- استبداد
- بخودی خود کار کردن، به خودی خود به کاری قیام کردن، خودکامگی، خود سری، خیره رائی
معنی استبداد - جستجوی لغت در جدول جو
- استبداد
- تک سالاری، خوکامگی
- استبداد
- به میل و رای خود کار کردن، خودرای بودن، خودرایی، خودسری، خودکامگی، در علوم سیاسی حکومتی که مردم در آن نقشی ندارند و فرمانروایان مقید به قانون نیستند و به میل و ارادۀ خود تصمیم می گیرند
- استبداد ((اِ تِ))
- خود رأی بودن، خودسری، فرمانروایی مطلق یک حزب، ظلم و تعدی
- استبداد
- Autocracy, Highhandedness
- استبداد
- автократия , высокомерие
- استبداد
- Autokratie, Überheblichkeit
- استبداد
- автократія , високомерність
- استبداد
- autokracja, wyniosłość
- استبداد
- 专制 , 高压
- استبداد
- autocracia, autoritarismo
- استبداد
- autocrazia, altezzosità
- استبداد
- autocracia, autoritarismo
- استبداد
- autocratie, autoritarisme
- استبداد
- autocratie, arrogantie
- استبداد
- เผด็จการ , ความหยิ่งยโส
- استبداد
- otokrasi, keangkuhan
- استبداد
- استخراجٌ , نبشٌ
- استبداد
- निरंकुशता , अत्याचार
- استبداد
- אוטוקרטיה , יהירות
- استبداد
- 独裁政治 , 横柄
- استبداد
- 전제 정치 , 거만함
- استبداد
- otokrasi, yüksekten bakma
- استبداد
- udikteta, kiburi
- استبداد
- স্বৈরতন্ত্র , অহংকার
- استبداد
- مطلق العنانیت , زیادتی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Authoritarian, Tyrannical, Tyrannous
авторитарный , тиранический
autoritär, tyrannisch
авторитарний , тиранічний
autorytarny, tyranowski
专制的 , 暴君的
autoritário, tirânico
autoritario, tirannico
autoritario, tiránico