جدول جو
جدول جو

معنی اراسک - جستجوی لغت در جدول جو

اراسک(اِ)
نام رود ارس (شمال آذربایجان) در کتاب موسی خورن مورخ ارمنی (کتاب 2، بند 65). (ایران باستان ص 2589) ، ذواراط، وادئی است بنی اسد را قرب لغاط، ذواراط، وادیی است بین قطیّات و حفیره خالد، ذواراط، وادیی است در بلاد بنی اسد، اراط موضعی است بیمامه. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ارایک
تصویر ارایک
اریکه ها، تخت ها به ویژه تخت سلطنت، جمع واژۀ اریکه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اراک
تصویر اراک
درختی گرمسیری شبیه درخت انار، با برگ های پهن و همیشه سبز، چوب سست، گل های سفید یا سرخ و میوه ای خوشه ای به رنگ سرخ یا بنفش با طعم تلخ، درخت مسواک
فرهنگ فارسی عمید
(چَ سَ)
حیوانی است کوچکتر از ملخ و شبها بانگ طولانی کند. (برهان) (ناظم الاطباء). حیوانی کوچکتر از ملخ که شبها درخانه ها صدا کند و آواز باریک طولانی دارد. چواسک. (انجمن آرا) (آنندراج). جیرجیرک. رجوع به چواسک شود
لغت نامه دهخدا
(سِ)
از مشهورترین شهرهای مکران است. منطقۀ بسیار گرم و دهستانی بنام خروج دارد. (از معجم البلدان). در خصوص شهرهای دیگر مکران جغرافی نویسان اسلامی چنانکه گفته شده فقط به ثبت نام آنها اکتفا کرده اند...شهر راسک در قرون وسطی بسبب حاصلخیزی حومه و روستای آن که الخروج نام داشت دارای اهمیتی بود، ولی از کتابهای مسالک معلوم و محقق نمی شود که این محل همان باشد که امروز به این نام موسوم است. (ترجمه سرزمینهای خلافت شرقی ص 253). و رجوع به ص 364 همین کتاب شود
لغت نامه دهخدا
زبانشناس دانمارکی که در سال 1787 میلادی در براندکیلد که در نزدیکی جزیره فیونی قرار دارد تولد یافت و در سال 1832 میلادی در کپنهاک درگذشت، وی در سال 1818 میلادی سفری به هند کرد و بسیاری از نسخ کتابهای خطی ایرانی و بودایی را بدست آورد و بهمراه خود برد و در سال 1831 میلادی چند کتاب و رساله درباره زبانهای آسیایی و اروپایی منتشر کرد
لغت نامه دهخدا
یکی از بخشهای پنجگانه شهرستان ایرانشهر است، این بخش در جنوب خاوری ایرانشهر و در کنار مرز پاکستان واقعو حدود آن بشرح زیر است: از طرف شمال به بخش سرباز و بخش سیب سوران، از طرف خاور بمرز پاکستان، از جنوب به بخش دشتیاری از شهرستان چاه بهار، از سمت باختر به بخش قصرقند محدود است، بطور کلی منطقه ای است کوهستانی، گرمسیر و مرکز بخش قصبۀ راسک در کنار رود خانه سرباز واقع شده است، این بخش از یک دهستان بنام پیشین تشکیل شده است، آب مشروب قراء بخش از رودخانه و چشمه و قنات تأمین میشود، محصول عمده آن: غلات، خرما، برنج، و لبنیات و شغل اهالی کشاورزی و دامپروری است، این بخش دارای 12 آبادی کوچک و بزرگ میباشد و جمعیت آن در حدود 6000 تن است باضافه در حدود دوهزار تن بطور سیار در دره های کوهستانی زندگی میکنند بنابر آمار فوق جمعیت بخش 8000 تن میباشد، راههای این بخش عموماً مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
ده کوچکی است از دهستان رمشک که در بخش کهنوج شهرستان جیرفت و در 135هزارگزی جنوب خاوری کهنوج و 5هزارگزی جنوب راه مالرو کهنوج به رمشک واقع است، سکنۀآن ده تن می باشد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
در لاتینی هسپریا و هیسپانیا و ایبریا، اسپانی. اسپانیول و در نزدعرب اندلس. قسمت اعظم شبه جزیره ای است در گوشۀ جنوب غربی اروپا و آن با قطعۀ پرتقال شبه جزیره ایبری را تشکیل می دهد. پرتقال از نظر احوال جغرافیائی و احوال طبیعی بخشی از سرزمین اسپانیاست و فقط در اثر اوضاع سیاسی بصورت دولتی منفرد و مجزی درآمده. اگرچه زبان مردم آنجا با زبان اسپانیا قدری متفاوت میباشد ولی این تفاوت در قطعات دیگر اسپانیا نیز مشاهده میشود. بتمام این شبه جزیره از زمانهای دیرین نام ایبریا داده شده، بعدها یونانیان این دیار را اسپریا یعنی مغرب می نامیدند و سپس به اسم اسپانیا معروف شده است.
