جدول جو
جدول جو

معنی ارزاندن - جستجوی لغت در جدول جو

ارزاندن
به قیمت در آوردن به قیمت کم خریدن ارزان خریدن
تصویری از ارزاندن
تصویر ارزاندن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ارزانیدن
تصویر ارزانیدن
به قیمت در آوردن به قیمت کم خریدن ارزان خریدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لرزاندن
تصویر لرزاندن
به لرزه درآوردن، تکان دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارزانیدن
تصویر ارزانیدن
به قیمت آوردن، ارزان کردن، ارزان خریدن یا فروختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لرزاندن
تصویر لرزاندن
بلرزه در آوردن بلرزش واداشتن برعشه در آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لرزاندن
تصویر لرزاندن
((لَ دَ))
به لرزه درآوردن، لرزانیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لرزاندن
تصویر لرزاندن
Shake
دیکشنری فارسی به انگلیسی
নাড়া দেয়া
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از افشاندن
تصویر افشاندن
منتشر کردن، انتشار، ساطع کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از درماندن
تصویر درماندن
عاجز شدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ورزانیدن
تصویر ورزانیدن
اعمال کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از استاندن
تصویر استاندن
ستاندن
فرهنگ لغت هوشیار
لاتینی فرنود سنجی نامی که بر آموزش های ارستو نهاده اند. سازهایی ذوات اوتار و سازهایی که از تعداد زیادی لوله تشکیل شده و هوا را با واسطه داخل آن لوله ها دمند، سازیست که یونانیان و رومیان مینواختند ارگ، سازیست که خالی باشد بچرم کشیده و بر آن رودها بندند و آن سابقا مربع بوده مشابه صندوق ارغنن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارمانیدن
تصویر ارمانیدن
آرزو و حسرت بردن، افسوس و پشیمانی خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درماندن
تصویر درماندن
ناتوان شدن
فرهنگ لغت هوشیار