موضعی است از مضافات شیراز. (جهانگیری) (برهان). محلی است بین شیراز و اصفهان. (گلشن مراد). قصبه ایست در حوالی شیراز و بعضی گفته اند اردکان قصبه ایست در دامنۀ کوه شش پیر از کوههای فارس. درقدیم شهری بزرگ بوده اکنون بیش از پانصد خانوار ندارد. (مرآت البلدان). و آن در 97000 گزی شیراز بشمال غربی مایین و شمال شرقی فهلیان و میان برقون و گردنۀ اردکان واقع و از بلوکات قشقائی فارس است. طول آن 30 هزار گز و عرض 5 هزارگز، آب و هوای آن معتدل و دارای 12000 تن سکنه است. مرکز وی اردکان و بین دو کوه پوشیده از جنگل واقع است و نهر عظیمی از آن گذرد و دارای یازده قریه و پستخانه و تلگرافخانه است. درازی آن از ده علی تا قصبۀ اردکان پنج فرسنگ، پهنای آن از باسکان تا شهداء یک فرسنگ است و محدود است از جانب مشرق ببلوک کام فیروز و بیضا و از سمت شمال و مغرب و جنوب بنواحی ممسنی. از سردسیرات فارس است، هوای تابستانش چون ماه ثور شیراز باشد و بر این قیاس شکارش بز و پازن و قوچ و میش کوهی و کبک و تیهو و در تابستان چاخرق و هوبره. درخت بساتینش سیب و گلابی و آلو وانگور است درخت کبوده و عرعر چهار ساله تنومند شود که در جای دیگر هشت سال. دشتش در دو ماه پر از برف است و برف کوهستانش محتاج بمحافظت نباشد. اهلش در تابستان از ایوان بیرون نخسبند آبش از رود خانه شش پیر و رود خانه اردکان است زراعتش گندم و جو و نخود و عدس و لوبیای قرمز و زرت مکه است که بعربی خندروس گویند و مال المعاملۀ این بلوک لوبیای قرمز است و روغن که از کوه گیلویه خریده بشیراز آورند و نام قصبۀ این بلوک نیز اردکان است در درۀ کوهی افتاده و رود خانه پر آب بسیار خنک و شیرین از میان این قصبه دائماًبگذرد و درختان تنومند از دو جانبش فرسنگی از بالا وفرسنگی از زیر رسته بیکدیگر پیوسته است که در دوفرسنگی راه آفتاب کمتر دیده شود. عموم خانه های آن از خشت خام و گل و چوب است و شمارۀ آنها از هزار و پانصددرب خانه بگذرد و این بلوک مشتمل بر ده قریه است، کفگیر. (برهان) (آنندراج). کفگیر حلوائیان که شکر و روغن بدان صافی کنند و اهل هند آنرا بونه گویند. (شمس اللغات)
موضعی است از مضافات شیراز. (جهانگیری) (برهان). محلی است بین شیراز و اصفهان. (گلشن مراد). قصبه ایست در حوالی شیراز و بعضی گفته اند اردکان قصبه ایست در دامنۀ کوه شش پیر از کوههای فارس. درقدیم شهری بزرگ بوده اکنون بیش از پانصد خانوار ندارد. (مرآت البلدان). و آن در 97000 گزی شیراز بشمال غربی مایین و شمال شرقی فهلیان و میان برقون و گردنۀ اردکان واقع و از بلوکات قشقائی فارس است. طول آن 30 هزار گز و عرض 5 هزارگز، آب و هوای آن معتدل و دارای 12000 تن سکنه است. مرکز وی اردکان و بین دو کوه پوشیده از جنگل واقع است و نهر عظیمی از آن گذرد و دارای یازده قریه و پستخانه و تلگرافخانه است. درازی آن از ده علی تا قصبۀ اردکان پنج فرسنگ، پهنای آن از باسکان تا شهداء یک فرسنگ است و محدود است از جانب مشرق ببلوک کام فیروز و بیضا و از سمت شمال و مغرب و جنوب بنواحی ممسنی. از سردسیرات