نام شعبه ای از شعب سه گانه نهر او در واقع در خطۀپومرانیا از پروس که در حال ورود به دریای بالتیک احداث میشوند. این شعبه جزیره اسدم را از جزیره دولین افراز میکند و طول آن به 15 هزار گز بالغ است
نام شعبه ای از شعب سه گانه نهر او در واقع در خطۀپومرانیا از پروس که در حال ورود به دریای بالتیک احداث میشوند. این شعبه جزیره اُسدم را از جزیره دولین افراز میکند و طول آن به 15 هزار گز بالغ است
محمد بن قاسم ملقب بمحیی الدین متوفی بسال 904 هجری قمری او راست: حاشیه ای بر حاشیۀ سیدشریف بر تجرید و رساله فی الزندیق موسومه بالسیف المشهور. و رجوع به محمد بن قاسم شود
محمد بن قاسم ملقب بمحیی الدین متوفی بسال 904 هجری قمری او راست: حاشیه ای بر حاشیۀ سیدشریف بر تجرید و رساله فی الزندیق موسومه بالسیف المشهور. و رجوع به محمد بن قاسم شود
سن ادوین، پادشاه نورثمبری، متولد در حدود 585 میلادی و مقتول در جنگ هتفیلد، قرب دنکاستر، در 633. اتلریک پادشاه برنیسی او را از حکومت براند و وی بپادشاه مرسی پناه برد و شاه اخیر دختر خود بدو تزویج کرد و ادوین بار دیگر بسلطنت رسید و بزودی پادشاه همه انگلستان شد. وی از دست پاولینوس، آرشوک یرک تعمید یافت و بسیاری از رعایای وی بطریقۀ او عمل کردند. تنها پادشاه مرسی موسوم به پندا با او مقاومت کرد و انگلستان به دو فرقه تقسیم شدند. مسیحیان بسال 585م. در هتفیلد مغلوب شدند. ادوین و پسر ارشد او اسفریث کشته شدند. ادوین را عیسویان مانند شهید وقدیسی تلقی کنند و ذکران وی در چهارم اکتبر است
سَن ادوین، پادشاه نورثمبری، متولد در حدود 585 میلادی و مقتول در جنگ هِتفیلد، قرب دُنکاستِر، در 633. اِتِلریک پادشاه بِرنیسی او را از حکومت براند و وی بپادشاه مِرسی پناه برد و شاه اخیر دختر خود بدو تزویج کرد و ادوین بار دیگر بسلطنت رسید و بزودی پادشاه همه انگلستان شد. وی از دست پاولینوس، آرشوک یُرک تعمید یافت و بسیاری از رعایای وی بطریقۀ او عمل کردند. تنها پادشاه مرسی موسوم به پِندا با او مقاومت کرد و انگلستان به دو فرقه تقسیم شدند. مسیحیان بسال 585م. در هتفیلد مغلوب شدند. ادوین و پسر ارشد او اُسفریث کشته شدند. ادوین را عیسویان مانند شهید وقدیسی تلقی کنند و ذکران ِ وی در چهارم اکتبر است
اسخینس. در جنگهای ایران با یونان در زمان داریوش بزرگ، وقتی که اهالی ارتری از نزدیک شدن پارسیان آگاه شدند، از آتن استمداد کردند و آتنی ها چهار هزار تن بکمک ایشان فرستادند، ولی در خود ارتری اتفاق و اتحادی نبود و قسمتی از اهالی تصمیم گرفتند از سنگ های زیر آب در اوبه استفاده کرده فرار کنند و قسمت دیگر از جهت طمع ترجیح دادند که شهر را تسلیم شاه پارس کرده پاداشی بگیرند. شخصی اسخین نام پسر نتن چون وضع را چنین دید به آتنی ها گفت به اوطان خود بازگردید چه با این حال اهالی ارتری باعث فنای خود و شما خواهند شد. آتنی ها نصیحت او را پذیرفته برگشتند. بعد سپاه ایران به ارتری درآمد. (ایران باستان ص 670)
