- اسری
- جمع اسیر، بردگان حرکت در شب حرکت در شب
معنی اسری - جستجوی لغت در جدول جو
- اسری
- اسیرها، گرفتارها، بندی ها، زندانی ها، کسانی که در جنگ به دست دشمن گرفتار شود، جمع واژۀ اسیر
- اسری ((اَ را))
- جمع اسیر، بردگان، اسیران
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
منسوب است به آسمان ابری
سزاوارتر شایسته تر اولی اصلح در خورتر بسزاتر
روسی اهل روسیه از مردم روسیه، کفش پاپوش قسمی کفش پاشنه دار نوعی کفش که از چرم دوزند، نوعی در قدیمی که دارای چهار چوب مخصوص بوده و آن در داخل چهار چوب حرکت میکرد و با پایین و با رفتن باز و بسته میشد قسمی در برای اطاق که عمودی باز و بسته میشود، گاه از باب تسمیه کل باسم جز اطاقی را که دارای چنین درهایی است (ارسی) نامند. یا قند ارسی. قند روسی نوعی قند که از روسیه میاورند. روسی کفش کفش پاشنه دار (گویش گیلکی)
اسپ بودن خاصیت و ویژگی اسپ را داشتن: (... که حیوانی جز مردمی است و جز اسپی) (دانشنامه علائی)
سپری آخرشده به آخر آمده به پایان رسیده به نهایت رسیده، نیست شده معدوم گردیده معدوم ناچیز منقرض مرده
جمع اسیر، گرفتاران زنجیریان بندیان جمع اسیر اسیران بردگان اسرا
شتاب تر، تند تر، زودتر، تیزتر
پارسی تازی شده اسرب سرب از توپال ها سرب رصاص اسود ارزیز
به شب پیمودن، شب گشت جمع اسیر اسیران بندیان بردگان گرفتاران. بشب راه رفتن در شب سیر کردن، به سر در آوردن، کسی را در شب، معراج محمدبن عبدالله ص یا حدیث اسرا. حدیث معراج، جمع اسیر، بندیان گرفتاران جمع اسیر اسیران بندیان بردگان گرفتاران، جمع اسیر اسیران بندیان بردگان گرفتاران
بخشنده تر
آلتی چوبین برای سر خوردن روی برف، اسکی بازی
برتر بلندتر سنی تر ارفع عالیتر بلندتر اعلی، روشنتر
منسوب به اسم، معروف با اسم و رسم صاحب اسم و عنوان
اسارت اسیر شدن
گرفتار، محبوس، دستگیر، ماسور، بسته بندی، بنده، ج اسرا
سخت و ستبر
افشانه
برده، دستگیر
اثر کننده و در رونده به همه اجزای چیزی، سرایت کننده
مهمان نوازتر
از آلات موسیقی کثیر الاوتاراست
منسوب به امر یا وجه امری. آنست که کار را بطور حکم و فرمان و خواهش بیان کند: برو بروید بگو بگویید. امر منفی را (نهی) گویند و جزو وجه امری بشمار میرود: مرو مروید
فروماندگان
همه گیری فراگیری
حالت وچگونگی پسر بنوت
بلندتر، عالی تر، رفیع تر
سزاوارتر، شایسته تر، درخورتر
عنوان هر یک از پادشاهان ساسانی