- ازویرار
- رویگردانی، کر شدن
معنی ازویرار - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سرخرنگی
زیرا که از این جهت که
سخت سرد شدن، خون به چشم آمدن، روی در هم کشیدن ترشرویی، درخشیدن ستارگان
گند مگونی
زرد شدن
زرد شدن گیاه پژمردن
پرزگی: پرزه بر آوردن جامه
فرانسوی تخمگذار
حیله گر، دروغگو، غدار
حرف ربط مرکب، زیرا که، بدین جهت که
زیرا برای این ازین جهت بدین سبب
زیرا که ازایرا که ازاین رو که از این جهت که بدین سبب که
گل آذینش شکوفگی
فرو خوردن به گلو بردن
ازیرا، از برای این، برای این، ازاین جهت
زیراکه، برای اینکه، ازاین روکه، ازاین جهت که، برای مثال طاعت پیش آر و علم جوی ازیراک / طاعت و علم است بند و فند زمانه (ناصرخسرو - ۳۸۲)
حرف ربط مرکب، زیرا که، از این جهت که
بیراه، راه کج و غلط
زیرا برای این از برای آن از آن جهت بدین سبب بدین علت بنابراین
رویگردانی، کر شدن
جمع زر، گویک های گریبان گویک گوی کوچک تکمه دار شدن
از برای این، برای این، ازاین جهت، برای مثال بگو دل را که گرد غم نگردد / ازیرا غم به خوردن کم نگردد (مولوی۲ - ۲۲۴)
حرف ربط مرکب، زیرا، از آن جهت