اسخینس. در جنگهای ایران با یونان در زمان داریوش بزرگ، وقتی که اهالی ارتری از نزدیک شدن پارسیان آگاه شدند، از آتن استمداد کردند و آتنی ها چهار هزار تن بکمک ایشان فرستادند، ولی در خود ارتری اتفاق و اتحادی نبود و قسمتی از اهالی تصمیم گرفتند از سنگ های زیر آب در اوبه استفاده کرده فرار کنند و قسمت دیگر از جهت طمع ترجیح دادند که شهر را تسلیم شاه پارس کرده پاداشی بگیرند. شخصی اِسخین نام پسر نتن چون وضع را چنین دید به آتنی ها گفت به اوطان خود بازگردید چه با این حال اهالی ارتری باعث فنای خود و شما خواهند شد. آتنی ها نصیحت او را پذیرفته برگشتند. بعد سپاه ایران به ارتری درآمد. (ایران باستان ص 670)
دهی جزء دهستان فراهان علیا، بخش فرمهین شهرستان اراک، 10000 گزی شمال باختر فرمهین سر راه فرعی اتومبیل رو بلوک ضیاءالملک. دامنه. سردسیر. سکنه 204 تن. آب آن از قنات. محصول آن غلات، بنشن، پنبه، میوه جات، چغندر قند. شغل اهالی زراعت و گله داری، قالیچه بافی مرغوب. راه آن مالرو است. از فرمهین در تابستان اتومبیل میتوان برد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 ص 13)
دهی جزء دهستان فراهان علیا، بخش فرمهین شهرستان اراک، 10000 گزی شمال باختر فرمهین سر راه فرعی اتومبیل رو بلوک ضیاءالملک. دامنه. سردسیر. سکنه 204 تن. آب آن از قنات. محصول آن غلات، بنشن، پنبه، میوه جات، چغندر قند. شغل اهالی زراعت و گله داری، قالیچه بافی مرغوب. راه آن مالرو است. از فرمهین در تابستان اتومبیل میتوان برد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 ص 13)
دهی از دهستان ده پیر، بخش حومه شهرستان خرم آباد، 22000 گزی شمال خرم آباد، 7000 گزی خاور راه شوسۀ خرم آباد به کرمانشاه. دامنه. سردسیر. مالاریایی. سکنه 600 تن. لکی و لری و فارسی زبان. آب از چشمه سار. محصول آن غلات، تریاک، لبنیات، پشم. شغل زراعت، گله داری. صنایع دستی زنان چادربافی. راه مالرو دارد. معدن گچ و دبستان دارد. ساکنین از طایفۀسپه وند هستند. برای تعلیف احشام بمراتع الوار گرمسیری ییلاق قشلاق می کنند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی از دهستان ده پیر، بخش حومه شهرستان خرم آباد، 22000 گزی شمال خرم آباد، 7000 گزی خاور راه شوسۀ خرم آباد به کرمانشاه. دامنه. سردسیر. مالاریایی. سکنه 600 تن. لکی و لری و فارسی زبان. آب از چشمه سار. محصول آن غلات، تریاک، لبنیات، پشم. شغل زراعت، گله داری. صنایع دستی زنان چادربافی. راه مالرو دارد. معدن گچ و دبستان دارد. ساکنین از طایفۀسپه وند هستند. برای تعلیف احشام بمراتع الوار گرمسیری ییلاق قشلاق می کنند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
