جدول جو
جدول جو

معنی استقبالی - جستجوی لغت در جدول جو

استقبالی
(اِ تِ)
منسوب به استقبال. مربوط بزمان آینده
لغت نامه دهخدا
استقبالی
منسوب به استقبال مربوط بزمان آینده، ممکن
تصویری از استقبالی
تصویر استقبالی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از استدلالی
تصویر استدلالی
مربوط به استدلال، مقابل کشفی و شهودی، مبتنی بر دلیل و استدلال مثلاً حرف های استدلالی، کسی که همواره به دلیل و استدلال تمسک می جوید، طرف دار منطق و استدلال، فیلسوف، برای مثال پای استدلالیان چوبین بود / پای چوبین سخت بی تمکین بود (مولوی - ۱۲۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از استقبال
تصویر استقبال
پیشنهاد یا مطلبی را با رضایت خاطر پذیرفتن، پیش آمدن، پیشواز رفتن، پیش رفتن، پذیره شدن، در دستور زبان علوم ادبی زمان آینده، در علوم ادبی سرودن شعری به وزن و قافیۀ شعر شاعر دیگر مانند این شعر، برای مثال گل در بر و می در کف و معشوقه به کام است / سلطان جهانم به چنین روز غلام است (حافظ - ۱۱۰)، در استقبال از این غزل، برای مثال بر من که صبوحی زده ام خرقه حرام است / ای مجلسیان راه خرابات کدام است؟ (سعدی - ۳۴۷)
فرهنگ فارسی عمید
(مَ کُ)
پیش آمدن. (منتهی الارب). ضدّ استدبار. روی آوردن. پیش فراشدن. پیش واشدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). پیش رفتن. روی کردن به، درشت یافتن خوابگاه فلان. (تاج المصادر بیهقی). درشت آمدن
لغت نامه دهخدا
فرنودی گووالیک منسوب به استدلال آنچه که مبتنی بر استدلال باشد، آنچه که با دلیل همراه باشد، دانشمندی که باستدلال تمسک جوید حکیم فیلسوف مقابل کشفی شهودی، جمع استدلالیان. آنکه دلیل بر دعوی اقامه کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استقبال
تصویر استقبال
به پیشواز کسی رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به استقرا آنچه بر اساس استقرا و جستجو در اشخاص یک شی کلی بدست آید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استقرایی
تصویر استقرایی
باز کاویده ای
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به استقراض آنچه مربوط و وابسته بقرض و استقراض است. یا بانک استقراضی. بانکی که نقدینه وام دهد بانک زهنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استقبالات
تصویر استقبالات
جمع استقبال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استقبال
تصویر استقبال
((اِ تِ))
به پیشواز کسی رفتن، پیشواز، پذیره، آینده، روبروی هم قرار گرفتن دو ستاره، اینکه شاعری شعر در وزن و قافیه شعر شاعر دیگری بگوید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استقبال
تصویر استقبال
پذیرفتاری، پیشباز، پذیره، پیشواز
فرهنگ واژه فارسی سره
پذیرایی، پیشواز، خوش آمد، پذیره، ابرازعلاقه، التفات، توجه
متضاد: بدرقه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از استدلالی
تصویر استدلالی
Syllogistic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از استقرایی
تصویر استقرایی
Inductive
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از استقرایی
تصویر استقرایی
inductif
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از استدلالی
تصویر استدلالی
syllogistique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از استدلالی
تصویر استدلالی
силлогистический
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از استقرایی
تصویر استقرایی
indutivo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
پذیرش، پذیرایی
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از استدلالی
تصویر استدلالی
silogístico
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از استقرایی
تصویر استقرایی
inductivo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از استقرایی
تصویر استقرایی
induttivo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از استدلالی
تصویر استدلالی
sillogistico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از استدلالی
تصویر استدلالی
silogístico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از استدلالی
تصویر استدلالی
三段论的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از استقرایی
تصویر استقرایی
induktiv
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از استقرایی
تصویر استقرایی
归纳的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از استدلالی
تصویر استدلالی
sylogistyczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از استقرایی
تصویر استقرایی
indukcyjny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از استقرایی
تصویر استقرایی
індуктивний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از استدلالی
تصویر استدلالی
силогістичний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از استدلالی
تصویر استدلالی
syllogistisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از استقرایی
تصویر استقرایی
индуктивный
دیکشنری فارسی به روسی