موقع و حدود و مساحت و جمعیت: اسپانیا به انضمام پرتغال شبه جزیره مربعالشکلی است که فقط از طرف شمال شرقی به اروپا یعنی به قطعۀ فرانسه مربوط می باشد و این ارتباط را هم یک رشته جبال جسیم و بلند موسوم به پیرنه (برانس) که بمنزلۀ دیوار عظیمی است این قطعه را از اروپا مجزی میسازد و اطراف دیگر آن را آب احاطه کرده است. قطعۀ شمال شرقی نسبهً وسعتی دارد و چون رو به جنوب حرکت کنیم بتدریج بساحل غربی متمایل شده خطی مایل تشکیل می دهد. سواحل غربی هموارتر است و قسمت اعظم این بخش را پرتغال تصاحب کرده است، فقط سواحل شمالی و جنوبی به اسپانیا تعلق دارد و به این طریق پرتغال وصلۀ مستطیلی است در یک جانب پیکر اسپانیا. سواحل جنوبی ازحدود میانین بتدریج رو بجنوب امتداد می یابد و دماغۀ بسیار بزرگی تشکیل میدهد و در نتیجه بیک دماغۀ مشابه در شمال آفریقا نزدیک میگردد و در بین این دو دماغه بغاز سبته (جبل الطارق) بوجود می آید که عرض آن بیش از 16 هزار گز نیست. حد شمالی اسپانیا به خاک فرانسه یا سلسلۀ جبال پیرنه و اقیانوس اطلس یا خلیج گاسکنی میرسد و از طرف مغرب به اقیانوس اطلس و پرتغال محدود است و از طرف جنوب به اقیانوس اطلس و بغاز سبته (جبل الطارق) و بحرالروم امتداد یافته و از سوی مشرق محدود و محاط است به بحرالروم، عرض اطول آن از طرف شمال بسوی جنوب 856 هزار گز و حدّاکثر طول آن از جانب مشرق بسوی مغرب 1020 هزار گز میباشد. مساحت سطح آن بالغ بر 504500 هزار گز مربع میگردد و بیش از پنج سدس شبه جزیره ایبری در تصرف اسپانیاست. اگر جزایر واقعه در سواحل شرقی بحرالروم موسوم به بالار را با جزایر خالدات (کاناری) در سواحل غربی افریقا هم به حساب آوریم مساحت سطح مملکت اسپانیا به 507715 هزار گز مربع بالغ خواهد شد. جمعیت اسپانیا 21 میلیون تن است.
