جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با استمناء

استمناء

استمناء
استخراج المنی. (زوزنی). آب بیرون کردن خواستن. مشتو زدن. مشت زنی. خضخضه. استدعاء خروج المنی. (تاج المصادر بیهقی). بیرون کردن منی، جنبانیدن، سبک شمردن کسی را پس بحاجت خویش بردن آنرا، جنبیدن اسب جهت رفتن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

استثناء

استثناء
جدا کردن، بیرون آوردن، ان شاءالله گفتن، مفرد استثناعات
استثناء
فرهنگ فارسی معین

استغناء

استغناء
بی نیازی خواستن، توانگر شدن، مالدار شدن، بی نیازی، توانگری (مادی یا معنوی)، وابستگی نداشتن، بی قید بودن، گذشتن، صرفنظر کردن
استغناء
فرهنگ فارسی معین