فارس است، هوای تابستانش چون ماه ثور شیراز باشد و بر این قیاس شکارش بز و پازن و قوچ و میش کوهی و کبک و تیهو و در تابستان چاخرق و هوبره. درخت بساتینش سیب و گلابی و آلو وانگور است درخت کبوده و عرعر چهار ساله تنومند شود که در جای دیگر هشت سال. دشتش در دو ماه پر از برف است و برف کوهستانش محتاج بمحافظت نباشد. اهلش در تابستان از ایوان بیرون نخسبند آبش از رود خانه شش پیر و رود خانه اردکان است زراعتش گندم و جو و نخود و عدس و لوبیای قرمز و زرت مکه است که بعربی خندروس گویند و مال المعاملۀ این بلوک لوبیای قرمز است و روغن که از کوه گیلویه خریده بشیراز آورند و نام قصبۀ این بلوک نیز اردکان است در درۀ کوهی افتاده و رود خانه پر آب بسیار خنک و شیرین از میان این قصبه دائماًبگذرد و درختان تنومند از دو جانبش فرسنگی از بالا وفرسنگی از زیر رسته بیکدیگر پیوسته است که در دوفرسنگی راه آفتاب کمتر دیده شود. عموم خانه های آن از خشت خام و گل و چوب است و شمارۀ آنها از هزار و پانصددرب خانه بگذرد و این بلوک مشتمل بر ده قریه است، کفگیر. (برهان) (آنندراج). کفگیر حلوائیان که شکر و روغن بدان صافی کنند و اهل هند آنرا بونه گویند. (شمس اللغات)
اردغلاس. ناحیه ایست در کنت نشین دون، در ایرلند واقع در ساحل دریای ایرلند بشش میلی جنوب شرقی دون، سکنۀآن 16600 تن است و آن بر زمینی مرتفع بین دو بیشه واقع است و تجارت آن مهم و محطّ سفاین صید ماهی است وگاه باشد که قریب 400 کشتی از انگلستان و ایرلند بطلب صید آنجا آیند. رجوع بضمیمۀ معجم البلدان شود، نام شهریست. (ربنجنی). شهریست بشام. (منتهی الارب). گویند قبر حضرت یعقوب و چاه یوسف در آنجاست و آورده اند که مسکن حضرت یعقوب بر دوازده فرسنگی اردن بوده. (برهان قاطع) (جهانگیری). نام کوره ایست واهل سیر گویند که: اردفن (؟) و فلسطین دو پسر سام بن ارم بن سام بن نوح علیه السلام است و کوره ایست وسیع و غور و طبریه و صور و عکا و بلاد دیگر بین آنها جزو این کوره است. اردن دارای کوره هایی است از آن جمله کورۀ طبریه و کورۀ عکا و جز آن. و ذکر اردن در کتب فتوح بسیار آید. گویند شرحبیل بن حسنه اردن را در حصار گرفت و پس از روزی چند اهل آنرا بجان و مال و کنائس (مگر آنچه را که متروک نهند و جلای وطن کنند) امان دادو مسجدی مسلمانان را مقرر کرد و اردن را بجز طبریه فتح کرد سپس اهل آن در خلافت عمر نقض عهد کردند و گروهی از روم و جز آنان بدیشان پیوستند پس ابوعبیده عمرو بن العاصی را با چهار هزار تن بدانجا فرستاد و او جمیع شهرهای اردن و حصن ها را بدون جنگ با شرایطی نظیرمعادۀ شرحبیل تصرف کرد از آن جمله بیسان و افیق و جرش و بیت رأس و قدس و جولان و عکا و صور و صفوریه بود و بر سواد اردن و همه اراضی آن غالب آمد تا آنگاه که بسواحل روم رسید سپاه رومیان بسیار شد، وی به ابوعبیده نامه نوشت و از او استمداد جست. ابوعبیده یزید بن ابی سفیان را بسوی او فرستاد و در مقدمه، معاویه برادر خود را گسیل داشت پس یزید و عمر سواحل روم را فتح کردند پس ابوعبیده به عمر نامه نوشت