جدول جو
جدول جو

معنی اساتید - جستجوی لغت در جدول جو

اساتید
استادها، آموزگارها، آموزنده ها، معلمان عالی رتبۀ دانشگاه، سرکارگران یا کارفرمایان در کارگاه صنعتی، رئیس ها در برخی از بازی های کودکان، جمع واژۀ استاد
تصویری از اساتید
تصویر اساتید
فرهنگ فارسی عمید
اساتید(اَ)
جمع واژۀ استاد. استادان. اساتیذ. اساتذه
لغت نامه دهخدا
اساتید
استادان
تصویری از اساتید
تصویر اساتید
فرهنگ لغت هوشیار
اساتید
جمع استاد، استادان
تصویری از اساتید
تصویر اساتید
فرهنگ فارسی معین
اساتید
استادان
تصویری از اساتید
تصویر اساتید
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اسانید
تصویر اسانید
اسنادها، نسبت دادن ها، منسوب کردن ها، جمع واژۀ اسناد
فرهنگ فارسی عمید
(اَ)
جمع واژۀ استار، که وزنی است. اساتر، اساریر وجه، خطوط آن، خوبی روی و هر دو رخسار. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(اَ/َ-َسْ)
استید. صیغۀ جمع مخاطب از مصدر استن: رفتستید. گفتستید
لغت نامه دهخدا
عم ّ کیخسرو پدر اساورزن. (مجمل التواریخ و القصص ص 91)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ استاذ. استادان. اساتذه
لغت نامه دهخدا
تصویری از استیدن
تصویر استیدن
بر پا شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استیاد
تصویر استیاد
بزرگ دوده ای را کشتن، مهتر زنان را به زنی خواستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استتیک
تصویر استتیک
فرانسوی زیبا شناسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسکارید
تصویر اسکارید
فرانسوی کرم روده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بساتین
تصویر بساتین
باغها، بستانها
فرهنگ لغت هوشیار
جمع دستان، از پارسی دستان ها داستان ها افسانه ها، پرده های خنیا پرده های موسیقی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اساتذه
تصویر اساتذه
جمع استاذ، از پارسی استادان، جمع استاذ استادان اساتید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دساتیر
تصویر دساتیر
جمع دستور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغارید
تصویر اغارید
آواز و خواندن پرندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انادید
تصویر انادید
به گونه رمن پراکندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اناهید
تصویر اناهید
ناهید و ستاره زهره
فرهنگ لغت هوشیار
جمع اسبوع، هفته ها، هفت بار، روزها جمع اسبوع. هفت ها هفت هفت، هفته ها
فرهنگ لغت هوشیار
از پارسی استوانه ها، ستون ها جمع اسطوانه. ستونها رکن ها ارکان، بزرگان برجستگان: ازاساطین عصر خویش بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اساریر
تصویر اساریر
جمع اسرار، خطهای کف دست یا پیشانی
فرهنگ لغت هوشیار
جمع اسروع، جوانه های رز، آبداری دندان، نشان های کمان، پاره های سیم وزر گداخته، کرمکان سرخ سر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اساطیر
تصویر اساطیر
قصه های دروغ، افسانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسالیب
تصویر اسالیب
جمع اسلوب
فرهنگ لغت هوشیار
معلمی آموزگاری استاد بودن، بالاترین مقام آموزشی دانشگاه پایین تر از آن دانشیاری است، حذاقت مهارت ماهری نیک دانی، زیرکی حیله تدبیر چاره مکر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجاوید
تصویر اجاوید
جمع جواد، اسپان نیکو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اساتیذ
تصویر اساتیذ
جمع استاذ استادان اساتذه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسانید
تصویر اسانید
تزده ها نورده ها یافته ها، جمع اسناد جمع در جمع سند
فرهنگ لغت هوشیار
جمع انشوده، سرودها جمع انشوده اشعاری که در محفلی برای یکدیگر بخوانند سرودها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسانید
تصویر اسانید
جمع اسناد، در علم نحو عبارتست از ایتاع و نسبت تامه بین دو کلمه، مانند نسبت خبر به مبتداء
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استادی
تصویر استادی
اجتهاد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از استاتیک
تصویر استاتیک
ایستایی
فرهنگ واژه فارسی سره