استرشاد راهنمایی خواستن، طلب هدایت کردن، هدایت شدن ادامه... راهنمایی خواستن، طلب هدایت کردن، هدایت شدن تصویر استرشاد فرهنگ فارسی عمید
استرشاد(لَ کَ / کِ) براه شدن، سست و ضعیف یافتن. (منتهی الارب). ضعیف یافتن. (تاج المصادر بیهقی). ضعیف داشتن ادامه... براه شدن، سست و ضعیف یافتن. (منتهی الارب). ضعیف یافتن. (تاج المصادر بیهقی). ضعیف داشتن لغت نامه دهخدا
استرشاد راه جستن، پندخواهی ارشاد طلبیدن راهنمایی خواستن طلب هدایت کردن راه راست جستن،جمع استرشادات ادامه... راه جستن، پندخواهی ارشاد طلبیدن راهنمایی خواستن طلب هدایت کردن راه راست جستن،جمع استرشادات فرهنگ لغت هوشیار
استرشاد((اِ تِ)) راهنمایی خواستن، راه راست جستن، مفرد استرشادات ادامه... راهنمایی خواستن، راه راست جستن، مفرد استرشادات تصویر استرشاد فرهنگ فارسی معین