جدول جو
جدول جو

معنی استروو - جستجوی لغت در جدول جو

استروو(اِ رو وْ)
ویلهلم. یکی از اخترشناسان و حکمای ریاضی روسیه، مولد 1793 در آلتونه و وفات 1864 میلادی وی رئیس هیأتی از دانشمندان بود که تنظیم نقشۀ مکمّل روسیه را بعهده داشتند. او چند رصدخانه در این کشور تأسیس و تحقیقات بسیار در هیأت و جغرافیا منتشر کرده است، نیکبخت شمردن. (منتهی الارب) (زوزنی). سعید شمردن، مبارک و میمون دانستن کسی را. (منتهی الارب) ، یاری خواستن. (زوزنی) (غیاث) (منتهی الارب).
- استسعاد کردن به، تیمن کردن به
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از استریو
تصویر استریو
صدای استریوفونیک (Stereo یا Stereophonic) در فیلم برداری و صوت برداری به یک فرمت صوتی اشاره دارد که از دو کانال صوتی جداگانه استفاده می کند تا به تماشاگر احساس مکانی ثابت و تجربه ای غنی تر از صدا دهد. در این فرمت، صدا به طور جداگانه از دو نقطه مختلف (کانال های چپ و راست) پخش می شود که این امر به تماشاگر امکان می دهد تا بهتر از مکان ها و حرکات صوتی در فیلم یا نمایش پی ببرد.
مزایا و ویژگی های صدای استریوفونیک:
1. مکانیکی بودن صدا : با استفاده از دو کانال جداگانه، صداها به صورتی که در واقعیت تجسم می شود، از جهت چپ و راست به گوش تماشاگر می رسد. این باعث می شود تجربهٔ شنیداری طبیعی تر و واقعی تری ارائه شود.
2. تجربهٔ غنی تر : صدای استریوفونیک امکان ارائهٔ تفاوت های صوتی در دو طرف گوش تماشاگر را فراهم می کند که باعث می شود تا مکان ها، فضاها و حتی جنبه های احساسی بیشتری به نمایش درآید.
3. کاربردهای گسترده : صدای استریوفونیک در فیلم های سینمایی، فیلم های مستند، تولیدات تلویزیونی و حتی بازی های ویدئویی استفاده می شود. این فرمت به دلیل توانایی ارائهٔ تجربهٔ صوتی غنی تر، جزئیات بیشتر و احساسات عمیق تر، در بسیاری از حوزه های مختلف صوتی-تصویری پرکاربرد است.
4. کیفیت بالا : با توجه به استفاده از دو کانال جداگانه، صدای استریوفونیک به طور کلی کیفیت بهتری نسبت به صدای مونوفونیک (یک کانال) دارد و این به ارائهٔ تجربهٔ شنیداری متمایز و پرکیفیت کمک می کند.
صدای استریوفونیک به عنوان یک استاندارد معمول در صنعت صوتی-تصویری برای ایجاد تجربهٔ صوتی عمیق تر و غنی تر ترکیبی از مکان ها، جزئیات و احساسات بیشتر در فضاهای صوتی مختلف استفاده می شود و به تماشاگران امکان می دهد تا به صورت بیشتری در داستان ها و صحنه هایی که در معرض قرار می گیرند، غرق شوند.
