جدول جو
جدول جو

معنی ارخه - جستجوی لغت در جدول جو

ارخه(اَ خَ)
ماده گاو دشتی. ماده گاو وحشی. ج، ارخ. (مهذب الاسماء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سرخه
تصویر سرخه
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر افراسیاب تورانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ارزه
تصویر ارزه
چیزی که با آن دیوار و سقف را اندود می کنند مانند کاهگل و گچ، برای مثال پنبه به گوش اندر آ کند ز تو ممدوح / پنبه چه گویم که ارزه ریزد و از ریز (سوزنی - ۵۵ حاشیه)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارضه
تصویر ارضه
موریانه، نوعی حشره با آرواره های قوی که به صورت اجتماعی زندگی کرده و از چوب تغذیه می کند
چوب خوٰارک، تافشک، رشمیز، رونجو، ریونجو، لبنگ، دیوک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برخه
تصویر برخه
حصه، جزء، پاره ای از چیزی، در ریاضیات کسر، عدد کسری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چرخه
تصویر چرخه
هر چیز شبیه چرخ، چرخ دستی که زنان با آن نخ می ریسند، چرخ کوچک پنبه ریسی، آلتی در چرخ نخ ریسی دستی که نخ دور آن پیچیده می شود، چرخ نخ ریسی، کلاف نخ، برای مثال از آن چرخه که گرداند زن پیر / قیاس چرخ گردنده همی گیر (نظامی۲ - ۱۰۲)
گیاهی با ساقۀ سست و باریک، چرخله، کافیلو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارده
تصویر ارده
کنجد آرد شده، کنجد کوبیدۀ مخلوط با شیره یا عسل
فرهنگ فارسی عمید
(رِ خَ)
بلده ای است در روم و بسال 339 هجری قمری سیف الدوله به جنگ بدانجا رفت. متنبی گوید:
مخلی له المرج منصوباً بصارخه
له المنابر مشهوداً بها الجمع.
(معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(رِ خَ)
زنی بود معروف به شرم و حیا، پس دیده شد که نبش قبر می کرد. کسی گفت ’هذا حیاء مارخه’ سپس مثل شد. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از صارخه
تصویر صارخه
به فریاد رسیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرخه
تصویر فرخه
جوجه ماده مونث فرخ و نیزه پهن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صرخه
تصویر صرخه
افغان و بانگ، فریاد کردن، بانگ نماز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرخه
تصویر سرخه
سرخ رنگ
فرهنگ لغت هوشیار
هر چیز شبیه چرخ، آلتی در چرخ نخریسی دستی که نخ را دور آن پیچند، کلاف نخ، گیاهی است که ساقه سست و باریک دارد چرخله کافیلو شکاعی، قرقره. یا چرخه آبنوس. آسمان (عموما)، فلک اول فلک قمر (خصوصا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برخه
تصویر برخه
پاره وحصه و بهره
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی از خزندگان سوسمار بی پا جانوری از تیره سوسماران از رده خزندگان. این سوسمار چون فاقد اندام حرکتی (دست و پا) است و استوانه یی شکل است ظاهرا بشکل مار میماند و با آن اشتباه میشود در صورتیکه با داشتن پلک چشم از ماران مشخص میشود. جانور بی آزاری است که در اروپا و آسیای غربی و شمال آفریقا فراوان است. رنگ بدنش برنزی است و مانند همه سوسماران در موقع اظطراب (خصوصا موقع گرفتن) دمش را رها میکند. در سوراخها و زیر سنگهازیست میکند و فقط روزها موقع طلوع آفتاب از نه اش خارج میشود سوسمار بی دست و پا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارنه
تصویر ارنه
مرزدوکرت مایه پنیر، پنیرتر، دستار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارغه
تصویر ارغه
سخت زیرک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارقه
تصویر ارقه
دریده پررو عرقه شخص سرد و گرم روزگار چشیده و نادرست جسور و دریده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارکه
تصویر ارکه
ماهی یونس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارته
تصویر ارته
اسکنبیل
فرهنگ لغت هوشیار
دیوچه موریانه تافشک چوب خوارک دیوک موریانه زنگ آهن گیاه دراز، گیاه انباری کرمی ریز به صورت مور که چوب خوار چوب خوارک چوب خواره دیوچه دیوک، زنگ آهن
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی تمشک، در صفحات شمالی خراسان (مرز روسیه) بدرخت ارس اطق میگردد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارخش
تصویر ارخش
خورشید آفتاب هور هورخش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارخم
تصویر ارخم
تن سیاه و سر سپید (از گونه های اسپ) سیاسپید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارخیه
تصویر ارخیه
فرو هشته هر چه فرو انداخته شود از پرده و مانند آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برخه
تصویر برخه
((بَ خِ))
پاره ای از هر چیز، عدد کسری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارده
تصویر ارده
((اَ دِ))
کنجد کوبیده که با شیره یا عسل می خورند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارخش
تصویر ارخش
((اُ یا اَ رَ))
خورشید، آفتاب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چرخه
تصویر چرخه
((چَ خِ))
زنجیره، مجموع فرایندهای مرتبط با هم، فاصله زمانی ای که در طی آن یک حادثه یا پدیده منظم رخ می دهد، سیکل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارضه
تصویر ارضه
((اَ ض ِ یا ضَ))
موریانه، چوب خواره، دیوچه، دیوک، زنگ آهن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارغه
تصویر ارغه
((اَ غَ))
حیله گر، هوشیار، زرنگ، ارقه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارقه
تصویر ارقه
((اَ قِ))
حیله گر، هوشیار، زرنگ، عرقه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چرخه
تصویر چرخه
دوره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فرخه
تصویر فرخه
رقص
فرهنگ واژه فارسی سره