جدول جو
جدول جو

معنی ارگانیسم - جستجوی لغت در جدول جو

ارگانیسم
کالبد، پیکر انسان، سازمان
تصویری از ارگانیسم
تصویر ارگانیسم
فرهنگ لغت هوشیار
ارگانیسم
اندام واره
تصویری از ارگانیسم
تصویر ارگانیسم
فرهنگ واژه فارسی سره
ارگانیسم
مجموع اجزا یا اعضایی که جسم یک موجود زنده را تشکیل می دهد
تصویری از ارگانیسم
تصویر ارگانیسم
فرهنگ فارسی عمید
ارگانیسم
((اُ))
اندام، مجموع اجزاء تشکیل دهنده موجود زنده
تصویری از ارگانیسم
تصویر ارگانیسم
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ارگانیزه
تصویر ارگانیزه
ترتیب یافته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اونانیسم
تصویر اونانیسم
مقاربت نا تمام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اومانیسم
تصویر اومانیسم
فرانسوی هومنستایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اومانیسم
تصویر اومانیسم
برگرفته از واژه لاتینی هومو (Homo)، انسان. انسان گرایی، شامل هر نظام فسلفی یا اخلاقی می شود که آزادی و حیثیت انسان مرکزیت آن را تشکیل می دهند، یونانیان و رومیان قدیم پیرو اومانیسم بودند. این نام به طور اخص به نهضتی گفته می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اومانیسم
تصویر اومانیسم
انسان دوستی، نهضت فکری که هدف آن بالا بردن مقام و حیثیت انسانی است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارگانیزه
تصویر ارگانیزه
سازمان داده شده
فرهنگ فارسی عمید
بزرگترین و قویترین و قدیمی ترین سازهای جهان ارگ ارغنون، شکل مخصوصی از موسیقی که مقدمه پیدایش فن هماهنگی است، نام آوازی بوده که بفاصله چهارم یا پنجم بطور موازی خوانده میشده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارگانیک
تصویر ارگانیک
فرانسوی اندامیک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارگانیک
تصویر ارگانیک
اندام وار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ارگانیک
تصویر ارگانیک
((اُ))
اندامی، عضوی، مربوط به اندام، آلی (شیمی)
فرهنگ فارسی معین
((اُ نُ))
نوعی ساز که از تعداد زیادی لوله تشکیل شده و هوا را به وسیله انبان در آن ها می دمیدند، ارغنون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارگانیک
تصویر ارگانیک
Organic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
органический
دیکشنری فارسی به روسی
ออร์แกนิก
دیکشنری فارسی به تایلندی