محمد بن عبدالله اسکافی مکنی به ابی جعفر. از ائمۀ معتزلۀ بغداد. متوفی بسال 140 ه. ق. وی در بعض عقاید بشیعه نزدیک است و طایفۀ ’اسکافیه’ بدو منسوبند و او میگفت: ان الله تعالی لایقدرعلی ظلم العقلاء و یقدر علی ظلم الاطفال و المجانین. (مقریزی 2: 346) (اعلام زرکلی ج 3 ص 923) (خاندان نوبختی ص 81 و 85 و 137 و 241) (ضحی الاسلام ج 3 ص 79) محمد بن عبدالله خطیب اسکافی مکنی به ابی عبدالله. ادیب لغوی. رجوع به محمد بن عبدالله خطیب اسکافی و معجم المطبوعات و روضات الجنات ص 560 ببعد شود محمد بن همام بغدادی مکنی به ابی علی. رجوع به ابوعلی همام اسکافی و خاندان نوبختی ص 215، 227، 230 و 234 شود
محمد بن عبدالله اسکافی مکنی به ابی جعفر. از ائمۀ معتزلۀ بغداد. متوفی بسال 140 هَ. ق. وی در بعض عقاید بشیعه نزدیک است و طایفۀ ’اسکافیه’ بدو منسوبند و او میگفت: ان الله تعالی لایقدرعلی ظلم العقلاء و یقدر علی ظلم الاطفال و المجانین. (مقریزی 2: 346) (اعلام زرکلی ج 3 ص 923) (خاندان نوبختی ص 81 و 85 و 137 و 241) (ضحی الاسلام ج 3 ص 79) محمد بن عبدالله خطیب اسکافی مکنی به ابی عبدالله. ادیب لغوی. رجوع به محمد بن عبدالله خطیب اسکافی و معجم المطبوعات و روضات الجنات ص 560 ببعد شود محمد بن همام بغدادی مکنی به ابی علی. رجوع به ابوعلی همام اسکافی و خاندان نوبختی ص 215، 227، 230 و 234 شود
دو موضع بنواحی نهروان از اعمال بغداد. (منتهی الارب). نام دو ناحیۀ بزرگ موسوم به اسکاف علیا و اسکاف سفلی در عراق، در جوار نهروان و بین بغداد و واسط. بعد از سلجوقیان به هنگام ویرانی نهروان دو ناحیۀ فوق نیز ویران گشت. جمعی از دانشمندان و مشاهیر از این سرزمین ظهور کرده بنسبت اسکافی معروف شده اند. رجوع به اسکاف بنی جنید شود
دو موضع بنواحی نهروان از اعمال بغداد. (منتهی الارب). نام دو ناحیۀ بزرگ موسوم به اسکاف علیا و اسکاف سفلی در عراق، در جوار نهروان و بین بغداد و واسط. بعد از سلجوقیان به هنگام ویرانی نهروان دو ناحیۀ فوق نیز ویران گشت. جمعی از دانشمندان و مشاهیر از این سرزمین ظهور کرده بنسبت اسکافی معروف شده اند. رجوع به اسکاف بنی جنید شود
ابوحنیفۀ اسکاف، از شعرای مرو بود و در عهد دولت سنجری والی ولایت سخن پروری شد. اگرچه کفشگر بود اما طبعی لطیف داشت و ابیات و اشعار او بسیار است. میگوید: از بس که شب و روز کشم بیدادت چون موم شدم زان دل چون پولادت ای ازدر آنکه دل نیارد یادت چندانکه مرا غم است شادی بادت. هم او راست: رباعی نه گفته بدی غم تو خواهم خوردن غمهای ترا بطبع بنهم گردن من خود بمیان عهد گفتم آن روز بر گفت تو اعتماد نتوان کردن. و له: گر کرد خلاف و نامد امشب یارم من نیز شراب دیدگان پیش آرم با نومیدی غم کهن بگسارم خود فردا را دو صد غم نو دارم. و این قطعه هم او گفته است، شعر: گرچه او راست کسوت زیبا ورچه ما راست خرقۀ رسوا ما چو مغزیم در میانۀ جوز او چو خسته ست در دل خرما. و له: بخور ای سیدی بشادی وناز هر کجا نعمتی بچنگ آری دهردر بردنش شتاب کند گر تو در خوردنش درنگ آری. (لباب الالباب ج 2 صص 175- 176). اما ابوحنیفۀ اسکافی مشهور، غزنوی است و معاصر مسعود غزنوی. رجوع به ابوحنیفۀ اسکافی غزنوی شود