بادام، یکی اسم اصلی و اولی بیت ایل است (سفر پیدایش 28:19 و 35:6 و 48:3) (یوشع 16:2) و از این آیه معلوم میشود که لوز در جوار بیت ایل بوده است (یوشع 18:13، داود 1:22). رجوع به بیت ایل شود. دوم اسم شهری است در اراضی حتیان که یکی از اهل لوز قدیم که با قوم خود هلاک نشده بود آن را بنا کرد (داود 1:23-26) و این همان لویزۀ حالیه است که به مسافت 4 میل به شمال غربی بانیاس واقع است. (قاموس کتاب مقدس)
بادام، یکی اسم اصلی و اولی بیت ایل است (سفر پیدایش 28:19 و 35:6 و 48:3) (یوشع 16:2) و از این آیه معلوم میشود که لوز در جوار بیت ایل بوده است (یوشع 18:13، داود 1:22). رجوع به بیت ایل شود. دوم اسم شهری است در اراضی حتیان که یکی از اهل لوز قدیم که با قوم خود هلاک نشده بود آن را بنا کرد (داود 1:23-26) و این همان لویزۀ حالیه است که به مسافت 4 میل به شمال غربی بانیاس واقع است. (قاموس کتاب مقدس)
شهری بصعید مصر. (منتهی الارب). شهری در مصر علیا. (دمشقی). یاقوت گوید: شهری بزرگ و کوره ایست در آخر صعید مصر و اول بلاد نوبه بر ساحل شرقی نیل، و آن در اقلیم دوم است، طول وی 57 درجه و عرض 22 درجه و 30 دقیقه و در جبال وی مقطع ستونهای اسکندریه است. ابوبکر هروی گفته: دراسوان سنگهای بزرگست، و من آثار مقاطع ستونها را درجبال اسوان دیدم، و آن سنگهای بزرگ است که برداشتن نتوانند، و بدانجا نزدیک قریه ای موسوم به ’بلاق یا براق’ ستونی دیدم که آنرا ’صقاله’ گویند و آن طویل و دارای لک های سرخ رنگ است و سر آن را ریگ پوشیده، من آن را اندازه گرفتم 25 ذراع بود و شکل وی مربع و هر جانب آن 7 ذراع، و رود نیل را بدانجا موضعی ضیق است و گویند بر آن بودند که پلی بر این موضع بسازند و دیگران گفته اند ستون مزبور همتای عمودالسواری است که دراسکندریه است. حسن بن ابراهیم مصری گوید: در اسوان انواع تمرهای مختلف و انواع رطب هاست و یکی از علماء گفته که وی رطبهای اسوان را دیده است. و چیزی در عراق نیافته مگر آنکه نظیر وی در اسوان باشد اما در اسوان چیزهایی دیده که در عراق نیافته است. و هم او گوید: ابورجاء الاسوانی - و او احمد بن محمد فقیه صاحب قصیدۀ بکره است - مرا خبر داد که در اسوان رطبی را میشناسد که سبزتر از سلق (چغندر) (؟) است. هارون الرشید بفرمود از هر صنف از انواع تمرهای اسوان، یکی نزد او برند. پس یک ویبه (22 یا 24 مد) نزد وی جمع شد و این انواع در عراق و حجاز نیست و در همه جهان بسری (خرمای نارس) شناخته نیست که رطب ناشده تمر گردد و بلح (میوۀ خرما پیش از رسیدن) بسر نا گردیده تمر شود مگر به اسوان. بحتری در مدح خمارویه بن طولون گوید: هل یلقینی الی رباع ابی ال جیش حظار التغویر اوغرره و بین اسوان و العراق زها رعیه ما یغبّها نظره. و گروهی به اسوان نسبت دارند و منسوب بدان اسوانی است. (معجم البلدان). مؤلف قاموس الاعلام ترکی آرد: نام شهریست در انتهای جنوبی صعید مصر، و در حدود نوبه و تابع مدیریت (بخشداری) اسنا در ساحل یمین نیل در 932 هزارگزی جنوب شرقی قاهره در 24 درجه و 5 دقیقه و 23 ثانیۀ عرض شمالی و 50 درجه و 8 ثانیۀ طول شرقی در نزدیکی نخستین شلالۀ نیل و از این