- اسکیت
- نوعی کفش دارای چرخ یا تیغۀ مخصوص برای حرکت بر روی سطح هموار، ورزشی که با استفاده از این نوع کفش انجام می شود
معنی اسکیت - جستجوی لغت در جدول جو
- اسکیت ((اِ کِ))
- صفحه مخصوصی به اندازه زیره کفش با چرخ های کوچک که در زیر کفش می بندند و بر روی زمین سخت و هموار یا یخی سر می خورند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
استخوان بندی بدن آدمی وحیوان
ساکت کردن، خاموش کردن
استخوان بندی
فرو نشاندن، خاموشاندن
ساکت کردن، خاموش کردن، آرام کردن
استخوان بندی، بخش تحمل کنندۀ بار ساختمان، چوب بست، کنایه از شخص بسیار لاغراندام
((اِ کِ لِ))
فرهنگ فارسی معین
داربست یا چارچوبی از استخوان های مربوط به هم که به بدن جانوران شکل می بخشد، استخوان بندی (واژه فرهنگستان)، بسیار لاغر، چهار چوب، استخوان بندی تحمل کننده بار ساختمان، بتونی ویژگی ساختمانی با اسکلت ساخته
آلتی چوبین برای سر خوردن روی برف، اسکی بازی
سراپا خاموش همیشه خاموش
نوعی ورزش به صورت سرخوردن روی برف، چمن یا آب که با استفاده از وسایل مخصوص انجام می شود
((اِ کِ))
فرهنگ فارسی معین
نوعی ورزش برای تقویت پاها و حفظ تعادل که به وسیله کفش های مخصوصی که در زیر هر یک چهار چرخ کوچک تعبیه شده یا وسیله ای به نام تخته اسکیت، بر روی زمین سخت و هموار یا یخی انجام می شود
اسکیت، نوعی کفش دارای چرخ یا تیغۀ مخصوص برای حرکت بر روی سطح هموار، ورزشی که با استفاده از این نوع کفش انجام می شود