- ارتجالا
- بی زمینه سرودن بی درنگ
معنی ارتجالا - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بالبداهه سرائیدن
بی اندیشه و بی تامل سخن یا شعر گفتن، بالبداهه گفتن
شاید
واپس گرا کهنه پرست منسوب به ارتجاع: حالت ارتجاعی، آنکه به بازگشت به اصول پیشین معتقداست آن که با جهش و پیشرفت مخالف باشد فکر و قانون و اصلی که در جهت حفظ وضع کهنه و پیشین و پایمال کردن نظام و اصول نو و مترقی جریان داشته باشد
واپسگرایانه
شاید، چه بسا، گاس که، گمانم، گاسم
به فرمان درفرمان از روی اطاعت بطریق امتثال
منسوب به ارتجاع، حالت ارتجاعی، آن که به بازگشت به اصول پیشین معتقد است، آن که با جهش و پیشرفت مخالف باشد
Presumably, Probably
предположительно , вероятно
vermutlich, wahrscheinlich
ймовірно , можливо
przypuszczalnie, prawdopodobnie
大概 , 可能
presumivelmente, provavelmente
presumibilmente, probabilmente
presumiblemente, probablemente
vraisemblablement, probablement
vermoedelijk, waarschijnlijk
kemungkinan besar, mungkin
إحساسٌ
संभवतः , शायद
ככל הנראה , כנראה
muhtemelen
pengine
সম্ভবত
غالباً
پیاپی پیوسته استمرارا متوالیا علی التوالی متعاقبا
از مکانی به مکان دیگر شدن، سفر کردن، کوچ کردن، کوچیدن