صدایی که به لحاظ بعد، عمق و جهت به صدای طبیعی نزدیک است و می تواند میزان مشارکت تماشاگر در فیلم را بالا ببرد. صدای دالبی دیجیتال و شکل تکامل یافته صدای استریو فونیک است که در این حالت، صدا در شش باند ضبط و پخش می شود
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از استرون
تصویر استرون
سترون، برای مثال سهل نماید بر استرونان / محنت زاییدن آبستنان (امیرخسرو۱ - ۸۸)
فرهنگ فارسی عمید
(اِ رُدْ)
نام قصبه ایست در ناحیت گلوستر انگلستان در 14هزارگزی جنوب شهر گلوستر بر کنار نهر استرود، عده سکنه 53000 تن و کارخانه های منسوجات پشمی و رنگرزی و ترعۀ قابل سیر سفاین. و تجارت آن رونق دارد، مقصر شمردن. (منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا
دهی جزء دهستان بزینه رود بخش قیدار شهرستان زنجان، 53000 گزی جنوب قیدار. کوهستان سردسیر. دارای 447 تن سکنه شیعه. آب آن از بزینه رود، محصول آنجا غلات، بنشن، دارای قلمستان. راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 ص 12)
لغت نامه دهخدا
(اَ تَ وَ)
نازا. زنی را گویند که هرگزنزاید و او را بعربی عقیمه خوانند و معنی ترکیبی آن استرمانند است، چه ون بمعنی مانند هم آمده است. (برهان قاطع). نازاینده چون استر زیرا که ون بمعنی مانند است و صحیح آنست که برای نسبت است. (رشیدی). عقیم باشد یعنی نازاینده. (اوبهی). عقیم یعنی زن نازای. (غیاث). عاقر:
گشته از زادن مخالف تو
مادر روزگار استرون.
خسروی.
نکاحی میکند با دل بهر دم صورت عنین
نزاید گرچه جمع آیند صد عنین و استرون.
مولوی.
سهل نماید بر استرونان
محنت زائیدن آبستنان.
امیرخسرو.
مخفف آن سترون است:
حبلی آیند دختران سترون.
فرخی.
کنون شویش بمرد و گشت فرتوت
از آن فرزند زادن شد سترون.
منوچهری.
دلم آبستن خرسندی آمد
اگر شد مادر روزی سترون.
خاقانی.
نفس نباتی ار بعزب خانه باز شد
عیبش مکن که مادر گیتی سترونست.
انوری
لغت نامه دهخدا
(اِ تَرْ وَ)
بقول ابن درید، استروه در اصل استبرق معرب است. (المعرّب جوالیقی چ احمد محمد شاکر ص 15). رجوع به استبرق شود، طلب سعی و شتاب کردن
لغت نامه دهخدا
تصویری از استرون
تصویر استرون
نازا، زنی را گویند که هرگز نزاید و او را به عربی عقیمه گویند
فرهنگ لغت هوشیار
یونانی تازی شده زراندوک از گیاهان گیاهی از تیره زرآوند که پایاست و در جنگلهای مرطوب نواحی معتدله اروپا میروید. سوش و ریشه آن بوی معطر دارد و در طب بعنوان مسهل و مقیی مصرف میگردد. برباله، اسارون شامی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسفرود
تصویر اسفرود
سنگ خوراک
فرهنگ لغت هوشیار
((اِ تِ یُ))
نوعی دستگاه صوتی که توانایی پخش یا ضبط صدا را در دو یا چند جهت دارد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استرون
تصویر استرون
((اَ تَ وَ))
نازا، زنی که بچه نیاورد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استوره
تصویر استوره
اسطوره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از استریو
تصویر استریو
ستيريو
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از استریو
تصویر استریو
Stereophonic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از استریو
تصویر استریو
stéréophonique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از استریو
تصویر استریو
stereofoniczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از استریو
تصویر استریو
stereofoniki
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از استریو
تصویر استریو
стереофонический
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از استریو
تصویر استریو
stereophonisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از استریو
تصویر استریو
اسٹیریو
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از استریو
تصویر استریو
স্টিরিও
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از استریو
تصویر استریو
스테레오
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از استریو
تصویر استریو
stereofonik
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از استریو
تصویر استریو
立体声的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از استریو
تصویر استریو
ステレオ
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از استریو
تصویر استریو
סטריאו
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از استریو
تصویر استریو
स्टीरियो
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از استریو
تصویر استریو
stereofonik
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از استریو
تصویر استریو
стереофонічний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از استریو
تصویر استریو
stereofonisch
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از استریو
تصویر استریو
estereofónico
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از استریو
تصویر استریو
stereofonico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از استریو
تصویر استریو
estereofônico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از استریو
تصویر استریو
สเตอริโอ
دیکشنری فارسی به تایلندی