جدول جو
جدول جو

معنی ارتکام - جستجوی لغت در جدول جو

ارتکام
بر هم نشستن، انبوهی
تصویری از ارتکام
تصویر ارتکام
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ارتکاف
تصویر ارتکاف
برف نشستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتکاس
تصویر ارتکاس
نگونسازی افتادن برآمدن پستان
فرهنگ لغت هوشیار
بر کمان بودن، ایستاشدن (ایستا ثابت)، برجستن سرخرگ ثابت شدن، یا ارتکاز برقوس. گوشه کمال بر زمین نهاده بر آن تکیه کردن (برای برخواستن) بر کمان تکیه کردن کمان را بر زمین فرو برده ایستادن، یا ارتکاز عرق. بر جستن رگ پریدن رگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتکاب
تصویر ارتکاب
گناه و معصیت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتطام
تصویر ارتطام
در گل ماندن، در گل افکندن، فرورفتن
فرهنگ لغت هوشیار
نگاشته شدن نگاشیدن (نقش گرفتن)، آزباییدن (آزبا دعا)، فرمان بردن، پناه جستن فرمان بردن رسم و فرمان بجای آوردن، نگاشته شدن نقش گرفتن صورت پذیر شدن صورت بسته شدن در چیزی نقش بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتکام
تصویر اعتکام
بر هم نشستن: برابرکردن لنگه های بار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتسام
تصویر ارتسام
فرمان بردن، نقش کردن، رسم کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارتکاب
تصویر ارتکاب
انجام دادن کاری، به ویژه کاری نامشروع، سر زدن گناه از کسی، گناه کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارتکاز
تصویر ارتکاز
((اِ تِ))
ثابت شدن
ارتکاز بر قوس: کمان را بر زمین فرو برده ایستادن
ارتکاز عرق: برجستن رگ، پریدن رگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارتکاب
تصویر ارتکاب
((اِ تِ))
انجام دادن، اقدام به کاری نامشروع کردن، کاری برخلاف قانون انجام دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارتسام
تصویر ارتسام
((اِ تِ))
رسم و فرمان به جای آوردن، نقش گرفتن، صورت پذیر شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارتکاب
تصویر ارتکاب
Perpetration
دیکشنری فارسی به انگلیسی
การกระทำผิด
دیکشنری فارسی به تایلندی
অপরাধকর্ম
دیکشنری فارسی به بنگالی