- استمناح
- بخشش خواستن یاری خواستن
معنی استمناح - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نمکین خواستن، نمکین یافتن (نمکین ملیح)
خارج کردن منی از آلت تناسلی خود بدون مقاربت، جلق. این عمل در شرع اسلام حرام است
زشت دانستن ناهنجار دانستن بد دانستن زشت شمردن قبیح دانستن مقابل استحسان
رستگاری خواستن، رستگاری یافتن
گشاده خواهی (پانزدهم ماه رجب تازی را روز استفتاح گویند و برآنند که در آن روز درهای آسمان به روی خدایخانه گشوده است)، کیش پرسی پاسخ جویی برای پرسه های دینی ، آغازیدن، پیروزی خواستن نصرت خواستن فیروزی جستن، گشادگی خواستن فتوح خواستن گشایش طلبیدن، یار خواستن یاری خواستن، آغازیدن ابتدا کردن، خواستار رفع دشواری از کاری شدن خواستن حل مشکلی که در قرآن باشد، یا روز استفتاح روز پانزدهم ماه رجب که میگویند در آن روز درهای آسمان یا درهای کعبه باز است
از سرگیری باز آغازی، باز دادرسی باز رسیدگی (در داد گستری)، بازآوری باز گفت (در چامه سرایی)
از نو گرفتن، نو کردن از سر گرفتن کاروآغاز کردن
خوگیری خوپذیری، آرام گرفتن، رامش پذیرفتن، رام شدن رامخویی آرام گرفتن آرام یافتن، خو گرفتن انس گرفتن الفت گرفتن، از وحشیگری درآمدن بانسانیت گراییدن
آکنده شدن، چوره (چوره رخنه های کمهردوک را گویند که هنگام رشتن چرخ در آن کنند) زفتی ورزیدن (زفتی بخل)
شوخی زشت، شوخی زشت کردن
آشکار کردن خواستن، طلب پیدائی، طلب روشنی چیزی
روایی خواستن
مولش خواهی (مولش مهلت) زمان خواستن درنگ جستن زمان خواستن مهلت خواستن
به ستوه آمدن
هیرخواهی (هیر ملک)، هیرداری تملک به ملک گرفتن تصرف کردن
دامن کسی را گرفتن چنگ در زدن دست در زدن تمسک جستن، تمسک اعتصام
سرشت پرسی (سرشت مزاج) دریافت اندیشه و خواست از چگونگی مزاج آگاهی بدست آوردن مزاج دانی کردن
روان شدن، بر یک روش رفتن
گوارا یافتن
یاری خواستن
برخورداری جستن بهره برگرفتن کام خواستن، برخورداری
ورفانی (شفاعت)، دهش خواهی
ورفانی (شفاعت)، دهش خواهی
بو گرفتن
نیکویی کردن خواستن، نیک شدن نیک آمدن، استنباطی که قاضی از روی کلیات مصالح لازم الرعایه بدست میاورد. صلاح کاری را جستن
باز تندرستی: تندرستی پس از بیماری
چراغ خواستن، چراغ افروختن روشنایی کردن، چراغ افروختن، روشنی جستن
از زیر پاسخ در رفتن
همسر خواستن، زن کردن، شوی کردن، نیوتش خواستن (نیوتش هم آوایی پیشکش جماع مجامعت) عقد زناشویی بستن طلب نکاح کردن
پند خواهی، اندرز خواهی، اندرز نیوشی
دیوانه گری، شاد خواهی
ریشناکی (ریش جراحت)، آک ناکی (آک عیب)، تباه گشتن
پیروی دنبال روی سپس کسی رفتن