و ویرا ازفتح اردن بیاگاهانید و معاویه را درین ناحیه اثری جمیل است و پیوسته مرکز صناعت اردن در عکا بود تا هشام بن عبدالملک آنرا بصور نقل کرد و حال تا دیری از خلافت بنی عباس بدین منوال باقی بود. متنبی در مدح بدربن عمار والی ثغور اردن و ساحل از قبل ابی بکر محمد بن رائق گوید: تهنی بصور ام نهنئها بکا و قل ّالذی صور وانت له لکا و ماصغرالاردن والساحل الذی حبیت به الا الی جنب قدرکا تحاسدت البلدان حتی لو انها نفوس لسار الشرق والغرب نحوکا و اصبح مصرلاتکون أمیره ولو أنه ذومقله و فم بکا. و جماعتی از علماء به اردن منسوبند. (از معجم البلدان). سمعانی گوید اکنون در دست فرنگیان است. (انساب سمعانی). ناحیتی است بشام خرم و آبادان و با نعمت بسیار و طبریه قصبه اردن است. (حدود العالم). و رجوع بعیون الانباء ابن ابی اصیبعه ج 1ص 73 و تاریخ الحکماء قفطی ص 72 و 324 و عقدالفرید ابن عبد ربه چ محمد سعیدالعریان ج 2 ص 49 و ج 5 ص 156 و158 و ج 7 ص 284 و مجمل التواریخ و القصص ص 175 و 272 و التفهیم ص 248 و تاریخ بیهقی چ ادیب ص 188 و حبط ج 1 ص 41، 161، 167، 243، 246، 260 و حدائق السحر ص 92 و ایران باستان ص 403 و حلل السندسیه ج 1ص 40 وقاموس الاعلام ترکی شود
اردغلاس. ناحیه ایست در کنت نشین دون، در ایرلند واقع در ساحل دریای ایرلند بشش میلی جنوب شرقی دون، سکنۀآن 16600 تن است و آن بر زمینی مرتفع بین دو بیشه واقع است و تجارت آن مهم و محطّ سفاین صید ماهی است وگاه باشد که قریب 400 کشتی از انگلستان و ایرلند بطلب صید آنجا آیند. رجوع بضمیمۀ معجم البلدان شود، نام شهریست. (ربنجنی). شهریست بشام. (منتهی الارب). گویند قبر حضرت یعقوب و چاه یوسف در آنجاست و آورده اند که مسکن حضرت یعقوب بر دوازده فرسنگی اردن بوده. (برهان قاطع) (جهانگیری). نام کوره ایست واهل سیر گویند که: اردفن (؟) و فلسطین دو پسر سام بن ارم بن سام بن نوح علیه السلام است و کوره ایست وسیع و غور و طبریه و صور و عکا و بلاد دیگر بین آنها جزو این کوره است. اردن دارای کوره هایی است از آن جمله کورۀ طبریه و کورۀ عکا و جز آن. و ذکر اردن در کتب فتوح بسیار آید. گویند شرحبیل بن حسنه اردن را در حصار گرفت و پس از روزی چند اهل آنرا بجان و مال و کنائس (مگر آنچه را که متروک نهند و جلای وطن کنند) امان دادو مسجدی مسلمانان را مقرر کرد و اردن را بجز طبریه فتح کرد سپس اهل آن در خلافت عمر نقض عهد کردند و گروهی از روم و جز آنان بدیشان پیوستند پس ابوعبیده عمرو بن العاصی را با چهار هزار تن بدانجا فرستاد و او جمیع شهرهای اردن و حصن ها را بدون جنگ با شرایطی نظیرمعادۀ شرحبیل تصرف کرد از آن جمله بیسان و افیق و جرش و بیت رأس و قدس و جولان و عکا و صور و صفوریه بود و بر سواد اردن و همه اراضی آن غالب آمد تا آنگاه که بسواحل روم رسید سپاه رومیان بسیار شد، وی به ابوعبیده نامه نوشت و از او استمداد جست. ابوعبیده یزید بن ابی سفیان را بسوی او فرستاد و در مقدمه، معاویه برادر خود را گسیل داشت پس یزید و عمر سواحل روم را فتح کردند پس ابوعبیده