جدول جو
جدول جو

معنی استانکوی - جستجوی لغت در جدول جو

استانکوی
یا استان کس یا استان کو. جزیره مستطیل و تنگی است در بحرالجزائر مقابل ساحل جنوب غربی آناطولی در دهانۀ خلیج مستطیل معروف به استانکوی کورفزی. از شمال شرقی بسوی جنوب غربی بین 36 درجه و 40 دقیقه و 36 درجه و 55 دقیقۀ عرض شمالی و 24درجه و 36 دقیقه و 15 ثانیه و 25 درجه و 2 دقیقۀ طول شرقی ممتد است. طول آن 40 و حدّ وسط عرض وی 8 هزار گز است و بتدریج رو به جنوب غربی باریک و از شمال رو بجنوب پهن شده بشکل سر مرغی و به صورت یک چکش درمی آید، کوهی مسمّی به ’دیخیووونو’ در طول این جزیره امتداد دارد و در برزخ واقع در جهت جنوب غربی ارتفاع آن بکلی کم میشود و دوباره در شبه جزیره شبیه بچکش ارتفاع میگیرد و از طرف شمال بسوی جنوب امتداد می یابد و ترکیب این کوه از سنگهای آهکی و حجرالصفائح است ولی کوه کوچکی که خود شبه جزیره را احداث کرده از مواد آتشفشانی است و در بالای آن دهانۀ آتش فشانی هم دیده میشود. جهت جنوبی کوه دیخیووونو صعب الوصول و بسیار سراشیب و جانب شمالی آن اندکی منحنی باشد. درین نواحی جلگه ای بسیار دلکش از باغها و کشتزارها بوجود آمده و در نزدیکی دریا صورت یک دشت خرّم و خندان پیدا میکند. مرتفعترین محل ّ کوه مذکور به 930 گز بالغ میشود، دو دماغۀ بودروم و کرییو، از ساحل آناطولی رو به این نقاط امتداد یافته قسمت شرقی جزیره را در میان گرفته شکل یک دهن باز را پیدا میکند و در میان این دو دماغه و جزیره دو تنگه هست. یکی از این دو وسیع و عمیق میباشد و در جهت جنوب واقع شده و دیگری تنگ و دارای تخته سنگها و پایابهاست، و در جانب شمال جای گرفته است. شهر استانکوی در طرف شمال شرقی جزیره میان خلیجی مقابل قصبۀ بودروم قرار دارد، در دماغۀ واقع درشمال قصبه، یک منارۀ بحری و در جهت جنوب آن قلعه ای وجود دارد، لنگرگاه آن کوچک و غیرمحفوظ است. این قصبه بسیار قدیم و کهن سال میباشد و موطن حکیم مشهور بقراط است. در میان قصبه چناری کهن منسوب بدانشمند مزبور هست که شاخهای بسیار منشعب و پراکنده دارد. در بالای این شهرک در دامنۀ کوه چشمه ای معروف به چشمۀ سقراط و در زیرزمین ویرانۀ حمامی موسوم به حمّام بقراط موجود است. سکنۀ این شهر بیشتر مسلمانان و اندکی کلیمی و بقیه یونانی باشند. هوای آن لطیف و معتدل است. وسعت اراضی به 120677 دونم (40 گام مربع) بالغ میشود که 10600 دونم آن زمین بایر است. محصولات: گندم وجو و مقدار بسیار انگور رزّاقی، هندوانه و خربزه و نظایر اینهاست که بیش از احتیاج اهالی بعمل می آید و مازاد آن صادر میشود. نام اصلی جزیره کو بوده و لفظاستانکوی تحریف کلمه یونانی ’ایس تین ک ’ است. آثار عتیقۀ بسیار در این شهرک یافت میشود. در عصر سلطان سلیمان قانونی بعد از فتح ردس این قصبه بدست عثمانیان افتاد و تا زمانهای نزدیک استانکوی بضمیمۀ جزائر واقع در اطراف آن در شمار سنجاق مرکزی بود ولی بعد بصورت یک قضا ملحق بسنجاق ساکر از ولایت جزایر بحر سفید درآمد. (قاموس الاعلام ترکی) ، هم اضیق استاهاً من ان یفعلوه، یعنی عاجزند از آن کار. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ نُ وُ یی)
سلسله جبالی است که از کوه کاخته تا دماغۀ شرقی بمسافت 6000 هزارگزی امتداد یافته قسمت جنوب شرقی آن در خطۀ داوریه، حدود چین را جدا می سازد، و از این محل به ایالت اوخوچق امتداد می یابد آنگاه مانند یک بازو جبال کامچاتکا را به درازا می کشاند. بلندترین قله های آن از 2500 گز تجاوز نمی کند. معادن طلا، مس، آهن، توتیا و غیره در این قطعه بسیار است
لغت نامه دهخدا
(اِ تامْ)
استامبول. اسلامبول. اسطمبول. اسطنبول. قسطنطنیه. قسطنطینیه. بوزنطیا. سابقاً پایتخت دولت عثمانی و یکی از مشهورترین بلاد عالم است. موقع و تقسیمات این شهر باعظمت از چهار قسمت عمده تشکیل شده:
1- خود استانبول و ایّوب واقع در خارج سور آن، و چندین محله و قراء موسوم به مقری کوی و آیاستفانوس که در ساحل دریای مرمره واقع است.