شکل طبیعی و کوهها: اسپانیا در محلی مرتفع واقع شده و سلسلۀ جبال واقعه در این قطعه فلاتها و وادیهائی در سطح آن بوجود آورده اند. سواحل واقعۀ در جوانب این سرزمین ناگهان رو به انخفاض گذارد. انهار و رودخانه های اسپانیا بسترهای عمیق بوجود می آورند و در نتیجه بغاز تنگی متشکل میشود. ارتفاع اسپانیا و پرتغال به 700 گز بالغ شود یعنی بعد از سویس مرتفعترین قطعۀ اروپاست و مرتفعترین کوههای سلسلۀ جبال پیرنه (برانس) در اقصای شمال و سلسلۀ جبال نواده است. در انتهای جنوبی سلسلۀ جبال پیرنه در جانب فرانسه بشکل دیوار جسیمی است اما از سوی اسپانیا چنین بنظر نمی آید مخصوصاً در مشرق شاخه های بسیار بسوی جنوب امتداد یافته و اوضاع مختلف الشکل ایجاد گردیده که امتداد سلسله مانند کوههای پیرنه را از باختر به خاور بهم زده است. کوه مالدتا که مرتفعترین کوه سلسلۀ پیرنه میباشد در خاک اسپانیا واقع شده که قلۀ آن موسوم است به نتوآنتو و 3440 گز ارتفاع دارد که پس از سیرانوادا مرتفعترین نقطۀ کوههای اسپانیا بشمار می آید و کوه روزتوهم در جهت غربی کوه مزبور در خطۀ آرغون واقع است که ارتفاعش به 3367 گز بالغ میشود و از حیث منظره زیباترین کوه در سلسلۀ جبال پیرنه میباشد. سلسلۀجبال پیرنه پس از گذشتن از حدود فرانسه قریب 600 گزاز بلندی آن کاسته شود ولی سپس دوباره ارتفاع اولی را بدست آورد و موازی سواحل شمالی اسپانیا بجانب مغرب امتداد می یابد و شعبی از آن بسوی جنوب ممتد شود و به این وسیله با جبال پرتغال ارتباط مییابد. وسط این قطعه کلیهً زمین مرتفعی است که سرچشمۀ بزرگترین انهار اسپانیا و تمام شبه جزیره ایبری بدانجاست و ارتفاع کوههای آن جلب نظر نمیکند. سه سلسله جبال مربوط بهم در جانب شمال مادرید دیده میشود:
1- گوآداراما یا وادی الرمل (2405 گز). 2- گردس (2661 گز). 3 -گاتا (1735 گز). سلسلۀ سیم با استلا، که مرتفعترین سلسلۀ جبال پرتغال است ارتباط دارد و قلۀ المنصور که مرتفعترین قلۀ سه سلسلۀ فوق میباشد در سلسلۀگردس واقع شده و ارتفاع آن به 2650 گز میرسد و از حیث ارتفاع مقام چهارم را در اسپانیا حائز است. در داخلۀ اسپانیا بعض جبال منفرد و غیرمنفرد سلسلۀ جبال موسوم به سیرامورنا را تشکیل میدهد که از جانب مشرق بسوی مغرب امتداد یافته است. این سلسلۀ وسطی در جهت جنوبی میان اندلس و قشتاله واقع شده بلندترین محل این قسمت کوه المناره است که 1800 گز ارتفاع دارد. در بین این سلسله و سلسلۀدیگری موسوم به سیرانوادا که در انتهای جنوبی اسپانیا واقع شده بعض جبال منفرد و مرتفع نیز وجود دارد مانند ساگره که ارتفاع آن به 2398 گز بالغ میگردد. اما خود سلسلۀ سیرانوادا مرتفعترین سلسلۀ اسپانیا و همه اروپای جنوبی میباشدو مرتفعترین قلۀ این سلسله کوه مولی حسن است که ارتفاع آن به 3554 گز میرسد و قله های آن تماماً از برف دائمی پوشیده است و در بین سواحل بحر ابیض و مجرای وادی الگیر امتداد یافته وادیهای دلفریب اندلس را تشکیل میدهد و شهر غرناطه مرکز این سرزمین فرح افزا میباشد.
جلگه: جلگه های اسپانیا به سه بخش تقسیم میشود: جلگۀ جنوب غربی موسوم به جلگۀ پرتغال و جلگۀ شمال شرقی که شامل دره های چندی است و بنام رودهائی که در آن دره ها جاری است موسوم است مانند جلگۀرود ابر و جلگۀ جنوب شرقی موسوم به جلگۀ وادی الکبیر که بین دو رشتۀ جبال سیرامورنا و سیرانوادا واقع شده است.