به عمر نامه نوشت و ویرا ازفتح اردن بیاگاهانید و معاویه را درین ناحیه اثری جمیل است و پیوسته مرکز صناعت اردن در عکا بود تا هشام بن عبدالملک آنرا بصور نقل کرد و حال تا دیری از خلافت بنی عباس بدین منوال باقی بود. متنبی در مدح بدربن عمار والی ثغور اردن و ساحل از قبل ابی بکر محمد بن رائق گوید: تهنی بصور ام نهنئها بکا و قل ّالذی صور وانت له لکا و ماصغرالاردن والساحل الذی حبیت به الا الی جنب قدرکا تحاسدت البلدان حتی لو انها نفوس لسار الشرق والغرب نحوکا و اصبح مصرلاتکون أمیره ولو أنه ذومقله و فم بکا. و جماعتی از علماء به اردن منسوبند. (از معجم البلدان). سمعانی گوید اکنون در دست فرنگیان است. (انساب سمعانی). ناحیتی است بشام خرم و آبادان و با نعمت بسیار و طبریه قصبه اردن است. (حدود العالم). و رجوع بعیون الانباء ابن ابی اصیبعه ج 1ص 73 و تاریخ الحکماء قفطی ص 72 و 324 و عقدالفرید ابن عبد ربه چ محمد سعیدالعریان ج 2 ص 49 و ج 5 ص 156 و158 و ج 7 ص 284 و مجمل التواریخ و القصص ص 175 و 272 و التفهیم ص 248 و تاریخ بیهقی چ ادیب ص 188 و حبط ج 1 ص 41، 161، 167، 243، 246، 260 و حدائق السحر ص 92 و ایران باستان ص 403 و حلل السندسیه ج 1ص 40 وقاموس الاعلام ترکی شود
در جزیره سیسیل شهری به نام هراکلا وجود داشته که آن را ’می نوا’ نیزمیگفته اند. (فوستل دوکولانژ). رجوع به هراکله شود یکی از بلاد قدیمی آسیای صغیر و از جمله مهاجرنشینهای میله توس بوده است. (فوستل دوکولانژ). رجوع به هراکله شود
در جزیره سیسیل شهری به نام هراکلا وجود داشته که آن را ’می نوا’ نیزمیگفته اند. (فوستل دوکولانژ). رجوع به هراکله شود یکی از بلاد قدیمی آسیای صغیر و از جمله مهاجرنشینهای میله توس بوده است. (فوستل دوکولانژ). رجوع به هراکله شود
دهی است از دهستان لاله آباد بخش مرکزی شهرستان بابل. واقع در 16هزارگزی جنوب باختری بابل بر کنار راه شوسۀ بابل به آمل در دشتی معتدل، مرطوب و مالاریائی. سکنۀ آن 120 تن شیعه مازندرانی و فارسی زبانند. آب این ده از رود خانه کاری تأمین میشود و محصول آن برنج، کنف، صیفی، مختصری غلات، پنبه و نیشکر است و شغل اهالی آن زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
دهی است از دهستان لاله آباد بخش مرکزی شهرستان بابل. واقع در 16هزارگزی جنوب باختری بابل بر کنار راه شوسۀ بابل به آمل در دشتی معتدل، مرطوب و مالاریائی. سکنۀ آن 120 تن شیعه مازندرانی و فارسی زبانند. آب این ده از رود خانه کاری تأمین میشود و محصول آن برنج، کنف، صیفی، مختصری غلات، پنبه و نیشکر است و شغل اهالی آن زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
دهی است از دهستان رابو بخش مرکزی شهرستان آمل. واقع در 15000گزی شمال خاوری آمل. موقع جغرافیایی آن دشت و معتدل و مرطوب و مالاریایی و سکنۀ آن 185 تن است. آب آن از چشمه و رود هراز است و محصول آن برنج، صیفی و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