2- بخش غلطه و بک اوغلی که بواسطۀ خلیج قسطنطنیه یعنی خلیج کاغذخانه از خود استانبول مجزی وبوسیلۀ دو پل بدان ارتباط دارد و از طرف خلیج مشتمل است بر قاسم پاشا و خاص کویی و از جانب خشکی بر فری کوی و شیشلی و از سوی تنگه بر محلاّت طرپخانه، فندقلی، قباطاش و بشکطاس.
3- جهت اسکدار و قاضی کوی که از خود استانبول و جهت غلطه بوسیلۀ تنگۀاستانبول و دماغه ای از دریای مرمره جدا گشته و جامعقراء ذیل است: قزل طوپراق، ارن کوی، حاملیجه، بولغورلی و غیره.
4- عبارت است از داخلۀ تنگۀ استانبول این تنگه در بین سواحل آسیا و اروپا امتداد یافته و طرفین آن مشتمل است بر قرائی که قصور عالیه و ییلاقهای دلنشین و امکنۀ فرح انگیز و باصفا دارد و عمده آنها از این قرار است: اورته کوی، آرناؤدکوی، ببک، روم ایلی حصاری، امیرکان، استنیه، ینی کوی، طرابیه، بیوکدره، صاری یر، و روم ایلی کواغی و نیز قرائی که در ساحل آناطولی واقع شده اند از این قرار: کوزغوبجق، بکلربکی، جنگل کویی، وانی کویی، قندیللی، اناطولی حصاری، کاکلیجه، چبوکلی، انجیرکویی، بکقوز، و آناطولی کواغی و همچنین جا دارد که بیوک آطه، هکبه لی، قینه لی، و جزایر بورغاز هم که در دریای مرمره واقع شده اند در شمار متعلقات استانبول محسوب شود. بنابراین استانبول بمنزلۀ نقطۀ اتصال آسیا و اروپا اهمیت دارد، و محل ّ تلاقی دو بحر عظیم یعنی دریای سیاه و دریای سفید میباشد و برای اجتماع و اختلاط اقوام و امم آسیا و اروپا موقع مرکزی مهم یافته است. حسن و لطافت دریاهائی که هر گوشۀ شهر را احاطه کرده و زیبائی امکنۀ واقعه در اطراف و حوالی، میاه جاریه، نفاست اقلیم و هوا و بالاخره تمام جهات اوضاع و احوال طبیعی این شهر مایۀ رشک و غبطۀ جهان است. خود استانبول در شبه جزیره ای مثلث الشکل واقع است که زاویۀ رأس آن بسوی مشرق امتداد یافته از یک جانب بدریای مرمره و از طرف دیگر بداخلۀ تنگه ناظر است. زاویۀ اساسی در استقامت شمال غربی دربین خلیج کاغذخانه و بحر مرمره واقع شده، حدود آن از خشکی محدود است بسور و خندق، یک ضلع از این مثلث در شمال شرقی و محاط به خلیج است و ضلع دیگر در جهت جنوب و محاط بدریای مرمره میباشد. محل ّ و موقع طبیعی این شهر از هفت تپه بوجود آمده:
1- تپه ای واقع در دماغۀ سرای، که سرای همایون طوپ قپو، مسجد جامع ایاصوفیه و مسجد جامع سلطان احمد در این قسمت واقع شده. 2- تپه ای که مشتمل است بر مسجد جامع نور عثمانی و چنبرلی طاش و از پشت راه دیوان با تپۀ اول مربوط میباشد. 3 -مرتفعترین محل ّ استانبول است، مسجد جامع سلطان بایزید و جامع سلیمانیه و باب سرعسکری در این قسمت واقع شده اند. 4- محلّی که مشتمل است بر مسجد جامع فاتح. 5- قسمت مشتمل بر مسجد جامع سلطان سلیم و محلۀ چهارشنبه. 6- قسمت واقع در بالای بلاط. 7- قسمت شامل یدّی قله.
