گزاف کاری کردن. (تاج المصادر بیهقی). گزافه کاری. ایعاث. اقعاث. گزاف کردن. (زوزنی). درگذشتن از حدّ میانه. از حدّ تجاوز کردن. افراط. زیاده روی. تبذیر. ابذار. اتلاف. گشادبازی. فراخ روی. از اندازه بگذشتن. تجاوز حدّ. مجاوزۀ از حدّ بغیر صواب. مقابل تقتیر و اقتار و تقصیر و قصد و اقتصاد:
قاضی اسراف میکند در جور
اینهمه مسرفی نمی شاید.
خاقانی.
گزاف کاری کردن. (تاج المصادر بیهقی). گزافه کاری. ایعاث. اقعاث. گزاف کردن. (زوزنی). درگذشتن از حدّ میانه. از حدّ تجاوز کردن. افراط. زیاده روی. تبذیر. ابذار. اتلاف. گشادبازی. فراخ روی. از اندازه بگذشتن. تجاوز حدّ. مجاوزۀ از حدّ بغیر صواب. مقابل تقتیر و اقتار و تقصیر و قصد و اقتصاد:
قاضی اسراف میکند در جور
اینهمه مسرفی نمی شاید.
خاقانی.