آب وهوا: آب و هوای شبه جزیره ایبری بمناسبت دریاهای اطراف و وضع طبیعی اراضی تغییر می یابد. اولاً آب و هوای مرکز کلیهً برّی و متغیر و خشک است. ثانیاً آب و هوای سواحل، که با یکدیگر نیز اختلاف دارند و به سه قسمت تقسیم میشوند: دسته ای شامل اراضی سواحل شمال غربی و مغرب. دیگر اراضی سواحل جنوبی و دستۀ سوم سواحل جنوب شرقی و مشرق. آب و هوای سواحل شمالی و غربی مرطوبی و از جنس آب و هوای سواحل غربی اروپاست. نقاط جنوبی و شرقی دارای آب و هوای بحرالروم یعنی خشک و گرم و ثابت میباشد. در قسمت مجاور افریقا آب و هوا خشک وسوزان است به طوری که درجۀ حرارت در تابستان به چهل درجه میرسد.
رودها: کلیۀ رودهای شبه جزیره مزبور از حیث مصب ّ به دو قسمت میشود، یکی مصب اقیانوس اطلس و دیگر مصب بحرالروم، مصب اقیانوس اطلس هم به دو قسمت میشود: خلیج گاسکنی و دیگر سواحل غربی.
مصب خلیج گاسکنی و سواحل غربی: کلیه رودهائی که داخل خلیج گاسکنی میشوند کوتاه و پرآب و دارای جریانی وسیع میباشند و بهترین آنها رود مینهو است که از سمت شمال غربی داخل دریا میشود. رودهائی که در مصب ّ غربی میریزد دو قسم اند، بعضی از آنها طویل و پرآب و دارای جریانی سریع است که بکار حرکت کارخانجات میرود و آبشارهای بسیار در امتداد مجرای خود دارد و مهمترین آنها رودی است که از فلات کاستیل جاری میشود و دارای شعب بسیار و موسوم است به دورو که تشکیل آبشارهای چند میدهدو سواحل آن نزدیک سرچشمه تخته سنگی و مرتفع است و پس از آن در اراضی مسطح جاری شده داخل دریا میشود. دیگر نهر تاجه (تاژ) که در حوالی لشبونه (لیسبن) به دریا میریزد و سرچشمۀ آن درکاستیل جدید است و طول آن نهصدهزار گز و طویلترین رودهای شبه جزیره است. دیگر رودهای جلگه ای که دارای جریانی ملایم و قابل کشتیرانی میباشند و سواحل آنها هم پست است و عمده آنها نهر رباح است که سرحد بین اسپانیا و پرتغال است. دیگر وادی الکبیر که مابین بتیک و سیرامورنا جاری است و قسمت سفلای آن بطول 120 هزار گز تا نزدیک شهر اشبیلیه قابل کشتی رانی است.
مصب ّ بحرالروم: در این مصب ّ رودهای بسیار وارد میشود ولی چندان اهمیت ندارند. عمده آنها رود ابر است که از جبال کانتابر وبتیک و کردیلیر جاری است و طول آن 616 هزار گز است. از این رود آب راهه های بسیار برای آبیاری اراضی حفر کرده اند که یکی از آنها کانال امپراطوری است و 88 هزار گز طول دارد.
وضع سواحل: سواحل شبه جزیره ایبری به چند قسمت منقسم شود: سواحل گاسکنی که کلیهً تخته سنگی و سراشیب است وچندین دماغه در اینجا دیده میشود: دماغۀ ارتگال، دماغۀ فینیستر. دوم سواحل غربی که از دماغۀ فینیستر تا تنگۀ جبل الطارق به دو قسمت میشود: قسمت اول از دماغۀ مذکور تا دماغۀ رکا تخته سنگی و مرتفع است. قسمت دوم از دماغۀ مذکور تا دماغۀ سن ونسان و ازدماغۀ مذکور تا دماغۀ ترافالگار پست و باتلاقی و رسوبی است و از دماغۀ ترافالگار تا جبل الطارق تخته سنگی است. سوم از باب جبل الطارق تا دماغۀ سربر سواحل مختلف میباشد. نقاطی که در منتهی الیه جبال واقع شده مرتفع و تخته سنگی و نقاط منتهی الیه جلگه، پست و رسوبی میباشد. دماغه های این بخش از شمال به جنوب عبارت است از: دماغۀ سربر، دماغۀ کروس، دماغۀ نائو، دماغۀ پالوس و دماغۀ گاتا.