از این قرار شش تپه از این تپه های هفتگانه پیوسته و مربوط به یکدیگر میباشند و از دماغۀ سرای تا ایّوب در ساحل خلیج یک قطعۀ متوازی بوجود می آورند. بین این قطعه و تپه های موجوده در طرف یدی قلّه و در محل تلاقی دشتهای ممتدّه از طرفین یک وادی متشکل میشود و به بوستانهای لانغه منتهی میگردد و نیز درۀ کوچکی از میاه جاریۀ طرفین بوجود می آید. غلطه هم در دامنۀ تپه ای واقع گشته و قلۀ آن بر فراز تپه دیده میشود. محلۀ بک اوغلی و محلات دیگر از پشت همین تپه ها بسوی داخل امتداد یافته است، اسکدار و طرفین داخل تنگه در دشتها واقع شده اند. تپه های بزرگ و کوچک مشجّر با درختهای کاج چاملیجه و جبال موسوم به عالم طاغی و قایش طاغی که مقدّم بر تپه هاست از شدّت باد شمال بحر اسود می کاهد و هوای دامنه های ممتده تا دریا را معتدل میسازد. شهر اصلی عبارتست از استانبول، غلطه، بک اوغلی و اسکدار، چه اندرون تنگه و چه قاضی کویی و مضافات آن را در حکم قراء مربوط بشهر شمرده و در اکثر نقشه ها طول و عرض این بلد معظم را به انضمام دریاهای واقعه در بین 10 هزارگز نشان داده اند اما با در نظر گرفتن اینکه از یک طرف از آیاستفانوس تا کواک روم ایلی و اناطولی و از طرف دیگر از فری کوی تا ارن کوی در همه جا خانه ها و محلّه ها بیکدیگر پیوسته است باید بگوئیم که شهر استانبول بمراتب بزرگتر و وسیعتر از آنست که گفته اند، قراء و محلاتی که در خارج از شهر اصلی واقع شده رفته رفته وسعت یافته بهمدیگر نزدیک و مربوط و در نتیجه با خود شهر می پیوندد، و بالطبیعه باید از محلات شهر شمرده شود. ایاصوفیه که مرکز استانبول محسوب میشود در 16 درجه و 41 دقیقۀ عرض شمالی تا 50 درجه و 38 دقیقه و 26 ثانیۀ طول شرقی واقع شده است.
بناهای مشهور: مشهورترین و بزرگترین ساختمانهای استانبول عبارت است از جوامع شریفه و کاخهای سلطنتی و بعض ابنیۀ دولتی. در خود شهر 500 و در حوالی آن 324 مسجد جامع وجود دارد. از این جمله جوامع: ایاصوفیه، سلطان احمد، نورعثمانی، سلطان بایزید، سلیمانیه، شهزاده باشی، فاتح، سلطان سلیم، ینی جامع، و لاله لی بسیار معظّم و محتشم و از شاهکارهای بدیع معماری است که از سلاطین عثمانی یادگار مانده اند، علاوه بر آنها جوامع بسیاری در شهر دیده میشود مانند: والده جامعی، خواجه پاشا، محمودپاشا، کدک پاشا، کوچک ایاصوفیه، جراح پاشا، قوجه مصطفی پاشا و غیره که در جهت استانبول اند و همچنین ینی جامع، طوپخانه جامعی، جهانگیر جامعی، در دولمه باغچه و والده جامعی، در جوار کاخ همایون ییلدیز دیده میشود. اورخانیه جامعی و اورته کوی جامعی که از آثارخیریۀ عبدالحمیدخان در اسکدار میباشد، و والده جامعی، اسکله جامعی، و جوامع موسوم به آیازمه، سلطان سلیم جامعی، در جوار سلیمیّه، بکلر جامعی، و جامع متصل به مقبرۀ ایوب انصاری و بسیاری از نظائر اینها شایان ذکر و توجهند. بعد از جوامع از نظر معماری و صنعت کاخهای سلطنتی شایان توجه و تماشا میباشند: دایرۀ اندرون همایون و چینلی کوشک (که به ضرابخانه و موزه تحویل شده اند) با بعض دوائر عتیقۀ قدیمه که از بقایای موجودۀ سرای همایون است، باغها و میدانهای پهناور گرداگرد این دوائر را فراگرفته اشجار قدیم و تناورنضارت و طراوت بسیار به این نقاط بخشیده و زیباترین نقطۀ استانبول را تشکیل داده اند. سلطان فاتح بعد از فتح استانبول در محل ّ باب سرعسکری امروزه کاخی باشکوه موسوم به اسکی سرای برای اقامت خود بنا کرده بود. و پس از چند سال بکاخی دیگر که در دماغۀ سرای همایونی واقع شده نقل مکان کرد. بعد از وی سلاطین عثمانی دوایری چند بکاخ مزبور افزوده توسعۀ بسیار دادند ولی چون اکثر دوائر این کاخ را از چوب ساخته بودند بعدها گرفتار حریقی بزرگ شد و خسارت بسیار دید. فقط دوائر مذکور از حریق نجات یافتند. این قصر آثار دیدنی بسیار دارد. بعدها هم قصرها و کاخهای رفیع از قبیل شاهکارهای معاصر بوجود آورده اند مانند: دولمه باغچه، ییلدیز، بکلربکی سرایی، گوک صو، بکقوز، کاغذخانه، و اخلامور که همه پر از نقش و نگار و نمونه های بدیع صنایع عصرند. و باغهای دلگشا و باصفای مخصوص به این کاخها دل از خلق جهان میبرند مخصوصاً کاخ ییلدیز که عروس این بناهای عالی و شایان تفرّج و تماشاست. ساختمانهای بسیاری از عمارت دولتی هم در آرایش و پیرایش شهر اهمیت دارند، مانند: باب عالی، عدلیه دایره سی، باب سرعسکری، مالیه دایره سی، طاش قشله، سلاحخانه، سلیمیه قشله سی (واقع در ماچق) و نظائر و امثال اینها. خانه های مرحوم کامل پاشا، عالی پاشا، رؤف پاشا، سفارت خانه ایران در استانبول، سفارت خانه آلمان، سفارت خانه انگلیس و بعض سفارتخانه های دیگر و برخی از مهمانخانه ها و چارسوقها از ساختمان های خصوصی، نیز از جملۀ بناهای عالی و باتکلف این شهر میباشند. گرمابه های استانبول هم از بناهای بزرگند، کاروانسراها نیز از ابنیۀ شایان ذکر میباشند و عده اینها به 344 بالغ میشود و ازاین جمله: وزیرخانی، والده خانی، ییلدیزخانی و غیره بزرگتر از همه هستند، بالاخره چارسوق بزرگ هم از جملۀ ابنیۀ معروفه و مشهوره میباشد.
