جدول جو
جدول جو

معنی استرش - جستجوی لغت در جدول جو

استرش
(اُ تُ رَ)
آهنی را گویند که زمین را بدان شیار کنند. (جهانگیری) (برهان). آهن جفت. (فرهنگ ضیا). آهنجفت. سپار. (جهانگیری). گاوآهن، تنک شدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). تنک گردیدن. (منتهی الارب) ، فرورفتن، چنانکه آب در زمین: استرق الماء، فرورفت آب بر زمین مگر اندک. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از استرا
تصویر استرا
(پسرانه)
ستاره، نام همسر یهودی خشایارشا که مدفن او در همدان است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از استره
تصویر استره
تیغی که با آن موهای سر و صورت را می تراشند، تیغ سرتراشی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گسترش
تصویر گسترش
گستردگی، پهن شدگی، فرش و هر چیز گستردنی
فرهنگ فارسی عمید
(اِ تَ)
شعوری گوید بمعنی نوعی غله که مرجمک و نرسک و انزه (ظ: دانژه) گویند و بعربی عدس و بهندی سود نامند. در جای دیگر دیده نشده و بشعوری نیز اعتمادی نیست
لغت نامه دهخدا
تصویری از استرق
تصویر استرق
پارچه ابریشم وزر بفته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استره
تصویر استره
آلتی که بدان موی سر و صورت تراشند تیغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گسترش
تصویر گسترش
هر چیز را که توان پهن کرد از دام و بساط و فرش و امثال آن
فرهنگ لغت هوشیار
درختچه ای از راسته استرکها که اغلب در نواحی حاره میروید (بندرت در نواحی معتدل دیده میشود) برگهایش ساده و منفرد و بدون زبانک و پوشیده از کرک گلهایش دارای تقارن محوری با تقسیمات 5 تایی است. پرچمهایش در دو ردیف قرار گرفته اند و میوه اش شفت یاسته میباشد اصطرک شجر استرک درخت صمغ استرک درخت استرک قره بوخور قره کونوک آغاجی شجر سطرکا شجره الاسطرسه
فرهنگ لغت هوشیار
پارک خواهی (پارک رشوه) رشوه طلبیدن پاره خواستن، رشوه طلبیدن پاره خواستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استره
تصویر استره
((اُ تُ رِ))
تیغ، ابزاری که با آن موی سر و صورت را تراشند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گسترش
تصویر گسترش
((گُ تَ رِ))
گستردگی، پهن شدگی، فرش، هر چیز گستردنی، رواج، توسعه، بسط
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گسترش
تصویر گسترش
اشاعه، شیوع، بسط، وسعت، توسعه، ترویج
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گسترش
تصویر گسترش
توسّعٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از گسترش
تصویر گسترش
Extension, Dilation, Enlargement, Extrapolation, Extension
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گسترش
تصویر گسترش
dilatation, agrandissement, extension, extrapolation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از گسترش
تصویر گسترش
拡張 , 拡大 , 外挿
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از گسترش
تصویر گسترش
genişleme, genişletme, genelleme
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از گسترش
تصویر گسترش
پھیلاؤ , وسعت , توسیع , توسیع , تخمینہ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از گسترش
تصویر گسترش
upanuzi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از گسترش
تصویر گسترش
การขยาย , ขยาย , ขยาย , การขยาย , การประมาณ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از گسترش
تصویر گسترش
প্রসারণ , সম্প্রসারণ , সম্প্রসারণ , সম্প্রসারণ , এক্সট্রাপোলেশন
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از گسترش
تصویر گسترش
התפשטות , הרחבה , חיזוי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از گسترش
تصویر گسترش
扩张 , 扩展 , 外推
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از گسترش
تصویر گسترش
dilatazione, ampliamento, estensione, estrapolazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از گسترش
تصویر گسترش
팽창 , 확장 , 확장 , 외삽
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از گسترش
تصویر گسترش
pengembangan, perluasan, ekstensi, ekstrapolasi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از گسترش
تصویر گسترش
विस्तार , अनुमान
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از گسترش
تصویر گسترش
uitzetting, uitbreiding, extrapolatie
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از گسترش
تصویر گسترش
dilatación, ampliación, extensión, extrapolación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از گسترش
تصویر گسترش
расширение , увеличение , экстраполяция
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از گسترش
تصویر گسترش
rozszerzenie, powiększenie, ekstrapolacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از گسترش
تصویر گسترش
Dilatation, Erweiterung, Extrapolation
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از گسترش
تصویر گسترش
dilatação, ampliação, extensão, extrapolação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از گسترش
تصویر گسترش
розширення , екстраполяція
دیکشنری فارسی به اوکراینی