- استرذال
- ناکس یافتن فرومایه یافتن زبون بینی
معنی استرذال - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پیشرو گله شدن دنبال هم رفتن گوسپندان
فروهشتن گیسو، خوگرشدن، گستاخ شدن، گستاخی
فراروی جا به جایی
گستاخی کردن، اطاعت کردن، انس گرفتن
گوالیدن دراز شدن گیاهان
از ریشه کندن برکندن، برکنده گشتن برکندگی، درماندگی بیچارگی، بی چیزشدن بی چیزی
درنگی خواستن
لغزیدن، لغزیدن خواستن
گوخواستن، به گرو گرفتن
ترسانیدن
بو گرفتن
واسازی خواستن (وا سازی مرمت) واساز خواهی
یونانی سلاب همی باز جستندر از سپهر به سلاب تا برکه گردد به مهر (شاهنامه) ابزاری است که برای اندازه گیری موقع و ارتفاع ستارگان و دیگر امور فلکی بکار میرفت. اصطرلاب، اسطرلاب، آلتی استکه منجمان با آن ارتفاع ستارگان راحساب میکنند
بی مایه یافتن ناپسند یافتن سست یافتن
تنک شدن، بنده خواستن، به بندگی گرفتن بنده گرفتن بنده شمردن
افسون خواستن
فراخ خواستن رود بار فراخ کردن رود بار گشاد کردن آب
یاری جستن یاری جویی
نرم یافتن، نرم شمردن
پیشی گرفتن اسپ، پیه آب کردن پیه گذاری
ترسانیدن این واژه در تازی پیشینه ندارد. و فارسی گویان آن را ساخته اند در تازی استرهاب و ترعیب را به کار می برند ترسانیدن تولید رعب کردن، توضیح این کلمه متداول در فارسی است و در عربی بدین معنی (ترعیب) آمده
شیر دادن خواستن، طلب شیر دادن، دایه گرفتن فرزند را
شرق شناسی
راه جستن، پندخواهی ارشاد طلبیدن راهنمایی خواستن طلب هدایت کردن راه راست جستن،جمع استرشادات
روزی خواستن
طلب باز پس چیزی کردن
پروا خواستن، ارزان خواستن
سست اندامی فروهشتگی (فلج) سست شدن نرم گشتن فروهشته گردیدن، سست اندامی سستی فروهشتگی، یا استرخا اعصاب. فالج عصبی. یا استرخا اعضا. فالج اعضا. یا استرخا جفن. فالج پلک. یا استرخا جفن اعلا. فالج پلک فوقانی یا استرخا مثانه. فالج مثانه
مهربانی کردن
انا الله. انا الیه راجعون گفتن در وقت مصیبت، وا پس خواستن، باز گردانیدن
بلند شدن گرد گرد خیزی
به دست آوردن، بازیافت خواستن بازیابی برداشت حاصل خواستن طلب حصول نتیجه گرفتن،جمع استحصالات
دم پایی خواستن، دهش خواستن