آثار عتیقۀ استانبول: آثار باقیۀ قیاصرۀ قدیم در استانبول بسیار کم است. عمده این قبیل آثار عبارت است از: جامع ایاصوفیۀ بزرگ، جامع ایاصوفیۀ کوچک، جامع کوچک کل و بعض جوامع کوچک که از کلیسا بمسجد تبدیل شده اند علاوه بر این چند ستون آب انبارهای هزارویک ستون و زیرزمینی و سوری که در گرداگرد شهر هست. جوامع مزبور بعد از فتح اسلامبول بر اثر زلزله و علل دیگر بارها ویران شد و مجدداً از طرف عثمانیان مرمت گردید و لذا جنبۀقدیمی آنها بسیار تغییر یافته، ستون ها عبارتند از سنگ حلقه دار موجود در آت میدانی و سنگ عمودی و سنگی که در جوار مقبرۀ سلطان محمود و سنگی که در جوار جامع ابراهیم پاشاست. سور در امتداد ساحل رو بویرانی نهاده و از طرف خشکی نیز خلل یافته است. قسطنطین کبیر این سور را بنا کرده بود. پس از وی اخلاف او چندین باربتجدید و مرمت آن پرداخته اند. این شهر از طرف خشکی 7 دروازه و در کنارها 14 دروازه داشته است. در محل ّ موسوم به کاخ تکفور و بعض جاهای دیگر برخی آثار و علائم ادوار باستانی مشاهده میشود، و نیز در بعض نقاط استانبول برخی از مزارهای کهن هست. هنگام فتح شهر در طرف ایرغاد بازاری، دو ستون جسیم هم موجود بوده ولی بمرور دهور رو بویرانی نهاده و از زلزله صدمه دیده ونگونسار گشته و فقط قاعده یکی از آنها برجاست.
مکاتب و مدارس و کتابخانه ها: سلاطین عثمانی بعادت قدیم، در راه ترویج و نشر علوم و معارف سعی لازم کرده اند و هر جامعی را که بنا نهاده اند در جوار آن مدارس متعدد و عمارات مخصوص برای سکونت طلاّب علوم ساخته و موقوفات بسیار جهت معاش آنان تخصیص داده اند:سلطان محمدخان ثانی بعد از فتح مشهور خود مسجد جامعی بنا و در اطراف آن مدارسی تأسیس کرد. و همچنین سلاطین دیگر و وزراء و صاحبان خیرات و مبرات مدرسه هائی ساخته اند، تمام رشته های علوم عصری حتّی علم طب و علم هندسه در این دارالعلم ها تدریس میشده. اینها از قبیل مؤسسات خیریه اند. مقتضیات زمان ایجاد مدارس جدید را هم ایجاب میکرد، لذا در عصر سلطان محمود مکتب طبیه، مکتب حربیه، مهندسخانه و مکتب بحریۀ نظامی و مدارس مقدّماتی برای آماده کردن شاگردان جهت ورود بمدارس مذکور یعنی اعدادیه ها افتتاح شد و همچنین بعدها به اقتضای وقت و زمان بتأسیس مدارس زیر پرداختند: مکتب سلطانی، مکتب صنایع، دارالشفقه، مکتب ملکیه، مکتب طبیۀ ملکیه، اورمان مکتبی، و مکاتب رشدیۀ بسیار. علاوه بر این ها مدرسه های ذیل نیز تأسیس و افتتاح شد: مهندس خانه ملکی، مکتب حقوق، مکتب زراعت و تجارت، مکتب اعدادی ملکیه، لسان مکتبی، صنایع نفیسه مکتبی، مکتب صنایع اناث و تعدادی چند مکاتب عمومیه و چند مدرسه خصوصی. در کتابخانه های استانبول کتابهای فارسی و عربی و نسخ نادرۀ بسیار گرانبها یافت شود مانند کتابخانه های: ایاصوفیا، نورعثمانی، فاتح، کوپریلی زاده، علاوه بر ده پانزده هزار جلد کتب نادره و نفیسه ای که در کتاب خانه سرای همایون یافت میشود.
