جدول جو
جدول جو

معنی اردمشت - جستجوی لغت در جدول جو

اردمشت
(اَ دُ مُ)
قلعه ایست حصین قریب جزیره ابن عمر در جهت شرقی دجلۀ موصل واقع در کنار کوه جودی و یاقوت گوید: اکنون متعلق بصاحب موصل است و زیر آن دیرالزعفران واقع است که آنهم قلعه ایست. اهل اردمشت بر معتضدباﷲ عصیان کردند و در قلعه متحصن شدند تا خلیفه خود قصد آنجا کرد و مردم اردمشت، قلعه را تسلیم کردند و آن به امر خلیفه خراب گردید و اکنون بکواشی معروف است و آن را رستاقی بزرگ نیست و سه ضیاع داردو گویند چون معتضد پس از کوشش بسیار سپاهیان او، قلعه را بگشود و دخل اندک آن مشاهد کرد، بفرمود تا آنرا خراب کردند و پس از تخریب قلعه، ناصرالدوله ابوتغلب احمد بن حمدان بتجدید بنای آن پرداخت و اکنون در عصر ما معمور و جزو مملکت صاحب موصل بدرالدین لؤلؤ مملوک نورالدین مسعود بن عزالدین بن قطب الدین بن زنگی است. (معجم البلدان). و رجوع بقاموس الاعلام ترکی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زرداشت
تصویر زرداشت
(پسرانه)
زرتشت، دارنده شتر زرد، نام پیامبر ایرانی در زمان گشتاسپ پادشاه کیانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زردهشت
تصویر زردهشت
(پسرانه)
زرتشت، دارنده شتر زرد، نام پیامبر ایرانی در زمان گشتاسپ پادشاه کیانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
برداشت (Take) در سینما به مجموعه ای از تکنیک ها و روش های تصویربرداری اطلاق می شود که به کمک آن ها، صحنه ها و جلوه های مختلف در فیلم به نمایش در می آیند. این فرایند شامل چیدمان و کنترل دقیق عناصر دیداری مانند زاویه دید دوربین، نورپردازی، فاصله کانونی (فوکوس)، ترکیب و حرکت دوربین، و دیگر عواملی است که تأثیر زیادی بر تجربه بصری بیننده دارند.
برداشت در سینما به طور کلی شامل این موارد می شود:
۱. زاویه دید دوربین (Camera Angle) : انتخاب زاویه ای که دوربین از صحنه فیلمبرداری می کند. این می تواند شامل زاویه های مختلف مانند زاویه بالا (از بالا به پایین)، زاویه پایین (از پایین به بالا)، زاویه جلو (از جلو به عقب) و زاویه پشت (از عقب به جلو) باشد که هر کدام احساسات و انطباقی متفاوت را منتقل می کنند.
۲. نورپردازی (Lighting) : استفاده از نور برای ایجاد جو و احساس خاص در صحنه. نورپردازی می تواند از نور طبیعی یا نورهای مصنوعی (مثل نئون، آفتاب، فلش) استفاده کند تا مکان ها و شخصیت ها را به وضوح نمایش دهد یا برای ایجاد تأثیرات درونی صحنه استفاده شود.
۳. ترکیب و تراکم (Composition) : نحوه چیدمان و ترکیب اجزای مختلف صحنه در فریم دوربین، از جمله شخصیت ها، اشیاء، و فضاهای پس زمینه. این می تواند به شکل های مختلفی مانند تعادل، تناسب، تنظیم واحد و یا قانون سوم ها صورت گیرد.
۴. فاصله کانونی (Focus) : نحوه تنظیم فاصله کانونی برای انتخاب قسمت خاصی از صحنه که در آن فوکوس است. این می تواند به ایجاد عمق میدان (عمق تصویر) کمک کند و بر تمرکز بیننده تأثیر بگذارد.
۵. حرکت دوربین (Camera Movement) : استفاده از حرکات دوربین مانند پانینگ (چرخش دوربین به افقی)، تیلتینگ (چرخش دوربین به عمودی)، زوم (وسیع و ضیق) و تراکینگ (حرکت دوربین به طول صفحه) برای ایجاد جلوه های ویژه و افزایش ارتباط بین نمایشگر و نمایشگر استفاده می شود.
این عوامل و تکنیک ها همگی به کمک همدیگر برای ایجاد جلوه های خاص در فیلم سازی می آیند و به کمک آن ها، فیلمسازان می توانند نظریه هایشان را دربارهٔ شخصیت ها، داستان ها و جهان های خود بیان کنند.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از گردمشت
تصویر گردمشت
پنجۀ دست که آن را جمع و گره کنند و به کسی بزنند، قبضۀ کمان و گرفتن آن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرامشت
تصویر فرامشت
فراموش، برای مثال زبانش کرد پاسخ را فرامشت / نهاد از عاجزی بر دیده انگشت (نظامی۲ - ۲۱۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
استنباط، در کشاورزی جمع آوری محصول، در علم اقتصاد برداشتن قسمتی از سرمایه یا سود یک مؤسسه پیش از فرارسیدن موقع تقسیم آن، عمل برداشتن چیزی، تحمل، شکیبایی
فرهنگ فارسی عمید
(گِ مُ)
قبضۀ مدور. مشت گرد، هر چیز گرد، مانند: قبضۀ مشت:
بود لیقه اش با سیاهی درشت
دواتش زند بر قلم گردمشت.
ملاطغرا (از آنندراج).
، مجازاً نوعی از قبضۀ کمان و گرفتن آن. (آنندراج) :
اگر قبضۀ شه بود گردمشت
دهد ناوکش داد خصم درشت.
ملاطغرا (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(رَ ؟)
نام قدیم قلعۀ کواش به موصل. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
عمل برداشتن چیزی، جمع آوری محصول گرد آوردن غلات، عمل برداشتن بخشی از سرمایه یا سود یک بنگاه پیش از موقع تقسیم آن عمل گرفتن کارمندی حقوق یا پاداش خود را قبل ازموقع پرداخت، صبر تحمل بردباری، پیش در آمد، قسمت اولیه از سه قسمت اسامی نوبت مرتب -7 نوعی ساز مخصوص بشخص سلطنت
فرهنگ لغت هوشیار
مشت گرد قبضه مدور، هر چیز گرد مانند قبضه: بود لیقه ای با سیاهی (صراحی) درشت دو اتش زند بر قلم گرد مشت. (طغرا)، نوعی از قبضه کمان: اگر قبضه شه بود گرد مشت د هد ناوکش داد خصم درشت. (طغرا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرامشت
تصویر فرامشت
((فَ مُ))
فراموش، از یاد رفته، از خاطر محو شده، فرامش، فراموش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
((بَ))
جمع آوری محصول، صبر، بردباری، پیشرفت و ترقی، عمل گرفتن چیزی قبل از موقع پرداخت یا تقسیم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرامشت
تصویر فرامشت
در مشت، میان مشت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گردمشت
تصویر گردمشت
((گِ مُ))
مشت، پنجه جمع شده، قبضه، قبضه کمان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
استحصال، احساس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
Impression
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
impression
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
izlenim
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
인상
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
印象
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
רֹשֶׁם
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
छाप
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
kesan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
ความประทับใจ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
впечатление
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
indruk
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
impresión
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
impressione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
impressão
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
印象
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
wrażenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
враження
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
Eindruck
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
hisia
دیکشنری فارسی به سواحیلی