دهی است از دهستان رابو بخش مرکزی شهرستان آمل. واقع در 15000گزی شمال خاوری آمل. موقع جغرافیایی آن دشت و معتدل و مرطوب و مالاریایی و سکنۀ آن 185 تن است. آب آن از چشمه و رود هراز است و محصول آن برنج، صیفی و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
دهی است از دهستان علی آباد بخش مرکزی شهرستان شاهی، واقع در 1500 گزی خاوری راه شوسۀ شاهی به ساری، 3 هزارگزی شمال خاوری ساری. دشت، هوای آن معتدل و مرطوب، و آب آن از رود خانه سیاه رود و چشمه. محصول آن، برنج، غلات، توتون، پنبه، نیشکر و ابریشم است. 2000 تن سکنه دارد که بشغل زراعت و کارگری در کارخانه ها اشتغال دارند. از صنایع دستی محلی زنان بافتن پارچه های ابریشمی و کرباس است. راه شوسۀ فرعی و دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
دهی است از دهستان علی آباد بخش مرکزی شهرستان شاهی، واقع در 1500 گزی خاوری راه شوسۀ شاهی به ساری، 3 هزارگزی شمال خاوری ساری. دشت، هوای آن معتدل و مرطوب، و آب آن از رود خانه سیاه رود و چشمه. محصول آن، برنج، غلات، توتون، پنبه، نیشکر و ابریشم است. 2000 تن سکنه دارد که بشغل زراعت و کارگری در کارخانه ها اشتغال دارند. از صنایع دستی محلی زنان بافتن پارچه های ابریشمی و کرباس است. راه شوسۀ فرعی و دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
دهی است از دهستان تالارپی بخش مرکزی شهرستان شاهی، واقع در 18 هزارگزی شمال جادۀ بابل به شاهی، و 1500 گزی جادۀ بابل به شاهی، و شاهی به کیاکلا. دشت، و هوای آن معتدل مرطوب و مالاریائی، آب آن از رود خانه تالار و چاه، و محصول آن برنج، کنجد، کنف، پنبه و مختصری غلات است. از سه محله بنام بالا، پائین و میان سارزکلا تشکیل شده، 340 تن سکنه دارد که به زراعت اشتغال دارند. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
دهی است از دهستان تالارپی بخش مرکزی شهرستان شاهی، واقع در 18 هزارگزی شمال جادۀ بابل به شاهی، و 1500 گزی جادۀ بابل به شاهی، و شاهی به کیاکلا. دشت، و هوای آن معتدل مرطوب و مالاریائی، آب آن از رود خانه تالار و چاه، و محصول آن برنج، کنجد، کنف، پنبه و مختصری غلات است. از سه محله بنام بالا، پائین و میان سارزکلا تشکیل شده، 340 تن سکنه دارد که به زراعت اشتغال دارند. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
دهی است از دهستان اهلمرستاق بخش مرکزی شهرستان آمل در 5هزارگزی شمال باختری آمل و 3 هزارگزی باختر شوسۀ آمل به محمودآباد. دشت، معتدل مرطوب، مالاریائی و دارای 170 تن سکنه است. آب آن از چشمه آغوزکنی و رود خانه هراز تأمین می شود و محصول آنجا برنج، پنبه، کنف، غلات و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی است از دهستان اَهلَمرُستاق بخش مرکزی شهرستان آمل در 5هزارگزی شمال باختری آمل و 3 هزارگزی باختر شوسۀ آمل به محمودآباد. دشت، معتدل مرطوب، مالاریائی و دارای 170 تن سکنه است. آب آن از چشمه آغوزکنی و رود خانه هراز تأمین می شود و محصول آنجا برنج، پنبه، کنف، غلات و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