تکایا، زوایا، مقابر:در استانبول و جوار آن قریب 300 باب تکیه وجود داشته و مشاهیر آنها از این قرار است: مولویخانه های مرکزافندی و طوپقپو و غلطه، قادری خانه واقع در توپخانه، سنبل افندی، طاش برونی، پاشمق شریف تکیه سی و غیره. در قرن اول هجری آنگاه که بنی امیه سریّه ها برای فتح استانبول میفرستادند ابوایوب انصاری در خارج سور بشهادت رسید و در همانجا که امروز بنام ایشان معروف است مرقد شریف وی کشف شده. علاوه بر این 17 تن از صحابه نیز در بیرون شهر بدرجۀ شهادت رسیده اند که مرقد آنان با مقابر جمعی کثیر از اولیای کرام و غازیان عظام در این بلد زیارتگاه و مرجع ارباب حاجاتست و هیچ جای استانبول از این مشاهد خالی نیست و در جنب اکثر اینها جوامع و زوایا و تکایا وجود دارد و مقابر سلاطینی که پس از ابوالفتح سلطان محمدخان ثانی بتخت جلوس کرده با مقابر افراد خانوادۀ آنان هم در استانبول و جنب جوامع شریفۀ خود آنان یا در نقاط مخصوصۀ دیگر جای دارد.
تجارت: استانبول بمنزلۀ کلیدی است بین آسیا و اروپا و بنابراین میبایست در تجارت اهمیت بسیار داشته باشد، ولی عللی چند داد و ستد آنرا از رواج و رونق انداخته است از این قرار: 1- ازیک طرف خطآهن های روسیه تا حدود ایران و هند امتداد یافته. 2- از طرف دیگر ترعۀ کانال سوئز احداث شده. 3- ممالک واقعۀ در روم ایلی راههای مستقیم و بلاواسطۀ تجارت با فرنگستان پیدا کرده و در نتیجۀ این وضع بتجارت استانبول لطمه رسیده است. با وجود اینها استانبول باز تجارتگاه کوچکی نیست و بوسیلۀ خط آهن بااروپا ارتباط یافته و هر روزه عده بسیاری از سفائن به لنگرگاه استانبول وارد میشود و کشتی های بخاری مرتباً در ایاب و ذهاب میباشند.
باغ و بوستان: در حوالی و اطراف شهر و حتی در بعض محلات استانبول باغها و بوستانهای فراوان دیده میشود و نیز در جهت روم ایلی و در طرف آناطولی باغهای بسیار است که بفراوانی میوه و سبزه معروفست علی الخصوص انگور دانه درشت موسوم به چاوش و انجیر چیلکی و قواق و به چنگل کویی که آوازه و شهرت خاصی دارند.
جمعیت: جمعیت استانبول 740000 تن است.
احوال تاریخی: در ابتدا استانبول قصبه ای کوچک موسوم به بیزانس بود و گویند این قصبه را در سال 668 قبل از میلاد بیزانس پادشاه مگار واقع در یونان بنا نهاد و مسکن و مأوای یونانیان شد. در این حال اقوام تراکیه که در اطراف این سواحل میزیستند ورود و اقامت این قوم اجنبی را بدین نواحی تحمل نکرده و بقصد تخریب قصبه برخاستند لیکن سودی ازین سودا نبردند، بیزانس در سایۀ تدابیر وکاردانی فیدالیه زن پادشاه مذکور از تخریب نجات یافت و بشکل جمهوری مستقل کوچک اداره میشد. بهنگام لشکرکشی خشیارشا این ناحیت بدست ایرانیان افتاد ولی پوزانیاس سردار اسپارتی پس از غلبۀ بر ایرانیان قصبۀ مزبور را از دست آنان بیرون و تابع اسپارت کرد و سپس آلکیبیادس، اسپارتی ها را مغلوب ساخته بیزانس را تحت تبعیت آتن درآورد. بدین منوال این سرزمین مدت مدیدی در دست تصرف این و آن بود ولی عاقبت بهمت تراسیبول که یکی از فرزندان همین آب و خاک بود، از ذلت اسارت نجات یافته بحال اولی بشکل جمهوری کوچک مستقلی درآمد و مجلسی موسوم به یرومنمون داشت. فیلیپ پدر اسکندر کبیر برای ضبط این قصبه کوشش بسیار کرد ولی اهالی با آطنیان اتفاق کرده جلوگیری کردند. رومیان در اثنای جهانگیری و ضبط این نقاط با اهالی بیزانس دائماً اتفاق داشتند، لذا مدت مدیدی بدان دست اندازی نکرده و استقلال او را محترم میداشتند، ولی بعدها آنرا بحیطۀ ضبط درآورده و امتیازاتی یافتند، امپراطور وسپازین امتیازات مزبور را هم از بین برد، و بعدها در خلال اغتشاشی داخلی امپراطور سور قصبه را ویران ساخت پس از مدتی بر حسب درخواست پسر امپراطور مزبور