جدول جو
جدول جو

معنی ارقطاط - جستجوی لغت در جدول جو

ارقطاط
(کَلْ لَ / لِ کَ)
پیسه گردیدن. (منتهی الأرب). سیاه سپید شدن. ارقیطاط.
لغت نامه دهخدا
ارقطاط
پیسه گردیدن، برگ درآوردن، گرفتن روزینه (روزینه شورزغال ترکی یا سیورغال)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از انحطاط
تصویر انحطاط
فرود آمدن، پست شدن، به پستی گراییدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارتباط
تصویر ارتباط
رابطه داشتن، رفت و آمد داشتن، تماس برقرار کردن با کسی از طریق وسیله ای مخصوص، پیوستگی، بستگی، پیوند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انقطاع
تصویر انقطاع
قطع شدن، بریده شدن، گسستن
فرهنگ فارسی عمید
(کُ لَهْ)
ارقطاط. (منتهی الأرب). پیسه گردیدن.
لغت نامه دهخدا
(کُ خوا / خا)
گول گردیدن. (منتهی الأرب) : ارطّی فان ّ خیرک فی الرطیط، یعنی احمق باش که خیر تو در حماقت است. در حق شخصی گویند که در حماقت بخت مند وباروزی بود و در وقت تعاقل محروم و بی نصیب. (منتهی الأرب).
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ قطّ. (ناظم الاطباء). رجوع به قط شود
لغت نامه دهخدا
نشیب نشیبش فرود آمدن کم ارجی، کم بها شدن، به زیر آمدن پستی فرو افتادن فرود آمدن پست شدن به پستی گراییدن بزیر آمدن، پستی. یا انحطاط فکر. پستی اندیشه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قراطاط
تصویر قراطاط
ترکی قره طاط بنگرید به قره طاط قره طاط
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انغطاط
تصویر انغطاط
از پارسی (بهروز) (غوته غوطه) غوته زدن آبفرویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انقطاع
تصویر انقطاع
فرو ماندن در راه از قافله، بریده شدن، قطع شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انعطاط
تصویر انعطاط
خمش بی شکستن نرم خمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشتطاط
تصویر اشتطاط
ستمداوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارقداد
تصویر ارقداد
شتافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتطام
تصویر ارتطام
در گل ماندن، در گل افکندن، فرورفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتهاط
تصویر ارتهاط
فراهم آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتباط
تصویر ارتباط
ربط، بستن، بربستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختطاط
تصویر اختطاط
کشکیدن (کشک کشه خط)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارطاط
تصویر ارطاط
جمع رطل، نیم من ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انقطاع
تصویر انقطاع
((اِ قِ))
بریده شدن، گسستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انحطاط
تصویر انحطاط
((اِ حِ))
پست شدن، پستی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارتباط
تصویر ارتباط
((اِ تِ))
ربط دادن، پیوند چیزی به چیزی، بستگی، پیوستگی، رابطه، مفرد ارتباطات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اختطاط
تصویر اختطاط
((اِ تِ))
خط بر چهره دمیدن، ریش درآوردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انقطاع
تصویر انقطاع
گسست
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ارتباط
تصویر ارتباط
پیوستگی، پیوند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ارتباط
تصویر ارتباط
Pertinence, Relatedness, Relevance
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ارتباط
تصویر ارتباط
уместность , связанность , актуальность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ارتباط
تصویر ارتباط
Relevanz, Zusammengehörigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ارتباط
تصویر ارتباط
доречність , спорідненість , актуальність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ارتباط
تصویر ارتباط
trafność, związek, istotność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ارتباط
تصویر ارتباط
相关性
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ارتباط
تصویر ارتباط
pertinência, relacionamento, relevância
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ارتباط
تصویر ارتباط
pertinenza, relatività, rilevanza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ارتباط
تصویر ارتباط
pertinencia, relación, relevancia
دیکشنری فارسی به اسپانیایی