بلند گردانیدن قدر و منزلت کسی را: اشاد بذکره. (منتهی الارب) ، تعریف کردن، شناسانیدن گمشده را، هلاک کردن. (منتهی الارب)
موافق، یهودیی رئیس کهنۀ افسس. وی هفت فرزند خود را علم سحر آموخت و چون آنان عجایب پولس رادیدند خواستند ارواح پلید دیوانگان را باسم عیسایی که پولس بنام او وعظ میکرد اخراج کنند، لکن آن دیوانگان بر ایشان افتاده جامه های ایشان میدریدند و آنان را مجروح میکردند، در نتیجه جمعی کثیر بعیسی ایمان آوردند. (اعمال رسولان 19:14-19) (قاموس کتاب مقدس)
موافق، یهودیی رئیس کهنۀ افسس. وی هفت فرزند خود را علم سحر آموخت و چون آنان عجایب پولس رادیدند خواستند ارواح پلید دیوانگان را باسم عیسایی که پولس بنام او وعظ میکرد اخراج کنند، لکن آن دیوانگان بر ایشان افتاده جامه های ایشان میدریدند و آنان را مجروح میکردند، در نتیجه جمعی کثیر بعیسی ایمان آوردند. (اعمال رسولان 19:14-19) (قاموس کتاب مقدس)
شعبه ای از هفت لنگ بختیاری. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 73). و آن جزو طایفۀ دودکی از ایل بختیاری است و دارای شعب ذیل میباشد: بردین، پل، خواجه، گاودوشی، شهماروند
شعبه ای از هفت لنگ بختیاری. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 73). و آن جزو طایفۀ دودکی از ایل بختیاری است و دارای شعب ذیل میباشد: بردین، پل، خواجه، گاودوشی، شهماروند
السیونه. بنا به اساطیر یونان قدیم دختر ائول پادشاه بادهاست که با کیکس پسر ستارۀ صبح وصلت کرد. با این وصلت خانوادۀ خوشبختی بوجود آمدکه زن و شوهر، زندگی خود را با زئوس و هرا مقایسه میکردند. ولی خدایان که از این خودبینی متغیّر شده بودند آنان را به پرندگانی مبدل ساختند. شوهر به صورت مرغ غواص و زن به صورت عنقا (سیمرغ) درآمد. و به روایت دیگر کیکس دچار طوفان دریا شد و غرق گردید. الکیونه از شدت نومیدی خود را به دریا انداخت و هر دو به صورت پرنده درآمدند. (از فرهنگ اساطیر یونان و رم ج 1 ص 56). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 1 ص 335 شود
السیونه. بنا به اساطیر یونان قدیم دختر ائول پادشاه بادهاست که با کیکس پسر ستارۀ صبح وصلت کرد. با این وصلت خانوادۀ خوشبختی بوجود آمدکه زن و شوهر، زندگی خود را با زئوس و هرا مقایسه میکردند. ولی خدایان که از این خودبینی متغیّر شده بودند آنان را به پرندگانی مبدل ساختند. شوهر به صورت مرغ غواص و زن به صورت عنقا (سیمرغ) درآمد. و به روایت دیگر کیکس دچار طوفان دریا شد و غرق گردید. الکیونه از شدت نومیدی خود را به دریا انداخت و هر دو به صورت پرنده درآمدند. (از فرهنگ اساطیر یونان و رم ج 1 ص 56). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 1 ص 335 شود