جدول جو
جدول جو

معنی ارگانیک - جستجوی لغت در جدول جو

ارگانیک
فرانسوی اندامیک
تصویری از ارگانیک
تصویر ارگانیک
فرهنگ لغت هوشیار
ارگانیک
((اُ))
اندامی، عضوی، مربوط به اندام، آلی (شیمی)
تصویری از ارگانیک
تصویر ارگانیک
فرهنگ فارسی معین
ارگانیک
اندام وار
تصویری از ارگانیک
تصویر ارگانیک
فرهنگ واژه فارسی سره
ارگانیک
عضويٌّ
تصویری از ارگانیک
تصویر ارگانیک
دیکشنری فارسی به عربی
ارگانیک
Organic
تصویری از ارگانیک
تصویر ارگانیک
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ارگانیک
organique
تصویری از ارگانیک
تصویر ارگانیک
دیکشنری فارسی به فرانسوی
ارگانیک
有机的
تصویری از ارگانیک
تصویر ارگانیک
دیکشنری فارسی به چینی
ارگانیک
ارگینک
تصویری از ارگانیک
تصویر ارگانیک
دیکشنری فارسی به اردو
ارگانیک
органический
تصویری از ارگانیک
تصویر ارگانیک
دیکشنری فارسی به روسی
ارگانیک
organisch
تصویری از ارگانیک
تصویر ارگانیک
دیکشنری فارسی به آلمانی
ارگانیک
органічний
تصویری از ارگانیک
تصویر ارگانیک
دیکشنری فارسی به اوکراینی
ارگانیک
organiczny
تصویری از ارگانیک
تصویر ارگانیک
دیکشنری فارسی به لهستانی
ارگانیک
asilia
تصویری از ارگانیک
تصویر ارگانیک
دیکشنری فارسی به سواحیلی
ارگانیک
জৈবিক
تصویری از ارگانیک
تصویر ارگانیک
دیکشنری فارسی به بنگالی
ارگانیک
orgânico
تصویری از ارگانیک
تصویر ارگانیک
دیکشنری فارسی به پرتغالی
ارگانیک
organik
تصویری از ارگانیک
تصویر ارگانیک
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
ارگانیک
유기적인
تصویری از ارگانیک
تصویر ارگانیک
دیکشنری فارسی به کره ای
ارگانیک
有機的
تصویری از ارگانیک
تصویر ارگانیک
دیکشنری فارسی به ژاپنی
ارگانیک
जैविक
تصویری از ارگانیک
تصویر ارگانیک
دیکشنری فارسی به هندی
ارگانیک
organik
تصویری از ارگانیک
تصویر ارگانیک
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
ارگانیک
ออร์แกนิก
تصویری از ارگانیک
تصویر ارگانیک
دیکشنری فارسی به تایلندی
ارگانیک
organisch
تصویری از ارگانیک
تصویر ارگانیک
دیکشنری فارسی به هلندی
ارگانیک
orgánico
تصویری از ارگانیک
تصویر ارگانیک
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
ارگانیک
organico
تصویری از ارگانیک
تصویر ارگانیک
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
ارگانیک
אורגני
تصویری از ارگانیک
تصویر ارگانیک
دیکشنری فارسی به عبری

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ارگانیزه
تصویر ارگانیزه
سازمان داده شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارگانیسم
تصویر ارگانیسم
مجموع اجزا یا اعضایی که جسم یک موجود زنده را تشکیل می دهد
فرهنگ فارسی عمید
(اَ)
پنجمین پادشاه اشکانی ایران بقول موسی خورنی مورخ ارمنی و سبه اوس، وی با مهرداد دوم تا فرهاد سوم تطبیق میکند. (ایران باستان ص 2612)
لغت نامه دهخدا
(اُ)
بزمان ساسانیان ساخلو استان (ایالت). (ایران در زمان ساسانیان ترجمه یاسمی ص 455) ، پیدا و آشکار کردن. (منتهی الارب) ، ابانت بجای آوردن. (تاج المصادر بیهقی). دانستن. شناختن
لغت نامه دهخدا
بزرگترین و قویترین و قدیمی ترین سازهای جهان ارگ ارغنون، شکل مخصوصی از موسیقی که مقدمه پیدایش فن هماهنگی است، نام آوازی بوده که بفاصله چهارم یا پنجم بطور موازی خوانده میشده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارگانیزه
تصویر ارگانیزه
ترتیب یافته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارگانیسم
تصویر ارگانیسم
کالبد، پیکر انسان، سازمان
فرهنگ لغت هوشیار
((اُ نُ))
نوعی ساز که از تعداد زیادی لوله تشکیل شده و هوا را به وسیله انبان در آن ها می دمیدند، ارغنون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارگانیسم
تصویر ارگانیسم
((اُ))
اندام، مجموع اجزاء تشکیل دهنده موجود زنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارگانیسم
تصویر ارگانیسم
اندام واره
فرهنگ واژه فارسی سره