آشی است مانند کاچی و آنرا از آرد میده پزند. (برهان قاطع). طعامی است مانند کاچی که بعربی سخینه گویند و مردم درویش میخورند. (شمس اللغات). آردوله. آردهاله، بیرون شدن آب از سر ظرفی. ارذام قصعه، لبریز شدن کاسه و جز آن. بی-رون شدن آب از سر کاسه. (منتهی الأرب) ، ارذام برخمسین و جز آن، از پنجاه درگذشتن عمر و مانند آن
آشی است مانند کاچی و آنرا از آرد میده پزند. (برهان قاطع). طعامی است مانند کاچی که بعربی سخینه گویند و مردم درویش میخورند. (شمس اللغات). آردوله. آردهاله، بیرون شدن آب از سر ظرفی. ارذام قصعه، لبریز شدن کاسه و جز آن. بی-رون شدن آب از سر کاسه. (منتهی الأرب) ، ارذام برخمسین و جز آن، از پنجاه درگذشتن عمر و مانند آن
دهی از دهستان شهریاری بخش چهاردانگۀ شهرستان ساری که در 44 هزارگزی جنوب خاوری بهشهر و شمال رود خانه نکا واقع است. منطقه ای است کوهستانی، سردسیر با 400 تن سکنه. آبش از چشمه سار و محصول آن غلات، ارزن، لبنیات، عسل است. و شغل مردمش زراعت، گله داری و تهیۀ زغال، راهش مالرو است. گله داران زمستان به حدود بندر گز میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3). در سفرنامۀ مازندران و استرآباد چ قاهره 1342 بخش انگلیسی ص 122 قریه ای است از دودانگۀ هزارجریب و در ترجمه فارسی کتاب این کلمه حذف شده و در فهرست نیز نیامده است
دهی از دهستان شهریاری بخش چهاردانگۀ شهرستان ساری که در 44 هزارگزی جنوب خاوری بهشهر و شمال رود خانه نکا واقع است. منطقه ای است کوهستانی، سردسیر با 400 تن سکنه. آبش از چشمه سار و محصول آن غلات، ارزن، لبنیات، عسل است. و شغل مردمش زراعت، گله داری و تهیۀ زغال، راهش مالرو است. گله داران زمستان به حدود بندر گز میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3). در سفرنامۀ مازندران و استرآباد چ قاهره 1342 بخش انگلیسی ص 122 قریه ای است از دودانگۀ هزارجریب و در ترجمه فارسی کتاب این کلمه حذف شده و در فهرست نیز نیامده است
دهی است از دهستان میانرود سفلی بخش نور شهرستان آمل. که در11 هزارگزی باختر آمل در دشت واقع است. هوایش معتدل و مرطوب است و دارای 60 تن سکنه میباشد. آبش از رود خانه ناپلارود و محصولش برنج و شغل مردمش زراعت و راهش مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
دهی است از دهستان میانرود سفلی بخش نور شهرستان آمل. که در11 هزارگزی باختر آمل در دشت واقع است. هوایش معتدل و مرطوب است و دارای 60 تن سکنه میباشد. آبش از رود خانه ناپلارود و محصولش برنج و شغل مردمش زراعت و راهش مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
دهی است از دهستان میانرود سفلای بخش نور شهرستان آمل. سکنۀ آن 130 تن. آب آن از رود خانه بریرود و محصول آن برنج و مختصر غلات و نیشکر است. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 3)
دهی است از دهستان میانرود سفلای بخش نور شهرستان آمل. سکنۀ آن 130 تن. آب آن از رود خانه بریرود و محصول آن برنج و مختصر غلات و نیشکر است. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 3)