- ازداری
محل رویش درختان آزاد به صورت انبوه، مرتعی جنگلی در نوشهر
معنی ازداری - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(قُ)
لغت نامه دهخدا
سیهویه بن اسماعیل بن داود بن ابوداود واحدی، مکنی به ابوداود. از محدثانی است که در مکه مجاور گشت واز ابوالقاسم علی بن محمد بن عبدالله بن یحیی بن طاهر حسینی و ابوالفتح رجأ بن عبدالواحد اصفهانی و جز این دوروایت شنید، و از او ابوالفتیان عمر بن ابوالحسن رواسی حافظ روایت کند. وی بسال چهارصد و شصت و اندی و یا پس از آن وفات یافت. (اللباب فی تهذیب الانساب)
(اَ رَ)
لغت نامه دهخدا
موضعی از محال اسفی ورد و شوراب ساری. (سفرنامۀ مازندران و استراباد رابینو بخش انگلیسی ص 121) ، سنخ:
با ما رقیب کمتر زانگشت زایدی نیست
همدست ماست اما از دست ما نباشد.
تأثیر
با ما رقیب کمتر زانگشت زایدی نیست
همدست ماست اما از دست ما نباشد.
تأثیر
عمل رازدار، که رازی با خود دارد، حفظ سرّ، نگهداری، که خود رازی دارد، امانت داری، پنهانی، پوشیدگی، (ناظم الاطباء)
ترتیب و تنظیم کار، (کذا فی المجمع شعوری ج 2 ورق 81)
نگاهداری باز، (ناظم الاطباء)، بازیاری، عمل بازدار، رجوع به بازدار شود
بازداری، مهار
محرمانگی، حریم خصوصی