محصولات: محصولات اسپانیا شراب های مختلف مشهور، چوب، حبوب، میوه و روغن زیتون است و فلزات مختلف در آنجا استخراج شود.
تاریخ مختصر: همه شبه جزیره مزبور در ازمنۀ ماقبل تاریخ مسکن دو طایفۀ بزرگ بود یکی سلت ها (کلت ها) و دیگر ایبرها که اسم همین طایفه بدین شبه جزیره اطلاق شده است و بیشتر این طوایف در شمال و مرکز سکنی داشته اند و در همین وقت طوایف دیگر از خارج آمده در سواحل متوطن شدند و تشکیل تجارتخانه ای معتبر برای خود دادند، از آن جمله اند فنیقیان و بندر بزرگ تجارتی آنان بندر قرطاجنه بود. سپس هیبرها بر آنجا مالک شدند و زمانی نگذشت که این شبه جزیره بدست دولت روم افتاد. تصرف شبه جزیرۀمزبور برای دولت روم نهایت ضرورت داشت، چه آن در سرراه اروپا و افریقا واقع شده و معبر آن دو قاره بود. از آثار و ابنیۀ بسیار که رومیان در آنجا بنا کرده اند هنوز بعضی باقی مانده است از قبیل پل و راه شوسه و غیره. پس از آنکه دولت روم غربی منقرض شد، طوایف ویزیگت و واندال بصورت مهاجمین داخل شبه جزیره شدندو رومیان را اخراج کردند. در زمان سلطنت بنی امیه و خلافت عبدالملک مروان این شبه جزیره جزو متصرفات عرب درآمد و از ممالک اسلامی محسوب شد سپس در زمان خلافت عباسیان، اسپانیا از متصرفات خلافت شرقی خارج گردید. عبدالرحمن از افراد خاندان اموی در آنجا علم استقلال برافراشت (138 هجری قمری / 755 میلادی) و دولتی مستقل تشکیل داد و اعراب این مملکت، مستملکات خود را تا داخل خاک فرانسه بسط داده و قسمت جنوبی آن کشور را هم تصرف کردند. اما در زمان سلطنت شارل مارتل جنگی سخت بین او و لشکریان عرب درگرفت وعرب شکست یافت و از شهر پواتیه نتوانستند تجاوز کنند. از زمان این جنگ ببعد اعراب ضعیف شدند و ضعف آنان شدت یافت و قوای ایشان رو بتحلیل رفت، چه این قوم جنگجو از اخلاق و احوال دیرین خود دست برداشته بناز و نعمت پرورش می یافتند، بلکه بدین هم قناعت نکرده با یکدیگر به زدوخورد و جنگ ونزاع داخلی مشغول شدند. طوایف بومی موقع را مغتنم شمرده بر ضد آنان شوریده و جنگهای صعب فیمابین آنها اتفاق افتاده در غالب این جنگها عرب شکست خورده عقب مینشستند، تا در اوایل قرون وسطی فقط قسمت جنوبی اسپانی در تصرف آنان باقی ماند و قسمت شمالی در تحت تصرف سلاطین بومی بود و آنان نیز تشکیل چند دولت داده بودند از جمله در حوالی پیرنه (برانس) سلطنت ارغون و پس از آن در مرکز، دولت قشتاله (کاستیل) که اهمیت بسیار داشت. این دول جزء اگرچه با یکدیگر جنگ و نزاع داشتند لکن در مقابل اعراب متحد شده جنگ میکردند و چنانکه گفته شد در غالب این محاربات اعراب مغلوب میشدند خصوصاً فردینان پادشاه قشتاله مکرر عرب را شکست داد. آخرین شکست عرب در شهر غرناطه بود که آخرین پادشاه ایشان موسوم به ابوعبداﷲ شقی از خاندان بنی نصر مملکت پدران خود را ترک کرد و از اسپانیا خارج شد. مدت سلطنت عرب در آنجا هفتصد سال بود و آثار و ابنیۀ بسیار از ایشان در آنجا باقی مانده است، خصوصاً زبان عربی که با زبان اسپانیایی مخلوط شد و امروز هم