جدول جو
جدول جو

معنی ارسپی - جستجوی لغت در جدول جو

ارسپی
(اَ رِ)
شهری در مکزیک، واقع در وادیی پرنعمت، برکنار نهر ((سونورا)) و آن سابقاً کرسی مقاطعۀ سونورا بود. ولی بواسطۀ جنگهای داخلی و تعدیات هندیان امریکا مضمحل گردید و در جوار آن آثارقدیمه و معادن بسیار است. (ضمیمۀ معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ارسی
تصویر ارسی
مربوط به روسیه، تهیه شده در روسیه، روسی، نوعی کفش پاشنه دار مردانه یا زنانه، نوعی در یا پنجره با شیشه های مشبک رنگی که رو به حیاط باز می شد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خارسپید
تصویر خارسپید
بادآورد، گیاهی خودرو با ساقه های راست و خاردار و گل های بنفش که برگ آن مصرف دارویی دارد، کنگر سفید، خاراسپید، سپیدخار، اقتنالوقی، شوکة البیضا
فرهنگ فارسی عمید
نامی که به یکی از دو موبدکه با هم مراسم دینی آفرینگان بجای آورند، دهند، نام دیگری زوت است، (خرده اوستا ص 69)، از برای بجا آوردن مراسم آفرینگان در مهریا پرستشگاه جای مخصوصی لازم نیست برخلاف مراسم دیگر این جشن را در جای معمولی و در خانه شخصی میتوان آراست، همچنین پیشوایانی که به اجرای مراسم این جشن گماشته میشوند شرط نشده که دارای رتبۀ مخصوصی باشند، هر هیربد و موبدی به مباشرت آن مجاز است معمولاً دو موبد و بسا بیشتر از دو به اجرای این مراسم میگمارند، موبدی را که به اجرای وظایف مهم گماشته میشود زوت مینامند و دیگری را راسپی اگر بیشتر از دو موبد حاضر باشند مجموعاً وظایف راسپی رابجای خواهند آورد بطوری که زوت در سر آنان قرار گیرد کارش عمده و مهم شمرده شود و اگر دو موبد حاضر نباشند یک موبد به تنهایی میتواند بکار مراسم جشن پردازد و نیز ممکن است بهترین تکالیفی را که از برای یک راسپی مقرر است به انجام رساند، (خرده اوستا ص 225)
لغت نامه دهخدا
(اَ سا)
نعت تفضیلی از رسو. استوارتر. ثابت تر.
- امثال:
ارسی من رصاصه، الرسو الثبوت یریدون به الثقل. (مجمعالأمثال) ، قریه ای است به یک فرسنگی شمالی بندر ریگ. (فارسنامه)
لغت نامه دهخدا
روسی اهل روسیه از مردم روسیه، کفش پاپوش قسمی کفش پاشنه دار نوعی کفش که از چرم دوزند، نوعی در قدیمی که دارای چهار چوب مخصوص بوده و آن در داخل چهار چوب حرکت میکرد و با پایین و با رفتن باز و بسته میشد قسمی در برای اطاق که عمودی باز و بسته میشود، گاه از باب تسمیه کل باسم جز اطاقی را که دارای چنین درهایی است (ارسی) نامند. یا قند ارسی. قند روسی نوعی قند که از روسیه میاورند. روسی کفش کفش پاشنه دار (گویش گیلکی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسپی
تصویر اسپی
اسپ بودن خاصیت و ویژگی اسپ را داشتن: (... که حیوانی جز مردمی است و جز اسپی) (دانشنامه علائی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارسی
تصویر ارسی
((اُ رُ))
قسمی کفش پاشنه دار، نوعی در یا پنجره مشبک که رو به حیاط باز می شود
فرهنگ فارسی معین
سفید
فرهنگ گویش مازندرانی
کفش پاشنه دار چرمی، نوعی پنجره از چوب درخت ارس که به صورت عمودی و از پایین به
فرهنگ گویش مازندرانی