رو مناسب برای ایاب و ذهاب سفائن و در واقع موقعیت آخرین اسکلۀ نیل را دارد و به این علت در حکم مخزن مهمی برای مال التجاره محسوب میگردد و انواع و اقسام خرماها بحدّ وفور در این محل وجود دارد. این محصول دائماً از اطراف و اکناف واردو صادر میگردد. در سوالف زمان این شهر بجهات عدیده معروفیت داشته و از آنجمله اینکه مسلّه و ستونهای زینتی را از سنگلاخ واقع در جوار این شهر قطع و اخراج میکردند. آثار باقیۀ این گونه یادگاریهای تاریخی از همین جنس اکنون هم موجود میباشد. در آن دوران ها بلاد وقصبات را با این نوع ستونها آرایش میکردند و اکنون هم در جانب جنوبی شهر محل قطع آن گرانیتهای عظیم پیداست و یک مسلۀ ناتمام نیز از بقایای آن زمانها خودنمایی میکند. دیگر از جهات معروفیت شهر مزبور این بودکه مردم آن اعصار می پنداشتند که تمام این شهر در زیر مدار سرطان واقع شده تا آنجا که می گویند چاهی هم در این محل وجود داشته و بنا به زعم اهالی در روز اول انقلاب صیفی پرتو آفتاب از اوج خویش به ته این چاه نورافشانی میکرده و به همه جای آن میرسیده است اگرچه خطّ وقوع اسوان امروز در 37 دقیقه و 23 ثانیۀ شمالی امری محقق میباشد اما در نتیجۀ تحوّل و گردش کرۀ زمین از شمال بسوی جنوب و بالعکس این تفاوت در دوهزار سال قبل بیش از 15 دقیقه نبوده و ازین رو قضیۀ نفوذ پرتو آفتاب بعمق چاه صحت داشته. در هر حال شهر اسوان در سوالف ایام یعنی در 2600 و 2800 سال قبل از میلاد در زمان فراعنه معمور و آباد بوده و بعد، در زمان بطالسه و رومیان بر توسعه و تعمیر آن افزوده شده وبا ابنیۀ جسیمه و معابد مطنطن و محتشم آراسته گردیده و نام قدیم وی در زبان قبطی سوان بوده، بنا به قول یاقوت حموی، در بعض کتب عربیه نیز آنرا بهمین شکل (یعنی سوان بدون همزه) ذکر کرده اند. در زمان بطالسه یونانیان این شهر را سوئنی و رومیان سیین مینامیدند. این شهر بعد از اسلام هم اهمیت بسیار یافت و جمعی کثیر از قریش و اهالی حجاز و جهات دیگر جزیره العرب برای سکونت به این شهر رفتند. در اوائل اسلام دانشمندان بسیار از این شهر برخاستند. بعدها مرض طاعون بیست هزار تن از اهالی را از بین برد. در این حال مواضع پست شهر قدیمی را ترک کرده بدامنه های واقع در اطراف نقل مکان و سوری بس دلکش در گرداگرد شهر بنا کردند چنانکه آثار آن هنوز برجایست. بعد از تأسیس ثانوی شهر اسوان مجدداً به اوج اعلای ترقی و آبادی رسید و ثروت و تجارت آن جالب انظار گشت اما باز عرصۀ تجاوز و تطاول جنگ جویان دورۀ فاطمیین گردید و بالاخره بچنگ اقوام وحشیۀ نوبه افتاد و بکلی ویران شد. در موقع فتح مصر یاوز سلطان سلیم این شهر را از نو در جهت شرقی احیا و آباد کرد و برای محافظت یک فوج پادگان و ساخلوی مرکب از بشناقها و آرناودها در اینجا مقیم ساخت که قسمتی از اهالی حاضره از اولاد و احفاد آنان میباشند و فعلاً قریب 4000 تن سکنه دارد و رصیفی قدیمی در ساحل نیل از آثار قدیمه موجود است.
