- ارصوصه
- کلاه لکنی کلاه کشیشان
معنی ارصوصه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مونث موصوص جمع مرصوصات
شعر خواندن در معرکه و جنگ، خودستائی کردن
بادپیچ تاب، آلاکلنگ، دشت
کلاه کلاه کشیشان
مخصوصه در فارسی مونث مخصوص ویژه مونث مخصوص جمع مخصوصات، موضوع یالفظی کلی بود یالفظی جزوی. مثال موضوع جزوی آنکه گویی: زید دبیر است یا زید دبیر نیست واین را مخصوصه خوانند. یا ادویه مخصوصه. داروهایی که خاص یک مرض باشند ادویه ای که بالاخص برای درمان یک مرض یا یک عارضه بخصوص بکار برده شوند مانند تجویز اوابائین در نارساییهای قلب ادویه خاصه
مرصوده در فارسی مونث مرصود: زیگیده، ماننیده، نخیزیده (کمین گزیده) مونث مرصود: ستارگان مرصوده جمع مرصودات
کتاب منظومی که بیشتر در قالب مثنوی سروده می شد و اغلب شامل موضوعاتی خاص مانند پزشکی و منطق بوده است، سخنان مفاخره آمیز که معمولاً در میدان جنگ ادا می شود، رجز، در موسیقی گوشه ای در دستگاه چهارگاه، رجز
ریشه درخت، اصل و اساس
جمع رواق، پیشخانه ها از گیاهان منداب منداب
نازک اندامی
ریشۀ درخت، اصل، اساس، خاندان، دودمان
زبان گزیدگی
دزدیدن
محکم، متصل، پیوسته، استوار
استوار، محکم، متأکّد، حصین، مدغم، ستوار، مستحکم، بادوام، درواخ
فرانسوی از خزندگان سوسمار بی پا جانوری از تیره سوسماران از رده خزندگان. این سوسمار چون فاقد اندام حرکتی (دست و پا) است و استوانه یی شکل است ظاهرا بشکل مار میماند و با آن اشتباه میشود در صورتیکه با داشتن پلک چشم از ماران مشخص میشود. جانور بی آزاری است که در اروپا و آسیای غربی و شمال آفریقا فراوان است. رنگ بدنش برنزی است و مانند همه سوسماران در موقع اظطراب (خصوصا موقع گرفتن) دمش را رها میکند. در سوراخها و زیر سنگهازیست میکند و فقط روزها موقع طلوع آفتاب از نه اش خارج میشود سوسمار بی دست و پا