آنطونن باز قصبه را تعمیر و بنام فرزند خود آنطونیا نامید. در زمان امپراطور گالین دوباره این شهر در معرض قتل عام وتخریب واقع شد. پس بمرور دهور برخی از فراریان و نجات یافتگان از قتل عام فراهم آمده عمارت این شهر را تجدید و باز بنام اولی بیزانس نامیدند. بعدها اقوام اسکیث از جانب بحر اسود به این ناحیت هجوم برده هم قصبۀ مزبور و هم خریسوپولیس (یعنی اسکدار) را نهب و غارت کردند. امپراطور لی چی نیوس پس از شکست در محاربه با امپراطور قسطنطین کبیر در جوار ادرنه بمردم بیزانس که متفق وی بودند ملتجی شد و از آنجا به خالکیدون یعنی قاضی کوی منتقل شد. قسطنطین در تعقیب وی به بیزانس درآمده مدت مدیدی اقامت کرد و چنان مجذوب این مکان شده بود که دل کندن نمیخواست. در نتیجه عزم رحیلش بدل به اقامت شد و به تأسیس شهری بزرگ همت گماشت. پس از بحر اسود مصالح و سنگ آورده قصبۀ بیزانس را توسیع و با مسلّه ها و پیکرها و ستونهای متعلق به ازمنۀ عتیقه آرایش دادند و هرچه از این نوع آثار تمدن درخرابه های تاریخی متعدد آناطولی و یونان یافت میشد به این مکان حمل و نقل کردند. در اثر تشویق و ترغیب لازم، اعیان و اشراف روم به اینجا منتقل گشتند، این قصبه را در ابتدا نیا روما یعنی روم جدید و بعدها قسطنطینوپولیس یعنی مدینۀ قسطنطین نام گذاردند. بتدریج این شهر در وسعت و زینت از شهر روم برتر شد. در آن زمان سور باستانی کفایت نمیکرد، به امر قسطنطین کبیر سور بزرگی بشکل امروزی گرداگرد شهر کشیدند. بعدها این سور بکرات از زلزله و حوادث دیگر خسارت دید و از جانب اخلاف قسطنطین تعمیر و مرمت شد و به این طریق استانبول از حال شهرک بیزانس به صورت شهر قسطنطنیه تحول یافت. مراسم افتتاح آن در 11 مۀ سال 330 میلادی مجرا شد. نیمی از اهالی در آن زمانها نصارا و نیمۀ دیگر مشرک بودند. شهر در عهد قسطنطین بحد کمال نرسیده بود، بعد از وی در عصر کونستانس که از 337 میلادی تا 361 حکمرانی داشت، اتمام پذیرفت و در عهد والنس هم که دورۀسلطنت وی از 364 تا 368 میلادی بوده با تأسیس سدی بزرگ آب شهر را تأمین کردند. این سد همان سد است که بعدها از طرف سلطان سلیمان خان تعمیر و تجدید شد و امروزه سد بزرگ بلگراد است. در 395 میلادی شهر قسطنطنیه را مرکز امپراطوری روم قرار دادند و به این طریق هم به پیرایش و آرایش آن جد و جهد کامل صرف شد. تئودوسیوس دوم دو کاخ و چند بنا و حمامهای دیگر بنا کرده بود که امروز اثری از آنها باقی نمانده است. در قرن ششم میلادی در تعقیب ظهور اغتشاش و بلوای داخلی شهر قسطنطنیه گرفتار حریق خانمانسوز شده بکلی ویران گشت، امپراطور ژوستی نین (یوستی نیانوس) بتجدید و ترمیم شهر پرداخت و مؤسس ثانی این مدینه شناخته شد ولی قسطنطنیه دیگر آن قسطنطنیه نبود، آرایش و پیرایش باستانی را از دست داد و از آن تاریخ ببعد شهر بنای تنزل را گذاشت وصحنۀ وقایع و فجایع هولناک حکومت بیزانس روم و عرصۀ تاخت و تاز این و آن شد. در سنۀ 48 هجری قمری بزمان معاویه تحت فرمان سفیان بن عوف ازدی غازیان اسلام روبقسطنطنیه آوردند و شهر را از طرف خشکی و دریا محاصره کردند. در این حال 30000 تن مسلمان در خارج سور شهید شدند که بین آنان چند تن از صحابه و یاران بودند، مانند: ابوایوب انصاری و غیره. در زمان یزید بن معاویه نیز استانبول را محاصره کردند، باز در تاریخ 98هجری قمری عبدالملک در تحت فرمان برادر خود مسلمه عساکر مسلمین را مأمور فتح استانبول ساخت. از تاریخ 865 تا 1043 میلادی قومی موسوم به وارغ که یکی از اقوام شمالی بود بکرات بر این شهر مسلط شد تا آنجا که امپراطوران از عهدۀ آنان برنمی آمدند. بعد از بنی امیه خلفای عباسی و سلاطین سلجوقی چندین بار با امپراطوران روم دست و پنجه نرم کردند ولی