شهری بصعید مصر. (منتهی الارب). شهری در مصر علیا. (دمشقی). یاقوت گوید: شهری بزرگ و کوره ایست در آخر صعید مصر و اول بلاد نوبه بر ساحل شرقی نیل، و آن در اقلیم دوم است، طول وی 57 درجه و عرض 22 درجه و 30 دقیقه و در جبال وی مقطع ستونهای اسکندریه است. ابوبکر هروی گفته: دراسوان سنگهای بزرگست، و من آثار مقاطع ستونها را درجبال اسوان دیدم، و آن سنگهای بزرگ است که برداشتن نتوانند، و بدانجا نزدیک قریه ای موسوم به ’بلاق یا براق’ ستونی دیدم که آنرا ’صقاله’ گویند و آن طویل و دارای لک های سرخ رنگ است و سر آن را ریگ پوشیده، من آن را اندازه گرفتم 25 ذراع بود و شکل وی مربع و هر جانب آن 7 ذراع، و رود نیل را بدانجا موضعی ضیق است و گویند بر آن بودند که پُلی بر این موضع بسازند و دیگران گفته اند ستون مزبور همتای عمودالسواری است که دراسکندریه است. حسن بن ابراهیم مصری گوید: در اسوان انواع تمرهای مختلف و انواع رطب هاست و یکی از علماء گفته که وی رطبهای اسوان را دیده است. و چیزی در عراق نیافته مگر آنکه نظیر وی در اسوان باشد اما در اسوان چیزهایی دیده که در عراق نیافته است. و هم او گوید: ابورجاء الاسوانی - و او احمد بن محمد فقیه صاحب قصیدۀ بکره است - مرا خبر داد که در اسوان رطبی را میشناسد که سبزتر از سلق (چغندر) (؟) است. هارون الرشید بفرمود از هر صنف از انواع تمرهای اسوان، یکی نزد او برند. پس یک ویبه (22 یا 24 مد) نزد وی جمع شد و این انواع در عراق و حجاز نیست و در همه جهان بُسری (خرمای نارس) شناخته نیست که رطب ناشده تمر گردد و بَلح (میوۀ خرما پیش از رسیدن) بُسر نا گردیده تمر شود مگر به اسوان. بحتری در مدح خمارویه بن طولون گوید: هل یلقینی الی رِباع ابی الَ َجیش ِ حظار التغویر اَوغُرره و بین اسوان و العراق زُها رعیه ما یغبّها نظره. و گروهی به اسوان نسبت دارند و منسوب بدان اسوانی است. (معجم البلدان). مؤلف قاموس الاعلام ترکی آرد: نام شهریست در انتهای جنوبی صعید مصر، و در حدود نوبه و تابع مدیریت (بخشداری) اسنا در ساحل یمین نیل در 932 هزارگزی جنوب شرقی قاهره در 24 درجه و 5 دقیقه و 23 ثانیۀ عرض شمالی و 50 درجه و 8 ثانیۀ طول شرقی در نزدیکی نخستین شلالۀ نیل و از این رو مناسب برای ایاب و ذهاب سفائن و در واقع موقعیت آخرین اسکلۀ نیل را دارد و به این علت در حکم مخزن مهمی برای مال التجاره محسوب میگردد و انواع و اقسام خرماها بحدّ وفور در این محل وجود دارد. این محصول دائماً از اطراف و اکناف واردو صادر میگردد. در سوالف زمان این شهر بجهات عدیده معروفیت داشته و از آنجمله