جدول جو
جدول جو

معنی اریلیه - جستجوی لغت در جدول جو

اریلیه(اَ لیَ)
حصنی است بین سرتّه و طلیطله از اعمال اندلس، و فاصله آن با هر یک از این دو شهر ده فرسنگ است و فرانکها بسال 533 هجری قمری بر آنجا مستولی شدند. (معجم البلدان). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود
حصنی بین سرتّه و طلیطله ازاعمال اندلس. بین آن و هر یک از آن دو 20 فرسنگ است. (معجم البلدان).
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اریدیس
تصویر اریدیس
(دخترانه)
نام همسر ارفاوس، شاعر و موسیقی دان ترکیه، در افسانه ها آمده است که اریدیس فرشته ای بود که معشوقه ارفاوس بود
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اخیلیا
تصویر اخیلیا
گیاهی از تیرۀ آلاله، با برگ های پهن و بریده و گل های آبی، ارغوانی و سفید که بلندیش به ده سانتی متر می رسد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اریحیت
تصویر اریحیت
جوانمردی، سخاوت، فتوت
فرهنگ فارسی عمید
(اِ بِلْ لی)
اربلّس. (تاریخ الحکماء قفطی). کنیز ارسطو. (ابن الندیم) (عیون الانباء ج 1 ص 60 و 61)
لغت نامه دهخدا
(اَ ری یَ)
نام محلی در 145700 گزی تهران بفاصله 3400 گزی سرچمن بین تهران و شاهی. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(اَ نی یَ)
مدرسه ای بوده است در دمشق، گویند در آن حال که غزالی ترک مسند درس گفته و سیر و سیاحت اختیار کرده بود وارد این مدرسه شد. حلقۀ درس دائر بود و استاد سخنان او را تدریس و ’قال الغزالی’ تکرار می کرد. غزالی از بیم اعجاب و غرور بر خویشتن بهراسید و بترک دمشق گفت. (از غزالی نامه ص 153)
لغت نامه دهخدا
(اَ کی یَ)
ابل اراکیه، اشتران اراک چرنده
لغت نامه دهخدا
(اُ تُ قی یَ)
سلسله ای از امرای دیاربکر (495- 712 هجری قمری). ارتق بن اکسب مؤسس این سلسله یکی از سرداران لشکری ترکمان قشون سلجوقی بود که چون تتش سلطان دمشق بیت المقدس را فتح کرد او را بحکومت آنجا گماشت. پسران ارتق سقمان و ایلغازی که هر دو در جنگ با امرای لاتینی فلسطین شهرت بسیار یافته اند در سال 484 هجری قمری بجای پدر برقرار شدند و در این مقام بودند تاآنکه در سال 489 خلیفۀ فاطمی مصر بیت المقدس را فتح کرد و سقمان به رها و ایلغازی بعراق عرب برگشتند. در سال 495 ایلغازی از طرف سلطان محمد سلجوقی بشحنگی بغداد منصوب شد و همان سلطان سقمان را در همین سال بحکومت حصن کیفا در دیاربکر فرستاد و اندکی بعد (یک یا دو سال دیگر) ماردین را هم بر آن ضمیمه کرد. در سال 502 هجری قمری ماردین به ایلغازی داده شد و از این تاریخ دو شعبه از خاندان ارتقی در صحن کیفا و ماردین برقرار گردیدند. شعبه کیفا بعد از سفرهای جنگی سقمان بر ضد بالدوین و جوسلین بتدریج در گمنامی افتاد و بصلاح الدین ایوبی خراج میداد تا آنکه بار دیگر رونقی گرفت و شهر آمد را در سال 579 ضمیمۀ قلمرو خود کرد ولی عاقبت الملک الکامل ایوبی در تاریخ 629 هجری قمری آنرا از میان برداشت. شاخۀ کوچکی از این شعبه در خرتپرت و دیاربکر از 521 تا 620 حکومت میکردند. اما ایلغازی که یکی از قویترین دشمنان صلیبیون بود در 511 حلب را گرفت و در 515 سلطان محمود سلجوقی حکومت ماردین و میافارقین را در ولایت دیاربکر به او سپرد. میافارقین را فرزندان او تا 580 در دست داشتند و ماردین را ابتدا امیرتیمور گرفت و بعد ترکمانان قراقویونلو در 811 متصرف شدند. ارتقیۀ ماردین بر اثر استقرار ایوبیان در شام و الجزیره از اهمیت افتادند، حلب را در 517 بلک بن بهرام از رؤسای دیگر ارتقی گرفت و او قبلاً در 497 شهر حانی ودر 515 خرتپرت را بتصرف خود آورده بود و در جنگهای صلیبی از سرداران معتبر شد. رجوع به ارتقیۀ کیفا و ارتقیۀ ماردین و رجوع به طبقات سلاطین اسلام ص 148 تا151 و قاموس الاعلام ترکی کلمه ارتق (بنی...) شود، پشت دادن
لغت نامه دهخدا
(اَ نی یَ)
آطنی. اطینی. تمدن آتنی. رجوع به اطینا و آتن شود
لغت نامه دهخدا
(اُ دی یَ/یِ)
نام دو ده از بخش هندیجان شهرستان خرمشهر. سکنۀ یکی 180 و از آن دیگری 100 تن است. محصول آن غلات وآبش از چاه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(سی یَ)
مؤنث باریسی معرب پاریسی. زن منسوب بپاریس. رجوع به پاریس شود
لغت نامه دهخدا
(کیِ)
هیأت قضات انگلیسی مخصوص تنظیم امور مالیه. وزیر مالیۀ انگلستان مهردار اشیکیه نامیده میشود.
