استحکامات(اِ تِ) جمع واژۀ استحکام. ابنیه ای از قبیل قلعه ها و برج ها که برای دفاع از شهر یا قصبه بنا کنند: استحکامات داخلیه. استحکامات خارجیه ادامه... جَمعِ واژۀ استحکام. ابنیه ای از قبیل قلعه ها و برج ها که برای دفاع از شهر یا قصبه بنا کنند: استحکامات داخلیه. استحکامات خارجیه لغت نامه دهخدا
استحکامات استواره ها سنگرها در بند در پوشت جمع استحکام استواریها، بناهایی که سپاهیان برای مدافعه مخصوصا در نقاط سر حدی بر پا کنند مانند قلعه ها برجها دیده گاهها ادامه... استواره ها سنگرها در بند در پوشت جمع استحکام استواریها، بناهایی که سپاهیان برای مدافعه مخصوصا در نقاط سر حدی بر پا کنند مانند قلعه ها برجها دیده گاهها فرهنگ لغت هوشیار
استحکامات بارو، برج، حصار، دژ، قلعه، کوت ادامه... بارو، برج، حصار، دژ، قلعه، کوت فرهنگ واژه مترادف متضاد