اینکه مسلّه و ستونهای زینتی را از سنگلاخ واقع در جوار این شهر قطع و اخراج میکردند. آثار باقیۀ این گونه یادگاریهای تاریخی از همین جنس اکنون هم موجود میباشد. در آن دوران ها بلاد وقصبات را با این نوع ستونها آرایش میکردند و اکنون هم در جانب جنوبی شهر محل قطع آن گرانیتهای عظیم پیداست و یک مسلۀ ناتمام نیز از بقایای آن زمانها خودنمایی میکند. دیگر از جهات معروفیت شهر مزبور این بودکه مردم آن اعصار می پنداشتند که تمام این شهر در زیر مدار سرطان واقع شده تا آنجا که می گویند چاهی هم در این محل وجود داشته و بنا به زعم اهالی در روز اول انقلاب صیفی پرتو آفتاب از اوج خویش به ته این چاه نورافشانی میکرده و به همه جای آن میرسیده است اگرچه خطّ وقوع اسوان امروز در 37 دقیقه و 23 ثانیۀ شمالی امری محقق میباشد اما در نتیجۀ تحوّل و گردش کرۀ زمین از شمال بسوی جنوب و بالعکس این تفاوت در دوهزار سال قبل بیش از 15 دقیقه نبوده و ازین رو قضیۀ نفوذ پرتو آفتاب بعمق چاه صحت داشته. در هر حال شهر اسوان در سوالف ایام یعنی در 2600 و 2800 سال قبل از میلاد در زمان فراعنه معمور و آباد بوده و بعد، در زمان بطالسه و رومیان بر توسعه و تعمیر آن افزوده شده وبا ابنیۀ جسیمه و معابد مطنطن و محتشم آراسته گردیده و نام قدیم وی در زبان قبطی سوان بوده، بنا به قول یاقوت حموی، در بعض کتب عربیه نیز آنرا بهمین شکل (یعنی سوان بدون همزه) ذکر کرده اند. در زمان بطالسه یونانیان این شهر را سوئنی و رومیان سییِن مینامیدند. این شهر بعد از اسلام هم اهمیت بسیار یافت و جمعی کثیر از قریش و اهالی حجاز و جهات دیگر جزیره العرب برای سکونت به این شهر رفتند. در اوائل اسلام دانشمندان بسیار از این شهر برخاستند. بعدها مرض طاعون بیست هزار تن از اهالی را از بین برد. در این حال مواضع پست شهر قدیمی را ترک کرده بدامنه های واقع در اطراف نقل مکان و سوری بس دلکش در گرداگرد شهر بنا کردند چنانکه آثار آن هنوز برجایست. بعد از تأسیس ثانوی شهر اسوان مجدداً به اوج اعلای ترقی و آبادی رسید و ثروت و تجارت آن جالب انظار گشت اما باز عرصۀ تجاوز و تطاول جنگ جویان دورۀ فاطمیین گردید و بالاخره بچنگ اقوام وحشیۀ نوبه افتاد و بکلی ویران شد. در موقع فتح مصر یاوز سلطان سلیم این شهر را از نو در جهت شرقی احیا و آباد کرد و برای محافظت یک فوج پادگان و ساخلوی مرکب از بُشناقها و آرناودها در اینجا مقیم ساخت که قسمتی از اهالی حاضره از اولاد و احفاد آنان میباشند و فعلاً قریب 4000 تن سکنه دارد و رصیفی قدیمی در ساحل نیل از آثار قدیمه موجود است.
