جدول جو
جدول جو

معنی ارژنگ - جستجوی لغت در جدول جو

ارژنگ
جادوئی، طلسم
تصویری از ارژنگ
تصویر ارژنگ
فرهنگ لغت هوشیار
ارژنگ
نام کتاب مانی که دارای انواع نقش و نگار بوده، برای مثال در جنب جمال تو بود صورت دیدار / هر نقش که صورتگر ارژنگ نگارد (خواجو - ۴۱۷)، به تیشه صورت شیرین بر آن سنگ / چنان برزد که مانی نقش ارژنگ (نظامی۲ - ۲۲۳)کنایه از جایی یا چیزی که دارای نقش و نگار زیبا باشد، کنایه از نقش و نگار
تصویری از ارژنگ
تصویر ارژنگ
فرهنگ فارسی عمید
ارژنگ
((اَ ژَ))
نام کتاب مانی که دارای انواع نقش و نگار بوده و به موجب آن مانی ادعای پیغمبری داشت، نام چاهی که افراسیاب، بیژن را در آن زندانی کرد
تصویری از ارژنگ
تصویر ارژنگ
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اردنگ
تصویر اردنگ
لگدی که با نوک پا بر کفل کسی بزنند تیپا زهکونی سر چنگ
فرهنگ لغت هوشیار
درختی از تیره عنابها که دارای گونه های متعدد است (تقریبا 6 گونه) که بعضی از گونه ها بصورت درختچه اند. برگهایش متناوب است و در بعضی از گونه ها دندانه دار و در بعضی صاف اند و برخی از گونه ها دارای برگهای پایا میباشند. آرایش گلهایش خوشه و یا گرزن محدود یا نامحدود است و در مناطق گرم و یا معتدل آسیا و آمریکا و اروپا میروید و چهار گونه آن در جنگلهای شمالی ایران و استپهای اطراف کرج باسامی گوناگون شناخته شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتنگ
تصویر ارتنگ
(پسرانه)
ارژنگ کتاب مصور مانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از برژنگ
تصویر برژنگ
(دخترانه)
مژه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ارتنگ
تصویر ارتنگ
ارژنگ، نام کتاب مانی که دارای انواع نقش و نگار بوده، جایی یا چیزی که دارای نقش و نگار زیبا باشد، نقش و نگار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اردنگ
تصویر اردنگ
لگدی که با پشت پا یا سر زانو به پشت کسی می زنند، تیپا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارتنگ
تصویر ارتنگ
((اَ تَ))
ارژنگ، نام کتاب مانی که دارای انواع نقش و نگار بوده و به موجب آن مانی ادعای پیغمبری داشت
فرهنگ فارسی معین
درختچه ای از دسته بادامیها از تیره گل سرخیان که دارای گونه های مختلف است و در نقاط خشک و کوهستانی اطراف تهران و کرج و ارتفاعات 1300 متری و جنگلهای طالش میروید. گونه ای از آن در فارس خصوصا در دشت ارژن و کوه های بختیاری روییده میشود بخوراک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارژن
تصویر ارژن
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام سالار مازندران در زمان کیکاووس پادشاه کیانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اژنگ
تصویر اژنگ
آژنگ، چین و چروکی که در چهره یا بین دو ابرو به دلیل پیری یا خشم پیدا شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارژن
تصویر ارژن
درختچۀ بادام کوهی با میوۀ تلخ و چوب سخت و راست که از چوب آن عصا درست کنند و در نواحی کوهستانی و خشک می روید
فرهنگ فارسی عمید
((اَ ژَ))
درختچه ای از دسته بادامی ها از تیره گل سرخیان که دارای گونه های مختلف است. گونه ای از آن در فارس خصوصاً در دشت ارژن و کوه های بختیاری روییده می شود، بخورک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اژنگ
تصویر اژنگ
((اَ ژَ))
چین و شکن روی پوست، گره، خم، چروکی که در جامه افتد، موج کوچک، آژنگ
فرهنگ فارسی معین