حق یا مال را به طور کامل گرفتن، کاری را به طور کامل انجام دادن، حق چیزی را ادا کردن، شغل و وظیفۀ مستوفی، حساب مالیات، در علوم ادبی ادا کردن حق مطلب به نحو احسن
حق یا مال را به طور کامل گرفتن، کاری را به طور کامل انجام دادن، حق چیزی را ادا کردن، شغل و وظیفۀ مستوفی، حساب مالیات، در علوم ادبی ادا کردن حق مطلب به نحو احسن
تخلیۀ کامل ادرار از مثانۀ مردان با فشردن مجرای آن، بازداشتن حیوان حلال گوشت از خوردن چیزهای نجس، برائت خواستن از وام یا عیب و تهمت، طلب برائت کردن، خودداری از نزدیکی با زن به منظور سپری شدن مدت حیض
تخلیۀ کامل ادرار از مثانۀ مردان با فشردن مجرای آن، بازداشتن حیوان حلال گوشت از خوردن چیزهای نجس، برائت خواستن از وام یا عیب و تهمت، طلب برائت کردن، خودداری از نزدیکی با زن به منظور سپری شدن مدت حیض
وراقت کردن خواستن. (تاج المصادر بیهقی) ، شوغاه ساختن گوسفند را. (تاج المصادر بیهقی). شوگاه ساختن گوسفند. (زوزنی). شبگاه ساختن برای گوسپندان، آستانه ساختن. (زوزنی). فناء و عتبه و وصید و وصیده و سدّه و درگاه و جناب ساختن
وراقت کردن خواستن. (تاج المصادر بیهقی) ، شوغاه ساختن گوسفند را. (تاج المصادر بیهقی). شوگاه ساختن گوسفند. (زوزنی). شبگاه ساختن برای گوسپندان، آستانه ساختن. (زوزنی). فناء و عَتَبه و وصید و وصیده و سدّه و درگاه و جناب ساختن
پهلوانی تورانی در لشکر افراسیاب. (برهان) (سروری) (مؤید الفضلاء) : چو او بازگشت استقیلا چو گرد بیامد که با شاه جوید نبرد. فردوسی، تأخیر کردن، زمان و مهلت و تأخیر خواستن. (منتهی الارب)
پهلوانی تورانی در لشکر افراسیاب. (برهان) (سروری) (مؤید الفضلاء) : چو او بازگشت استقیلا چو گرد بیامد که با شاه جوید نبرد. فردوسی، تأخیر کردن، زمان و مهلت و تأخیر خواستن. (منتهی الارب)
استیراط در امر، درآویختن به کاری دشوار که راه رهائی نتوان یافتن. (از منتهی الارب) ، اندرز کردن، این کلمه معنی دیگری دارد غیر آنکه در لغت نامه هاست. و فی الحدیث: استوصوا بالنساء خیراً فانهن عوان عندکم. و در نامه ای که ابویعقوب یوسف بن یحیی المصری البویطی از زندان به ربیع نویسد آمده است: فاذا قرأت کتابی هذا فاحسن الخلق مع اهل حلقتک و استوص بالغرباء خاصه خیراً. (ابن خلکان ج 2 ص 518 س 4)
استیراط در امر، درآویختن به کاری دشوار که راه رهائی نتوان یافتن. (از منتهی الارب) ، اندرز کردن، این کلمه معنی دیگری دارد غیر آنکه در لغت نامه هاست. و فی الحدیث: استوصوا بالنساء خیراً فانهن عوان عندکم. و در نامه ای که ابویعقوب یوسف بن یحیی المصری البویطی از زندان به ربیع نویسد آمده است: فاذا قرأت کتابی هذا فاحسن الخلق مع اهل حلقتک و استوص بالغرباء خاصه خیراً. (ابن خلکان ج 2 ص 518 س 4)
نام دو گونه درختچه از تیره گل سرخیان که مخصوص مرز فوقانی جنگلهای شمال ایران میباشند و در جنگلهایارسباران و ییلاقهای نور در 2800 متر ارتفاع دیده میشوند و در همدان و قم و تفرش و دماوند نیز دیده شده اند