ابن اثیر در ذکر اخبار اردشیر بن بابک گوید: و کان فی سواحل بحر فارس ملک اسمه اسیون یعظم، فسار الیه اردشیر فقتله و قتل من معه و استخرج له اموالاً عظیمه. (کامل ابن اثیر چ مصر ج 1 ص 167) ، بلند کردن بنا. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) ، برداشتن آواز، آشکار کردن چیزی. آشکارا کردن چیزی، نسبت کردن سخن را به کسی. (منتهی الارب) ، بلند کردن نام. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) ، بلند گردانیدن قدر و منزلت کسی را: اشاد بذکره. (منتهی الارب) ، تعریف کردن، شناسانیدن گمشده را، هلاک کردن. (منتهی الارب)
ابن اثیر در ذکر اخبار اردشیر بن بابک گوید: و کان فی سواحل بحر فارس ملک اسمه اسیون یعظم، فسار الیه اردشیر فقتله و قتل من معه و استخرج له اموالاً عظیمه. (کامل ابن اثیر چ مصر ج 1 ص 167) ، بلند کردن بنا. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) ، برداشتن آواز، آشکار کردن چیزی. آشکارا کردن چیزی، نسبت کردن سخن را به کسی. (منتهی الارب) ، بلند کردن نام. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) ، بلند گردانیدن قدر و منزلت کسی را: اشاد بذکره. (منتهی الارب) ، تعریف کردن، شناسانیدن گمشده را، هلاک کردن. (منتهی الارب)
خاندان مشهور طابع و کتابفروش و محقق فرانسوی. مشهورترین افراد این خاندان از این قرارند: ربر، مولد پاریس. او راست: گنجینۀ زبان لاتین. وی پدر لغویین فرانسه است. (1503- 1559 میلادی) ، جزیه، دراهم الاسجاد، نوعی از درم که بر آن صورت صنم است که آنرا سجده میکردند. (منتهی الارب). درمهای خسروانی. (السامی فی الاسامی) (مهذب الاسماء). درمها که بر آن نقش چهرۀ خسرو پرویز بود و ایرانیان هر گاه چشم بر آن می افکندند نماز میبردند. بیرونی در الجماهر گوید: قال الاعشی: من یر هوذه یسجد غیر متئب اذا تعصب فوق التاج او وضعا له اکالیل بالیاقوت فصلها صواغها لاتری عیباً و لا طبعا. و ذلک ان کسری ابرویز کان اکرم هوذه بن علی بتاج فزعمت حنیفه انه لم یره احد من العرب الا سجد لکبریائه و لا احد من العجم الاّ سجد لصوره کسری فیه لرسمهم عند رؤیه صورته فی الدراهم. قال الاسود بن یعفر: من خمر ذی نطف اغن ّ منطق وافی بها بدراهم الاسجاد. (الجماهر بیرونی چ حیدرآباد ص 111 و 112)
خاندان مشهور طابع و کتابفروش و محقق فرانسوی. مشهورترین افراد این خاندان از این قرارند: رُبِر، مولد پاریس. او راست: گنجینۀ زبان لاتین. وی پدر لغویین فرانسه است. (1503- 1559 میلادی) ، جزیه، دراهم الاسجاد، نوعی از درم که بر آن صورت صنم است که آنرا سجده میکردند. (منتهی الارب). درمهای خسروانی. (السامی فی الاسامی) (مهذب الاسماء). درمها که بر آن نقش چهرۀ خسرو پرویز بود و ایرانیان هر گاه چشم بر آن می افکندند نماز میبردند. بیرونی در الجماهر گوید: قال الاعشی: من یر هوذه یسجد غیر متئب اذا تعصب فوق التاج او وضعا له اکالیل بالیاقوت فصلها صواغها لاتری عیباً و لا طبعا. و ذلک ان کسری ابرویز کان اکرم هوذه بن علی بتاج فزعمت حنیفه انه لم یره احد من العرب الا سجد لکبریائه و لا احد من العجم الاّ سجد لصوره کسری فیه لرسمهم عند رؤیه صورته فی الدراهم. قال الاسود بن یعفر: من خمر ذی نطف اغن ّ منطق وافی بها بدراهم الاسجاد. (الجماهر بیرونی چ حیدرآباد ص 111 و 112)
سیمون. ریاضی دان و مهندس هلندی. مولد بروژ. وی برای تحقیقاتی که در باب قوت و عمل آب و کسور اعشاری دارد شهرت یافته است. (1548- 1620 میلادی) ، همدیگر را شمشیر زدن و کشتن. (منتهی الارب). یکدیگر را با شمشیر زدن. هلاک کردن
سیمون. ریاضی دان و مهندس هلندی. مولد بروژ. وی برای تحقیقاتی که در باب قوت و عمل آب و کسور اعشاری دارد شهرت یافته است. (1548- 1620 میلادی) ، همدیگر را شمشیر زدن و کشتن. (منتهی الارب). یکدیگر را با شمشیر زدن. هلاک کردن