در این ادوار هیچگاه قسطنطنیه در تحت تصرف مسلمانان درنیامد. در تاریخ 1203 میلادی اهل صلیب این شهر را ضبط و خراب کردند، تا آنجا که رومیها در موقع استرداد این شهر در 1621 میلادی به مرمت و تزیین آن خرابیها نپرداختند، چه آثار باقیۀ عمران و تمدن قدیم بسیار نادر بود و از این رو باید گفت که قسطنطنیه حسن و آبادانی باستانی خود را از دست داده و بشکل خرابه ای افتاده بود. دولت عثمانی در محلی نزدیک به قسطنطنیه تأسیس شد. این دولت نقاط همجوار آناطولی را بدست آورده بعد داخل روم ایلی شده اطراف آنرا هم ضبط کرد. این وضع در حکم محاصرۀ طبیعی استانبول بود. در این حال امپراطوران روم از سلاطین عثمانی بیمناک بودند و با ایشان بنای مدارا و مماشات را گذاردند. در سال 797 هجری قمری یلدیرم سلطان بایزید و در سنۀ 825 سلطان مرادخان ثانی قسطنطنیه را محاصره کردند ولی فتح میسر نشد. در تاریخ 857 سلطان محمدخان ثانی شهر مزبور را هم از طرف دریا و هم از جانب خشکی محاصره کرد. عساکر عثمانی با توپهای جسیم نوظهور از طوپقپو و اندرون تنگه با کشتیهای سبکی که از طریق بشکطاش و کاغذخانه داخل خلیج کرده بودند، از دریا عبور کرده استانبول را فتح کردند و این فتح نمایان در 20 جمادی الاّخر سنۀ مزبور مطابق با 1453 میلادی وقوع یافت. از این تاریخ ببعد دورۀ جدیدی برای این شهر آغاز میگردد که آنرا دور سیم تاریخ شهر باید نامید. در دور اول قصبۀ کوچک موسوم به بیزانس و در دور دوم مرکز امپراطوری روم و مسمی به قسطنطنیه بود و در دور سوم پایتخت دولت عثمانیه و بنام استانبول معروف گردید. دراواخر دور دوم استانبول چنانکه گذشت بسیار خراب بود، و در واقع هنگام ورود عثمانیان به این شهر، قسم اعظم اراضی واقعه در میان سور خالی و یا مشتی خرابه بوده و جاهای معمور و مسکون نادر یافت میشده غلطه، اسکدار و قاضی کوی هر یک بصورت شهرکی جداگانه در حوالی شهر واقع گشته اراضی بک اوغلی و دیگر محلات واقع در اطراف عبارت بود از کشتزارها. در اندرون تنگه در دره های محفوظ از باد چند پارچه ده وجود داشت ولی دیه ها منظرۀ توده ای از کلبه های شبانی را داشتند. از ییلاق ها اثری نبود اما فاتح بزرگ بلافاصله پس از فتح و تسخیر شهر به آبادی و جلب جمعیت آغاز کرد، کلیسیای ایاصوفیه و هفت کنیسۀ دیگر را بجوامع تحویل و تبدیل کرد و نیز جوامع جدید: فاتح ایوب، شیخ بخاری، قاسم پاشا و جامع ینی چریلر را از نو بنا کرد و این شهر را مرکز دولت عثمانی قرار داد و از این رو اعیان و اشراف و رجال بزرگ دولت بناهای عالی بوجود آوردند و جمع کثیری از مسلمان های نقاط دیگر به استانبول هجوم آورده اقامت گزیدند و در ظرف اندک مدتی این شهر منحصر بداخلۀ سوردیگر گنجایش جمعیت را نداشت و رفته رفته جوامع، مدارس، و ساختمانهای عالی بوجود آمد و در نتیجه شهر به آبادی چند مقابل آبادی قدیم رسید و محله های جدید بک اوغلی، قاسم پاشا، فندقلی، قباطاش، بشکطاش و غیره در گرداگرد غلطه پیدا شد. و اطراف اسکدار و قاضی کوی وسعت یافت، در اندرون تنگه ییلاقها و اقامت گاههای تابستانی باصفا بوجود آمد کاخهای عالی ساخته شد و روزبه روز بر جمال و حسن آنها افزود. این شهر به دفعات از زلزله خسارت دیده و لذا از قدیم خانه های چوبی معمول گشته و این هم موجب کثرت حریق شده است و خسارت بسیار بر اهالی وارد میسازد و اگر بلای آتش سوزی مبرم وجود نداشت استانبول اکنون بمراتب آبادتر و وسیعتر از این بود. بعدها اولیای امور اقدامی برای جلوگیری از این خسارت کرده اند چنانکه نظر به مقررات قانونی در محلاتی که حریق رخ می دهد دیگر کسی حق بنای خانه چوبی را ندارد و بر اثر این اقدام خانه های چوبی از ارزش افتاد و جای خود را بساختمانهای سنگ و آجری استوار داد.