لغت نامه دهخدا
(اُ یَ)
ناحیه ای است در کرمان. حد شمالی آن اقطاع و ده سرد، حدّ جنوبی احمدی، حدّ شرقی جیرفت و رودبار و حد غربی محال هفتگانه فارس. قشلاق ایل افشار و ییلاق ایلات احمدی فارس آنجاست. هوای آن در زمستان معتدل و باران بحد کافی است ولی درتابستان بادهای سموم میوزد که مهلک نیست. اراضی آن از قنات مشروب میشود و سابقاً با استفاده از چاهها مشروب میشده است. ولی اکنون این کار معمول نیست. محصولات آن مختلف و مخصوصاً برنج وی معروف است. ولی بواسطۀ کمی آب کمتر کاشته میشود. مهمترین محصول آن ذرت خوشه ای، جو، رنگ، حنا، خرما و مرکبات میباشد که در صورت بودن راه ممکن است بخارج حمل کرد. جلگۀ ارزویه جلگۀ مسطحی است بطول 90 و عرض 60 هزار گز و در اغلب نقاط آن نباتات طبی میروید که از آنها استفاده میشودو سابقاً جنگل وسیعی آنرا پوشانده بوده که فعلاً دو فرسخ آن باقی است و درختان آن شاه گز میباشد و درخت کهور و کنار هم دارد که برگ آن سدر معروف است. راه پستی کرمان به بندرعباس از ارزویه گذرد. ایلات ارزویه دو دسته اند: یکی ایل افشار که در زمستان قشلاقشان ارزویه است و دیگر ایلات احمدی فارس که در تابستان ییلاقشان ارزویه میباشد. بلوکات عمده آن عبارتند از: ارزویه، سلطان آباد، قلعه نو، قادرآباد، دولت آباد، وکیل آباد و دشت بر. (جغرافیای سیاسی کیهان صص 253- 254)
لغت نامه دهخدا
(اَ ذَ)
جمع واژۀ ارذل. زبون تران. ناکسان
لغت نامه دهخدا
(اَ حَ ضی یَ)
دهی است نزدیک مدینه، انصار را. موضعی است قرب ابلی و بئرمعونه بین مکه و مدینه. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(اَ شَ کی یَ)
نام شهر ری در قدیم و آن اقامتگاه شاهان اشکانی در فصل بهار بود. (ایران باستان ص 2645)
لغت نامه دهخدا
(اِ یَ)
سویلا. سویل. شهری بزرگ در اسپانیا. یاقوت گوید امروز در اندلس بزرگتر از آن شهری نیست و حمص نیز نامیده میشود و پایتخت حکومت اندلس آنجاست و بنی عباد آنجا مقر داشتند و بعلت اقامت ایشان در شهر مذکور، قرطبه خراب شد و عمل آن متصل بعمل لبله است که در مغرب قرطبه بود و بین آن دو، سی فرسنگ راه است... اشبیلیه نزدیک دریاست و جبل اشرف بر آن مشرف است، و آن کوهی است پر از درختان زیتون و میوه های دیگر و آنچه این شهر را بر دیگر نواحی اندلس امتیازداده زراعت پنبه است و آنرا از آنجا به جمیع بلاد اندلس و مغرب حمل کنند، و وی در ساحل نهری عظیم است که در بزرگی همسان دجله و نیل است و کشتیهای سنگین در آن حرکت کنند و آنرا وادی الکبیر نامند، و در کورۀ آن شهرها و اقلیم هائی است که در جای خود ذکر خواهد شدو گروه بسیار از اهل علم بدان نسبت دارند، از آن جمله عبداﷲ بن عمر بن الخطاب الاشبیلی و او قاضی آن شهر بود و در 276 هجری قمری درگذشت. (معجم البلدان). نام باستانی این شهر ایسپالیس بوده و عرب نیز همین کلمه را محرف یعنی معرب ساخته است. بگفتۀ جغرافیون عرب این شهر در عهد حکومت اسلامی بسیار معمور و آباد بوده. خود اشبیلیه و ملحقات آن با ابنیۀ معظم و محتشم و بدایع صنعت معماری و نقاشی مزین و با نقش و نگار آراسته بود. جبال و جلگه های اطراف با درختان زیتون و انجیر و انواع و اقسام اشجار مستور بود و مقدار کلی پنبه در این محل بعمل می آمده.گویند در زمان حکومت اسلامی این شهر بیش از 400000 تن سکنه داشته. در سال 93 هجری قمری موسی بن نصیر این بلد را فتح کرده و در دورۀ سیادت امویان اول شهر اندلس قرطبه و دوم شهر همین بلد بود. در سال 424 هجری قمریدر اثر انقراض دولت اموی، ابن عباد قاضی این شهر استقلال آنرا اعلان کرد و در نتیجه دولتی موسوم به بنی عباد متشکل گردید و همین بلد را پایتخت قرار داد. (قاموس الاعلام ترکی). شهرکی است (از اندلس) بر کرانۀ دریای اقیانوس مغربی نهاده، جایی کم نعمت و کم مردم. (حدود العالم). امروز این شهر، که در کنار وادی الکبیر واقع است، کرسی ایالت و دارای 225000 تن سکنه است. محصولات آن شراب و مصنوعات آن انواع روغن، ظروف سفالین و منسوجات است. ابنیۀ زیبا و موزه ای نیکو دارد. رجوع به دمشقی و نزههالقلوب مقالۀ 3 ص 236 و 265 و لغات تاریخیه و جغرافیۀ ترکی ج 1 ص 180 و ضمیمۀ معجم البلدان ص 280 و فهرست حلل السندسیه ج 1 و 2 شود