ابوحنیفۀ اسکاف، از شعرای مرو بود و در عهد دولت سنجری والی ولایت سخن پروری شد. اگرچه کفشگر بود اما طبعی لطیف داشت و ابیات و اشعار او بسیار است. میگوید: از بس که شب و روز کشم بیدادت چون موم شدم زان دل چون پولادت ای ازدر آنکه دل نیارد یادت چندانکه مرا غم است شادی بادت. هم او راست: رباعی نه گفته بدی غم تو خواهم خوردن غمهای ترا بطبع بنهم گردن من خود بمیان عهد گفتم آن روز بر گفت تو اعتماد نتوان کردن. و له: گر کرد خلاف و نامد امشب یارم من نیز شراب دیدگان پیش آرم با نومیدی غم کهن بگسارم خود فردا را دو صد غم نو دارم. و این قطعه هم او گفته است، شعر: گرچه او راست کسوت زیبا ورچه ما راست خرقۀ رسوا ما چو مغزیم در میانۀ جوز او چو خسته ست در دل خرما. و له: بخور ای سیدی بشادی وناز هر کجا نعمتی بچنگ آری دهردر بردنش شتاب کند گر تو در خوردنش درنگ آری. (لباب الالباب ج 2 صص 175- 176). اما ابوحنیفۀ اسکافی مشهور، غزنوی است و معاصر مسعود غزنوی. رجوع به ابوحنیفۀ اسکافی غزنوی شود
اصحاب ابی جعفر الاسکاف. قالوا: ان الله تعالی لایقدر علی ظلم العقلاء بخلاف ظلم الصبیان و المجانین فانه یقدر علیه. (تعریفات جرجانی). فرقه ای از معتزله و یاران ابوجعفر اسکاف باشند. گویند: خدای تعالی توانا نباشد که بر خردمندان ستم کند بخلاف کودکان و دیوانگان که نسبت به آنان ستم تواند کرد. کذافی شرح المواقف. (کشاف اصطلاحات الفنون) (سمعانی)
اصحاب ابی جعفر الاسکاف. قالوا: ان الله تعالی لایقدر علی ظلم العقلاء بخلاف ظلم الصبیان و المجانین فانه یقدر علیه. (تعریفات جرجانی). فرقه ای از معتزله و یاران ابوجعفر اسکاف باشند. گویند: خدای تعالی توانا نباشد که بر خردمندان ستم کند بخلاف کودکان و دیوانگان که نسبت به آنان ستم تواند کرد. کذافی شرح المواقف. (کشاف اصطلاحات الفنون) (سمعانی)
ظ. مصحف چکاد، رجوع به سپکار شود. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). سر کوه و قلۀ کوه. (برهان) (آنندراج). سر کوه. (اوبهی)، فرق سر. (برهان) (آنندراج). میان سر. (اوبهی)
ظ. مصحف چکاد، رجوع به سپکار شود. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). سر کوه و قلۀ کوه. (برهان) (آنندراج). سر کوه. (اوبهی)، فرق سر. (برهان) (آنندراج). میان سر. (اوبهی)
اسلام پذیر آشتیگر منسوب به اسلام آنچه از تمدن و فرهنگ و جز آن که منسوب به اسلام باشد، پیرو اسلام مسلمان، جمع اسلامیان. یا دوره اسلامی عهد اسلامی. دوره بعد از اسلام. یا قرون اسلامی. قرنهایی که از آغاز اسلام ببعد سپزی شده است
اسلام پذیر آشتیگر منسوب به اسلام آنچه از تمدن و فرهنگ و جز آن که منسوب به اسلام باشد، پیرو اسلام مسلمان، جمع اسلامیان. یا دوره اسلامی عهد اسلامی. دوره بعد از اسلام. یا قرون اسلامی. قرنهایی که از آغاز اسلام ببعد سپزی شده است
آخشیجی بنیادی منسوب به ارکان آنچه مربوط و پیوسته به چهار ارکان (باد و خاک و آب و آتش) است، جمع ارکانیان. جسمانیان اهل دنیا، ناقصانی که هنوز به حد کمال نرسیده اند
آخشیجی بنیادی منسوب به ارکان آنچه مربوط و پیوسته به چهار ارکان (باد و خاک و آب و آتش) است، جمع ارکانیان. جسمانیان اهل دنیا، ناقصانی که هنوز به حد کمال نرسیده اند
دراین چامه مولانا جلال الدین بلخی: آن یکی رومی بگفت این قیل را ترک کن خواهیم استافیل را یونانی دانه انگور انگور عنب: آن یکی رومی بگفت این فیل را ترک کن خواهیم استافیل را. (مثنوی)
دراین چامه مولانا جلال الدین بلخی: آن یکی رومی بگفت این قیل را ترک کن خواهیم استافیل را یونانی دانه انگور انگور عنب: آن یکی رومی بگفت این فیل را ترک کن خواهیم استافیل را. (مثنوی)