- ارتضا
- پسندیدن، خرسندی، برگزیدن پسندیدن خشنود کردن، اختیار کردن گزیدن بر گزیدن
معنی ارتضا - جستجوی لغت در جدول جو
- ارتضا
- خشنود و خرسند شدن، رضایت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شیر خوردن کودک
پوزش خواهی
امید کردن امید داشتن امیدوار بودن، امیدواری امید رجا. به ارتجال به بدیهه بی درنگ مرتج در حال
استوانیدن (استوانی اعتماد)
برشدن برآمدن بالارفتن، برکشیدن بالابردن با رفتن بر با رفتن به با بر شدن، بر رفتن بلند بر آمدن پرشدن، صعود، آنست که شاعر صفتی آغاز کند و به مراتب با رود: (در سراب افتد اگر یک قطره خون از لبت چشمه را آب حیاتش زاید و خیزد نبات) یا قانون نشوء و ارتفاء. قانون تکامل (نظریه داروین)
رشوه ستدن، رشوت ستاندن، رشوه گرفتن، رشوه خوردن، پارک گیری، بدگند گیری
پیشرفت
درخواست و خواهش، افژول، بازپس خواهی، درخواست، در خوری، بایستگی (لزوم) وام را باز خواستن مطالبه کردن، و گرفتن، بدهی کسی را، در خور بودن مناسب بودن، خواهش در خواست، مطالبه، ادعا، لزوم
بر کشیدن شمسشیر، کهنه کردن جامه، لاغر گرداندن شتر
درخور و مناسب بودن، خواهش، درخواست
پیشرفت، ترقی، به پایۀ بالاتر رسیدن
رشوه گرفتن، رشوه خوردن، رشوه خواری
امید داشتن، امیدوار بودن، امیدواری
Preferment
повышение
Beförderung
підвищення
promoção
promozione
promoción
avancement
promotie
การเลื่อนตำแหน่ง
kenaikan pangkat
سباستيكيٌّ
पदोन्नति
קִידּוּם