لغت نامه دهخدا
(اِ لیَ)
مارکوس ژولیوس امیلیوس. امپراتور روم که در حدود سال 206 میلادی متولد شد و به سال 254 درگذشت. وی به سال 253 از طرف سپاهیان خود بعنوان امپراتور انتخاب شد ولی پس از مدتی مغلوب والرین گردید. (از لاروس) (از قاموس الاعلام ترکی). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود
لغت نامه دهخدا
(اَ رَ یَ)
قلعۀ ارلیه، قلعه ای به اسپانیا، نزدیک قلعۀ رباح
لغت نامه دهخدا
یکی از شهرهای اسپانیا، بین سبته و بحر المحیط. (حلل السندسیه ج 1 ص 54)
لغت نامه دهخدا
(اَ لی یَ)
نام مدرسه ای بود در دهوک بخارج شهر یزد. جعفر بن محمد جعفری مؤلف تاریخ یزد آرد: بانی این مدرسه اصیل الدین محمد بن مظفر عقیل بود، و بغایت مدرسه ای عالی است و درگاهی رفیع و قبه ای عالی و ساخت نیکو دارد و باغچه هایی در خلف مدرسه و پایابی نیکو تمام بخشت پخته، و حمام و بازار و کاروانسرایی مقابل آن و مسجدی بر آن متصل ساخته، و موقوفات بسیار دارد و اتمام آن در سال سبع و ثلاثین و سبعمائه 737 هجری قمری) بود. (از تاریخ یزد به اهتمام ایرج افشار ص 105). و رجوع به اصیل الدین محمد شود
لغت نامه دهخدا
(اَ لی یَ)
تأنیث اصیلی. رجوع به اصیلی شود
لغت نامه دهخدا
(اِرَ لی یَ)
هرقله. (نخبهالدهر دمشقی ص 228) (الفهرست). نام چندین شهر در آسیای صغیر، که به افتخار هراکلس بدین نام خوانده شده اند: ارقلیۀ تراکیه، پرنث نزدیک بیزانس. ارقلیۀ بی ثینی، آسیای صغیر، که امروز آن را ارگلی گویند و دارای 8000 تن سکنه است. ارقلیۀ لوکانی، مستعمرۀ تارانت. ارقلیۀ صقلیه، مستعمرۀ اقریطش، که زمانی رقیب قرطاجنه بود و در مائۀ سوم قبل از میلاد بدست مردم قرطاجنه خراب شد. و رجوع به هرقله و ارگری شود
لغت نامه دهخدا
(اَ نیَ)
نام جائیست
لغت نامه دهخدا
(اِ لیَ)
شهری بزرگ در غربی قرطبه نزدیک دریا. و آنرا حمص نیز گویند و آن پایتخت پادشاه اندلس بود. (معجم البلدان).
لغت نامه دهخدا
گیاهی از تیره آله که پایا میباشد و ارتفاعش بین 30 تا 50 سانتیمتر است و برگهایش نازک و نسبه پهن و سبز تیره است و گلهایش برنگهای ارغوانی و آبی و گاهی سفید است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکلیلیه
تصویر اکلیلیه
سرخه تاج از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
درختچه ای از تیره خلنگ ها که در زمینهای سخت میروید. در چین و آمریکای شمالی و قفقاز و هندوستان فراوان است و بعنوان گل زینتی در باغها نیز کاشته میشود. گلهایش سفید و یا قرمز است ازلیا اچالیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اریحیت
تصویر اریحیت
خوشدلی، شادمانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخیلیا
تصویر اخیلیا
یونانی تازی شده لاله دیس از گیاهان اخیلیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اثیریه
تصویر اثیریه
مونث اثیری، جمع اثیریات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اریحیه
تصویر اریحیه
فراخ خویی، شادی (از بخشش)، دهش سرشتی انگلیسی سرگرش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اریحیت
تصویر اریحیت
((اَ یَ حِ یَّ))
عطا، شادمانی، خوش دلی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اکلیلیه
تصویر اکلیلیه
سرخ هتاج
فرهنگ واژه فارسی سره