- ارتباطیه
- مونث ارتباطی یا خطوط ارتباطیه. راههایی که ارتباط میان جایها را بر قرار میکند. یا وسایل ارتباطیه. وسیله هایی که ارتباط و پیوند میان جایها و کسان را برقرار میسازد
معنی ارتباطیه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پیوندی پیوستک منسوب به ارتباط آنچه بستگی به ارتباط داشته باشد، پیوندگاهی. یا وسایل ارتباطی. وسیله هایی که میان دو نقطه یا میان دو کس ارتباط و پیوند برقرار میکند
رسانشی
منسوب به ارتباط، آن چه که بستگی به ارتباط داشته باشد، ویژگی آن چه که با آن ارتباط برقرار می شود
Communicative
коммуникативный
kommunikativ
комунікабельний
komunikatywny
comunicativo
comunicativo
comunicativo
communicatif
communicatief
การสื่อสาร
komunikatif
संवादात्मक
תקשורתית
コミュニケーションの
iletişimsel
ya mawasiliano
যোগাযোগমূলক
مواصلاتی
قابلیت خم شدن
جمع ارتباط
پیوندها
جمع ارتباط، اطلاعات و پیام های مبادله شده، مجموعه عمل ها و وسیله هایی که ارتباط را برقرار می کنند، طریقه یا نظام برقراری ارتباط
پذیرفتاری زبانزد فرزانی، واپس هنری پیروی از شیوه های ادبی و هنری پیشینیان
ربط، بستن، بربستن
پیوستگی، پیوند
رابطه داشتن، رفت و آمد داشتن، تماس برقرار کردن با کسی از طریق وسیله ای مخصوص، پیوستگی، بستگی، پیوند