جدول جو
جدول جو

معنی اسلامبولی - جستجوی لغت در جدول جو

اسلامبولی
آنچه منسوب به اسلامبول (استانبول) باشد، اهل اسلامبول از مردم استانبول، ظرفی حلبی که برای بردن گل و گچ در بنایی بکار برند
فرهنگ لغت هوشیار
اسلامبولی
استامبولی، از مردم استامبول
تصویری از اسلامبولی
تصویر اسلامبولی
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

منسوب به استامبول. کالایی که در استامبول سازند و صادر کنند، اهل استامبول از مردم استامبول بدان سخن میگویند و با ترکی معمول در آذربایجان ایران و شوروی تفاوت دارد، پلویی که از برنج و گوجه فرنگی پزند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استامبولی
تصویر استامبولی
ظرفی فلزی که برای بردن گل و گچ در بنایی به کار برند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استامبولی
تصویر استامبولی
((اِ بُ))
آن چه منسوب به استامبول باشد، از مردم استامبول (ترکیه)، اهل استامبول
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استامبولی
تصویر استامبولی
از مردم استامبول، زبان ترکی رایج در ترکیه،
نوعی غذا که با برنج، گوشت، گوجه فرنگی و سیب زمینی تهیه می شود، استانبولی پلو،
نوعی ظرف فلزی شبیه لگن که در کارهای ساختمانی برای حمل گل و گچ به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
منسوب به استانبول. کالایی که در استانبول سازند و صادر کنند، اهل استانبول از مردم استانبول، ظرفی است آهنی یا ساخته از حلبی به شکل لگن که در آن گل و گچ میریزند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسلامبولی پلو
تصویر اسلامبولی پلو
نوعی پلو که در آن آب گوجه فرنگی و گوشت خرد کرده میریزند
فرهنگ لغت هوشیار