جدول جو
جدول جو

معنی ارقطاط - جستجوی لغت در جدول جو

ارقطاط
پیسه گردیدن، برگ درآوردن، گرفتن روزینه (روزینه شورزغال ترکی یا سیورغال)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ارطاط
تصویر ارطاط
جمع رطل، نیم من ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختطاط
تصویر اختطاط
کشکیدن (کشک کشه خط)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتباط
تصویر ارتباط
ربط، بستن، بربستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتهاط
تصویر ارتهاط
فراهم آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتطام
تصویر ارتطام
در گل ماندن، در گل افکندن، فرورفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارقداد
تصویر ارقداد
شتافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشتطاط
تصویر اشتطاط
ستمداوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتباط
تصویر ارتباط
پیوستگی، پیوند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از انقطاع
تصویر انقطاع
گسست
فرهنگ واژه فارسی سره
نشیب نشیبش فرود آمدن کم ارجی، کم بها شدن، به زیر آمدن پستی فرو افتادن فرود آمدن پست شدن به پستی گراییدن بزیر آمدن، پستی. یا انحطاط فکر. پستی اندیشه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انقطاع
تصویر انقطاع
فرو ماندن در راه از قافله، بریده شدن، قطع شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انغطاط
تصویر انغطاط
از پارسی (بهروز) (غوته غوطه) غوته زدن آبفرویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انعطاط
تصویر انعطاط
خمش بی شکستن نرم خمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انقطاع
تصویر انقطاع
قطع شدن، بریده شدن، گسستن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارتباط
تصویر ارتباط
رابطه داشتن، رفت و آمد داشتن، تماس برقرار کردن با کسی از طریق وسیله ای مخصوص، پیوستگی، بستگی، پیوند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انحطاط
تصویر انحطاط
فرود آمدن، پست شدن، به پستی گراییدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قراطاط
تصویر قراطاط
ترکی قره طاط بنگرید به قره طاط قره طاط
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتباط
تصویر ارتباط
((اِ تِ))
ربط دادن، پیوند چیزی به چیزی، بستگی، پیوستگی، رابطه، مفرد ارتباطات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اختطاط
تصویر اختطاط
((اِ تِ))
خط بر چهره دمیدن، ریش درآوردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انقطاع
تصویر انقطاع
((اِ قِ))
بریده شدن، گسستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انحطاط
تصویر انحطاط
((اِ حِ))
پست شدن، پستی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارتباط
تصویر ارتباط
Pertinence, Relatedness, Relevance
دیکشنری فارسی به انگلیسی
уместность , связанность , актуальность
دیکشنری فارسی به روسی
Relevanz, Zusammengehörigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
доречність , спорідненість , актуальність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
trafność, związek, istotność
دیکشنری فارسی به لهستانی
pertinência, relacionamento, relevância
دیکشنری فارسی به پرتغالی
pertinenza, relatività, rilevanza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
pertinencia, relación, relevancia
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
pertinence, interconnexion
دیکشنری فارسی به فرانسوی
relevantie, verwantschap
دیکشنری فارسی به هلندی
ความเกี่ยวข้อง , ความสัมพันธ์ , ความสำคัญ
دیکشنری فارسی به تایلندی