کلمه استانبول مأخوذ و تحریفی است از تعبیر یونانی ایس تین پولین (یعنی بشهر یا در شهر). گویند عثمانیان پس از فتح این شهر را به این اسم نامیده اند لیکن این نظر خطاست، قرنها قبل از عثمانیان این نام بر این شهر اطلاق شده چنانکه در معجم البلدان یاقوت حموی همین تعبیر را می بینیم و این کتاب در اواسط قرن 7 هجری قمری یعنی دو قرن پیش از فتح استانبول نوشته شده معهذا ادبا و نویسندگان عثمانی سابقاً نام قسطنطنیه را بیشتر بکار میبردند و اکنون اسلامبول را بکار می برند. (قاموس الاعلام ترکی) ، دیگر حفید او چارلز استانهپ است که در سال 1753 تولد یافته و در سنۀ 1816 میلادی درگذشته است. وی در امور سیاسی و هم در علوم ریاضی و طبیعی صاحب یدی طولی بود. آنگاه که در زمرۀ اعیان انگلیس بود با سیاست مدار معروف پیت مخالفت میکرد. وی به انعقاد معاهده ای با ممالک متحدۀ آمریکا و در نشر قانونی متحد و مساوی برای انگلستان اصرار داشت. یک ماشین حساب، یک ماشین چاپ، و یک ماشین گچ پزی و بعض ماشین های دیگر اختراع کرده و چند کتاب در باب فلسفه و فنون تألیف کرده است
لغت نامه دهخدا
استانوز. قصبۀ کوچک ناحیۀ مرکزی، در انطالیه قضای مرکز سنجاق تکه از ولایت قونیه قریب 60 هزارگزی شمال غربی انطالیه، بساحل نهری بهمین نام. موقع آن مرتفع و هوایش معتدل و روح افزا و محل تابستانی انطالیه باشد. (قاموس الاعلام ترکی) ، کشتن کسی راعوض کسی. کشتن قاتل را بعوض مقتول: استباء القاتل بالقتیل، کشنده را بجای کشته کشت. (از منتهی الارب)
استانوز. قصبه ایست در قضای مرکزی ولایت و سنجاق انقره (انگوریه) قریب به 25 هزارگزی غربی شهر آنقره، در محلی که نهر چارسو به شعبه آنقره از رود خانه سکاریه ریخته میشود، و وقتی در شمار مرکز ناحیۀ ملحق بقضای مرکز بوده است. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
از نویسندگان مشهور انگلستان. مولد وی 1620 میلادی در شهر کومبرلو. وفات در سنۀ 1678 در لندن. او راست: تاریخ فلسفه و بعض آثار دیگر
جان رلاندز. معروف به هنری مرتن، کاشف افریقای مرکزی. وی بدانجا لیونگستن را بازیافت. مولد استانلی دنبی (گال) (1841- 1904)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
منسوب به استان، یکی از قرای سمرقند در سه فرسنگی آن. (انساب سمعانی) ، مباح یافتن. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب). حلال یافتن، از بن برکندن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب). از بیخ کندن. ریشه کن کردن. استیصال: استباحهم، از بن برکند آنان را. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(اُ)
منسوب به یکی از چهار استان بغداد. رجوع به استان شود. و هبه الله استانی بن عبدالصمد به یکی از آن چهار استان منسوب است. (از منتهی الارب) ، آزمودن. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
خلیج استانکوی، خلیج مستطیلی است در جهت جنوبی سواحل غربی آناطولی، در سنجاق منتشا، و شبه جزیره مستطیل و تنگی که جهت شمالی آن دماغۀ بودروم و جانب جنوبی دماغۀ کرییو را تشکیل میدهد، گرداگرد این خلیج رافراگرفته و جزیره استانکوی در داخل آن واقع است. طول آن از مغرب به مشرق قریب 90 هزار گز است. قسمت واقع در خارج این خلیج به 65 هزار گز بالغ میشود که 25هزار گز عرض دارد، و محلی که قسمت داخله را تشکیل میدهد 25 هزار گز است و یکباره تنگ میشود و عرض وی به 10 هزار گز میرسد آنگاه بتدریج تنگتر شده بقصبۀ کوک آباد اسکلۀ مغله منتهی میگردد. شهرک بودروم در دهانۀ این خلیج و ساحل شمالی آن واقع شده و در مقابل استانکوی دیده میشود. و در زمان قدیم بنام آلیکارناس معروف بوده، بنابر مشهور موطن ابوالمورخین هرودوت است. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
منسوب به استانبول. کالایی که در استانبول سازند و صادر کنند، اهل استانبول از مردم استانبول، ظرفی است آهنی یا ساخته از حلبی به شکل لگن که در آن گل و گچ میریزند
فرهنگ لغت هوشیار
استامبول، اسلامبول، قسطنطنیه، استمبول، سابقاً پایتخت دولت عثمانی و یکی از مشهورترین بلاد عالم است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بستانکی
تصویر بستانکی
انجماد
فرهنگ واژه فارسی سره
از توابع دهستان زانوس رستاق کجور
فرهنگ گویش مازندرانی
براستی
فرهنگ گویش مازندرانی