- ارگانیسم
- کالبد، پیکر انسان، سازمان
معنی ارگانیسم - جستجوی لغت در جدول جو
- ارگانیسم
- اندام واره
- ارگانیسم
- مجموع اجزا یا اعضایی که جسم یک موجود زنده را تشکیل می دهد
- ارگانیسم ((اُ))
- اندام، مجموع اجزاء تشکیل دهنده موجود زنده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ترتیب یافته
مقاربت نا تمام
فرانسوی هومنستایی
برگرفته از واژه لاتینی هومو (Homo)، انسان. انسان گرایی، شامل هر نظام فسلفی یا اخلاقی می شود که آزادی و حیثیت انسان مرکزیت آن را تشکیل می دهند، یونانیان و رومیان قدیم پیرو اومانیسم بودند. این نام به طور اخص به نهضتی گفته می شود
انسان دوستی، نهضت فکری که هدف آن بالا بردن مقام و حیثیت انسانی است
سازمان داده شده
بزرگترین و قویترین و قدیمی ترین سازهای جهان ارگ ارغنون، شکل مخصوصی از موسیقی که مقدمه پیدایش فن هماهنگی است، نام آوازی بوده که بفاصله چهارم یا پنجم بطور موازی خوانده میشده
فرانسوی اندامیک
اندام وار
((اُ نُ))
فرهنگ فارسی معین
نوعی ساز که از تعداد زیادی لوله تشکیل شده و هوا را به وسیله انبان در آن ها می دمیدند، ارغنون
Organic
органический
organisch
органічний
organiczny
orgânico
organico
orgánico
organique
organisch
ออร์แกนิก
organik
ماهرٌ
जैविक
אורגני
asilia