- استضعاف
- کسی را ضعیف و نا توان شمردن
معنی استضعاف - جستجوی لغت در جدول جو
- استضعاف
- ناتوان و ضعیف کردن بر اثر ستم و بهره کشی ناعادلانه، ناتوان و ضعیف شدن بر اثر ستم و بهره کشی ناعادلانه
- استضعاف ((اِ تِ))
- ناتوان شمردن، ضعیف دانستن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پیشی گرفتن اسپ، پیه آب کردن پیه گذاری
باران خواستن، چکیده خواستن چکیده گیری سرشک گیری در ترنجیدن (ترنجیدن کوفته شدن و چین به هم رساندن)
پویشخواهی (پویه فعل نخستین دستور) (از باب های ده گانه ثلاثی مزید در صرف زبان عربی که هر چه در این باب ساخته شود امر بر خواستن و جستن می دهد) طلب فعل کردن، نام یکی از بابهای ده گانه ثلاثی مزید در صرف زبان عربی که با افزودن در آغاز فعل مجرد ساخته میشود و معنی آن در خواست چیزی کردن و خواستار آن چیز گردیدن است چنانکه استخراج بمعنی بیرون آوردن خواستن است
از سرگیری باز آغازی، باز دادرسی باز رسیدگی (در داد گستری)، بازآوری باز گفت (در چامه سرایی)
از نو گرفتن، نو کردن از سر گرفتن کاروآغاز کردن
همدی خواستن
چکیدن خواستن چکانیدن
همه را فرا گرفتن همه را پوشاندن (همه از آغاز تا پایان یا از سرتاته) نکته ای فرو نگذاشتن گرفتن فرا گرفتن همگی چیزی را فرا گرفتن
پراکندیدن ابر
دست پیش کسی دراز کردن، گرد آمدن چنبره زدن، پیچیده شدن: موی
تجسس، تحقیق، جستجو
ترا پدید خواهی (ترا پدید شفاف)، آن سوی دیدن
تر سیدن در دل
گران فروشی، وام خواستن
یاری خواستن
پیشرو گله شدن دنبال هم رفتن گوسپندان
ترسانیدن این واژه در تازی پیشینه ندارد. و فارسی گویان آن را ساخته اند در تازی استرهاب و ترعیب را به کار می برند ترسانیدن تولید رعب کردن، توضیح این کلمه متداول در فارسی است و در عربی بدین معنی (ترعیب) آمده
پاکدامنی خواستن، به پاکی گراییدن، پارسایی باز ایستادن از ناروا کاری
مهربان شدن
خوردنی خواستن، طعام خواستن
تازه جویی، تازه یابی، شگفتیدن طرفه شمردن نو داشتن، نو پیدا کردن چیزی را، خوش کردن و شگفت داشتن بچیزی
گمراه خواستن گمراهاندن سایه جویی، خواهش
شوخی خواستن خنده جویی
چکانیدن پیه، بازکاویدن پیام، فراهم کردن آب مرد در زهدان
شیدا گشتن، دل بردن
پاییدن، نشانه گشتن، آماجگری
پی گم کردن، ننگ داشتن، سرپیچی سر باز زدن، نگاشتن، خود داری کردن، کشیده شدن: به هر راهی ننگ داشتن عار داشتن، سرباز زدن امتناع کردن، سرپیچی
زابیدن خواستن (زابیدن وصف کردن صفت بر شمردن)
پاک خواستن، پاک شمردن پاک دانستن
هده خواهی (هده حق)، دادمندی، خواستن
سخت روزگاری ترش زمانی
کهنه پوشی، ترنجیدن گوش (ترنجیدن کوفتگی و خشک شدن اندامی است)