معنی اسکیرل - جستجوی لغت در جدول جو

اسکیرل(اِ رُ)

لغت نامه دهخدا

استریل

ویژگی چیزی که با وسایل مخصوص میکروب هایش را کشته باشند، عاری از میکروب، ضدعفونی

فرهنگ فارسی عمید

اسکورت

مشایعت، همراهی، هیئت مشایعت کنندگان، گروهی که برای محافظت یا احترام همراه شخص مهمی حرکت می کنند

فرهنگ فارسی عمید

اسکیمو

هر یک از مردمان ساکن جزایر قطب شمال، آلاسکا و گروئلند، نوعی بستنی

فرهنگ فارسی عمید

اسکریم

شمشیربازی، نوعی ورزش که با استفاده از شمشیر مخصوص، لباس های ایمنی و در زمین مخصوص انجام می شود

فرهنگ فارسی عمید

اسکیزه

لگد و آلیز ستور، جست و خیز چهارپایان، جفته، جفتک

فرهنگ فارسی عمید

اسپیره

گیاهی علفی و پایا از خانوادۀ گل سرخ

فرهنگ فارسی عمید

اسکیرس

(اِ رُ)

اسکورس. جزیره ای از جزایر اسپراد.

لغت نامه دهخدا

اسیرل

بقول فرهنگ شعوری بنقل از جهانگیری این کلمه را بمعنی پارۀ (بیاره) خربزه گویند. اما در جهانگیری ’اسیرک’ آمده. رجوع به اسیرک شود

لغت نامه دهخدا

اسکیرس

(اِ رُ)

هانری آلفونس. ادیب فرانسوی، مصنف کتابهایی راجعبه انگلستان، مولد وی پاریس 1814 میلادی و وفات 1876، اندیشه مند را نیز گفته اند که صاحب فکر و خیال باشد. (برهان). و ظاهراً این معنی بر اساسی نیست

لغت نامه دهخدا

اسکیمو

نوعی بستنی، ساکنان قطب شمال

فرهنگ لغت هوشیار

اسکیزه

جفته انداختن ستور برجستن و لگد انداختن چارپایان، جست و خیز کردن

فرهنگ لغت هوشیار

اسکورت

عده ای سربازمستحفظ وملازم رکاب

فرهنگ لغت هوشیار

اسکریم

شمشیر بازی

فرهنگ لغت هوشیار

استریل

بی فایده، بی ثمر، ضد عفونی شده

فرهنگ لغت هوشیار

اسپیرال

فرانسوی مار پیچ

فرهنگ لغت هوشیار

اسپیره

نام دو گونه درختچه از تیره گل سرخیان که مخصوص مرز فوقانی جنگلهای شمال ایران میباشند و در جنگلهایارسباران و ییلاقهای نور در 2800 متر ارتفاع دیده میشوند و در همدان و قم و تفرش و دماوند نیز دیده شده اند

فرهنگ لغت هوشیار

اسکرین

((اِ سْ کْ))

صفحه سفید و بزرگی برای نمایش فیلم، پرده سینما (واژه فرهنگستان)

فرهنگ فارسی معین

اسکورت

((اِ کُ))

مشایعت، همراهی، عده ای سرباز مسلح که برای محافظت یا احترام، همراه شخصیت مهمی حرکت می کنند، همروان (واژه فرهنگستان)

فرهنگ فارسی معین

اسکیزه

((اِ زِ))

جست و خیز و لگد انداختن چارپایان، جست و خیز کردن

فرهنگ فارسی معین

اسکیمو

((اِ مُ))

هر یک از مردمان ساکن شبه جزیره آلاسکا، گروئتلند و جزایر اطراف قطب شمال، نوعی بستنی یخی

فرهنگ فارسی معین

استریل

((اِ تِ))

بی ثمر، بی بار، عقیم، نازا، سترون (واژه فرهنگستان)، عاری از میکروب

فرهنگ فارسی معین

اسپیره

((اِ رَ یا رِ))

نام دو گونه درختچه از تیره گل سرخیان که مخصوص مرز فوقانی جنگل های شمال ایران می باشند و در جنگل های ارسباران و ییلاق های نور در 2800 متر ارتفاع دیده می شوند و در همدان و قم و تفرش و دماوند نیز دیده شده اند

فرهنگ فارسی معین