نام دو گونه درختچه از تیره گل سرخیان که مخصوص مرز فوقانی جنگلهای شمال ایران میباشند و در جنگلهایارسباران و ییلاقهای نور در 2800 متر ارتفاع دیده میشوند و در همدان و قم و تفرش و دماوند نیز دیده شده اند
پژوهیدن، کنجکاوی، بازکاوی فراهم آوری روشی است در کروی (منطق) که پاره به هماد (کل) پی می برند جستجو کردن، کنجکاوی کردن، جستجو کنجکاوی، از جزئی بکلی پی بردن مقابل قیاس یا استقرا تام. تتبع تام استقراری کامل. یا استقرا ناقص. تتبع ناقص استقراری ناتمام، جستجو کردن، کنجکاوی کردن، جستجو کنجکاوی، از جزئی بکلی پی بردن مقابل قیاس یا استقرا تام. تتبع تام استقراری کامل. یا استقرا ناقص. تتبع ناقص استقراری ناتمام
پژوهیدن، کنجکاوی، بازکاوی فراهم آوری روشی است در کروی (منطق) که پاره به هماد (کل) پی می برند جستجو کردن، کنجکاوی کردن، جستجو کنجکاوی، از جزئی بکلی پی بردن مقابل قیاس یا استقرا تام. تتبع تام استقراری کامل. یا استقرا ناقص. تتبع ناقص استقراری ناتمام، جستجو کردن، کنجکاوی کردن، جستجو کنجکاوی، از جزئی بکلی پی بردن مقابل قیاس یا استقرا تام. تتبع تام استقراری کامل. یا استقرا ناقص. تتبع ناقص استقراری ناتمام
دست یافتن بر زبردست شدن، چیره شدن، بر، چیرگی غلبه، بودن کوکب در درجه ای از برخی که در آن برج و درجه او را حظی از حظوظ خمسه باشد، دست یابی، چیرگی دست یافتن بر زبردست شدن، چیره شدن، بر، چیرگی غلبه، بودن کوکب در درجه ای از برخی که در آن برج و درجه او را حظی از حظوظ خمسه باشد
دست یافتن بر زبردست شدن، چیره شدن، بر، چیرگی غلبه، بودن کوکب در درجه ای از برخی که در آن برج و درجه او را حظی از حظوظ خمسه باشد، دست یابی، چیرگی دست یافتن بر زبردست شدن، چیره شدن، بر، چیرگی غلبه، بودن کوکب در درجه ای از برخی که در آن برج و درجه او را حظی از حظوظ خمسه باشد
تمامی حق را گرفتن، تمام فرا گرفتن، تمام باز ستدن، طلب تمام چیزی را کردن، شغل و وظیفه مستوفی حساب، تصفیه مالیات، انتفاع و بهره بردن از کار یا مال غیر با اجازه او. یا دیوات استیفا. اداره ای که مستوفیان و محاسبان در آن بکار مشغول بودند داراستیفا
تمامی حق را گرفتن، تمام فرا گرفتن، تمام باز ستدن، طلب تمام چیزی را کردن، شغل و وظیفه مستوفی حساب، تصفیه مالیات، انتفاع و بهره بردن از کار یا مال غیر با اجازه او. یا دیوات استیفا. اداره ای که مستوفیان و محاسبان در آن بکار مشغول بودند داراستیفا
نام دو گونه درختچه از تیره گل سرخیان که مخصوص مرز فوقانی جنگل های شمال ایران می باشند و در جنگل های ارسباران و ییلاق های نور در 2800 متر ارتفاع دیده می شوند و در همدان و قم و تفرش و دماوند نیز دیده شده اند
نام دو گونه درختچه از تیره گل سرخیان که مخصوص مرز فوقانی جنگل های شمال ایران می باشند و در جنگل های ارسباران و ییلاق های نور در 2800 متر ارتفاع دیده می شوند و در همدان و قم و تفرش و دماوند نیز دیده شده اند