جدول جو
جدول جو

معنی اسهام - جستجوی لغت در جدول جو

اسهام
بسیار کردن سخن را: اسهم الرجل. (منتهی الارب).
لغت نامه دهخدا
اسهام(اَ)
جمع واژۀ سهم. (دهار). اسهام که معمولاً جمع سهم بمعنی بهره و نصیب استعمال میشود از کلمات مستحدث است و در کتب لغت معتبر نیامده، آنچه موجود است در جمع سهم بمعنی تیر، سهام، و در جمع سهم بمعنی بهره، اسهم و سهمان و سهمه میباشد، ولی فیومی در جمع سهم بمعنی بهره، بجای سهمه، سهام را ذکر کرده است
لغت نامه دهخدا
اسهام
جمع سهم، بون ها در تازی به جای اسهام گفته میشود پشک انداختن، بسیار سخنی سخن دراز کردن جمع سهم بهره ها بخشها. توضیح در عربی جمع سهم بمعنی بهره (اسهم) آمده
فرهنگ لغت هوشیار
اسهام
جمع سهم، بهره ها، بخش ها
تصویری از اسهام
تصویر اسهام
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از الهام
تصویر الهام
(دخترانه)
فکری که به طور ناگهانی در ذهن پیدا می شود
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اسلام
تصویر اسلام
(پسرانه)
دین پیروان محمد (ص)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ابهام
تصویر ابهام
مبهم بودن، پیچیده بودن، در ادبیات در فن بدیع به کار بردن کلماتی در نظم یا نثر که احتمال دو معنی متقابل داشته باشد، یعنی هم مدح باشد و هم ذم، برای مثال ای خواجه ضیا شود ز روی تو ظلم / با طلعت تو سور نماید ماتم (رشیدالدین وطواط - حدائق السحر فی دقائق الشعر)، ذووجهین، محتمل الضدین، انگشت شست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اسهاد
تصویر اسهاد
بیدار کردن، یکباره زاییدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوهام
تصویر اوهام
خیالات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایهام
تصویر ایهام
در وهم و گمان افتادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الهام
تصویر الهام
در دل افکندن، اندر دل افکندن، وحی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکهام
تصویر اکهام
خیرگی، کاهسش دید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افهام
تصویر افهام
فهمانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقهام
تصویر اقهام
چشم پوشیدن، خوار شمردن، بازشدن ابر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسهان
تصویر اسهان
ماسه ها ریگ های نرم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسنام
تصویر اسنام
بالا رفتن دود، افرازه یابی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسهاء
تصویر اسهاء
ساختن پیشدالان ساختن در گاهی، ساختن گنجینه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسهار
تصویر اسهار
بیدار کردن بی خواب کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسطام
تصویر اسطام
آتش کاو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابهام
تصویر ابهام
انگشت ستبر و کوتاه، پوشیده گذاشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتهام
تصویر اتهام
تهمت نهادن بر کسی، افترا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادهام
تصویر ادهام
اندوهاندن
فرهنگ لغت هوشیار
آتش کاو آهنین محش محشه سیخی که در تون حمام و تنور نانوایی بکار میرود کفچه آتشدان چمچه کمچه آتش کش بیلچه خاک انداز. زین و یراق اسب ساز و برگ اسب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارهام
تصویر ارهام
نم نم باریدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسهاب
تصویر اسهاب
سخن بسیار گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استهام
تصویر استهام
پشک انداختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسجام
تصویر اسجام
روان شدن اشک اشک ریختن شاریدن
فرهنگ لغت هوشیار
گردن نهادن، دین پذیرفتن، فرمانبرداری، به آشتی درآمدن، پیشرس خری، نام دینی است که بنیاد گذار و آورنده آن محمد بن عبدالله ص است، آشتی گردن نهادن فرمان بردن، یله کردن فرو گذاردن باز گشتن، پذیرفتن دینی (بطور عموم)، پذیرفتن شریعت محمد بن عبدالله ص، دین محمد بن عبدالله ص. تسلیم شدن، داخل شدن در صلح وآشتی، نام یکی از مذاهب عمده که در 116 میلادی توسط حضرت محمدبنعبدالله (ص) رواج پیدا کرد
فرهنگ لغت هوشیار
جمع سقم، بیماریها، نادرستی ها بیمار گردانیدن جمع سقم بیماریها مرضها. بیمار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
شکم راندن توسط دارو، شکم روش، نام مریضی میباشد که فضولات معده پی درپی وبه شکل مایع جاری میشود، بیرون روی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتهام
تصویر اتهام
چفته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اسهال
تصویر اسهال
شکم روش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از الهام
تصویر الهام
یان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ابهام
تصویر ابهام
پیچیدگی، سربستگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اکهام
تصویر اکهام
خیرگی، کاهش دید
فرهنگ واژه فارسی سره