- اروه
- فرانسوی از خزندگان سوسمار بی پا جانوری از تیره سوسماران از رده خزندگان. این سوسمار چون فاقد اندام حرکتی (دست و پا) است و استوانه یی شکل است ظاهرا بشکل مار میماند و با آن اشتباه میشود در صورتیکه با داشتن پلک چشم از ماران مشخص میشود. جانور بی آزاری است که در اروپا و آسیای غربی و شمال آفریقا فراوان است. رنگ بدنش برنزی است و مانند همه سوسماران در موقع اظطراب (خصوصا موقع گرفتن) دمش را رها میکند. در سوراخها و زیر سنگهازیست میکند و فقط روزها موقع طلوع آفتاب از نه اش خارج میشود سوسمار بی دست و پا
معنی اروه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مرکوبی که خوب راه نرود و چموشی کند، نادرست مکار متقلب: (آدم ناروی است، { حقه مکر
عروس
کمیته، جماعت، هیئت، فرقه
نوعی تمشک، در صفحات شمالی خراسان (مرز روسیه) بدرخت ارس اطق میگردد
دیوچه موریانه تافشک چوب خوارک دیوک موریانه زنگ آهن گیاه دراز، گیاه انباری کرمی ریز به صورت مور که چوب خوار چوب خوارک چوب خواره دیوچه دیوک، زنگ آهن
برادران، دوستان، همنشینان
ترفند فریب
اسکنبیل
ماهی یونس
دریده پررو عرقه شخص سرد و گرم روزگار چشیده و نادرست جسور و دریده
سخت زیرک
ریشه درخت، اصل و اساس
زردالو
جمع رواق، پیشخانه ها از گیاهان منداب منداب
کا متاع. روس، روسی از مردم روسیه
آهسته کار پوشیده کار
گشاده گام: کسی که گشاد گشاد راه میرود گشاد فراخ
لخت و برهنه
سرگردان، تن آسایی
سیراب کردن ترویه، روان کردن، به روایت شعر داشتن بر روایت شعر داشتن
مرزدوکرت مایه پنیر، پنیرتر، دستار
بد چشم، زشت روی، دهن گشاد
مقتدا وپیشرو
سر کوه قله، تارک سر چکاد، بالای هر چیز نوک سر جمع ذری، ذروت غایت بلندی بود و اندر فلک تدویربجای اوج باشد از خارج المرکز و برابر ذروه تدویر بود... ذروت وسطی آن نقطه است از زبرین فلک تدویر که بدو آن خط رسد که از مرکز معدل بیرون آید و بر مرکز تدویر بگذرد و ذروت مرئی آن نقطه است از زبری فلک تدویر که بدو آن رسد کز مرکز عالم بیرون آید و بر مرکز تدویر بگذرد (التفهیم)، چکاد تارک تارک سر، بالا سر، نوک کوهان، فراسوی
دارایی توانگری بسیاری شیت هستک ایشت خواستک خواسته
تلخشیر از گیاهان
خروس، تاج خروس
پروین ثریا
نوعی خوانندگی شهری
لاله مرداب از گیاهان
ابره، رویۀ لباس، رویه برای مثال حال مقلوب شد که بر تن دهر / اوره کرباس و دیبه آستر است (خاقانی - ۶۶)
دندان فرسوده و کرم خورده، برای مثال باز چون برگرفت پرده ز روی / کروه دندان و پشت چو گان است (رودکی - ۴۹۴)
اخ ها، برادران، جمع واژۀ اخ