غالباً همان زبان معمول است و از ابنیۀ معروف عرب در اسپانیا قصرالحمراء در غرناطه است که مقرّ سلاطین عرب بود. پس از خروج عرب، این شبه جزیره به سلاطین بومی رسیدو قوی ترین آنان که پادشاه قشتاله بود بتدریج ممالک کوچک را مطیع کرد و تشکیل مملکت واحدی داد و رفته رفته ترتیب سلطنت استبدادی سختی در اسپانیا برقرار شد وبحکم پاپ قرار دادند که همه ملل اجنبی از آنجا یا خارج شوند یا تغییرمذهب دهند و اگر پس از موعد مقرر شخص خارجیی دیده میشد، گرفتار شده به وضعی فجیع به قتل میرسید. از سیاست های وحشیانۀ آنان ’محنت’ بود و عمده اشخاص خارجی یهودیان و عرب بودند که جزو متمولین این مملکت محسوب میشدندو کشتیهای اسپانیا هرسال به امریکا سفر و با مال التجاره های بسیار از قبیل طلا و جواهر مراجعت میکردند. مردم اسپانیا بتصور اینکه این گنج تمام نشدنی است از کلیۀ کسب و کار تجارت کناره گرفته کاهل و بیکاره شدند، از طرفی هم مجبور بودند که مکنت خود را در مقابل احتیاجات وقت بیفزایند و از سوی دیگر طلای امریکا تمام شد آن وقت به اشتباه خود پی بردند و پشیمان شدند. در این وقت قسمت عمده متصرفات اسپانیا از قبیل آمریکای مرکزی و جنوبی که مترصد شورش و انقلابی بودند، آزاد و مستقل گشتند و ضعف دولت اسپانیا چندان شدت یافت که بزحمت خود را در برابر دول دیگر اروپا حفظ میکردو امروز هم مابین دول اروپائی رتبۀ دوم را حائز است. اقتدار اسپانیا در دورۀ شارلکن و فیلیپ دوم بود. بوربن ها مدتی در اسپانیا سلطنت کردند ولی بدست ناپلئون اول امپراطور فرانسه مغلوب شدند و ژوزف بناپارت در 1808 میلادی بتخت سلطنت اسپانیا نشست، ولی در 1814 سلطنت او به پایان رسید. فردینان هفتم پس از انقلاب 1820 مشروطیت اسپانیا را اعلام کرد ولی دوک دانگولم به اسپانیا لشکر کشید و حکومت مطلقه را در 1833 تشکیل کرد. در خلال این اوضاع مستعمرات آمریکائی اسپانیا استقلال یافتند. در 1833 ایزابل، فردینان هفتم را بتخت نشانید. وی با تحریکات دن کارلو برادر پادشاه متوفی، مدت 35 سال حکومت داشت. انقلاب 1868 او را از تاج و تخت برکنار کرد و مارشال سرّانو اختیارات قوه مجریه را تا زمان جلوس آمدۀ اول (1870 میلادی) بدست داشت. آمده هم در 1873 از سلطنت مستعفی شد و جمهوری را اعلام کردند و عصیانی برپا شد که بنفع آلفونس دوازدهم خاموش گردید (1874 میلادی). پسر او بنام آلفونس سیزدهم متولد در 1886 میلادی تحت نیابت سلطنت مادر خود کریستین، زمام امور را بدست گرفت، در جنگی که در 1898 اسپانیا با اتازونی کرد، قسمتی از مستعمرات خود (کوبا، پرتوریکو و فیلیپین) را از دست داد. پس از حکومتی که پریمودریورا تحمیل کرد (1923) و دعوت مجمع ملی (1927) انقلابی برپا شد و آلفونس سیزدهم از سلطنت خلع گردید و جمهوری در 14 آوریل 1931 اعلام شد. در ژوئیه 1936 ژنرال فرانکو، بهمراهی ملیون بر ضد حکومت جمهوری قیام کرد و پس از جنگ داخلی که مدت دو سال و نیم طول کشید (ژوئیه 1936- مارس 1939) ، فرانکو فاتح گردید و خود را رئیس دولت اسپانیا اعلام کرد.
جغرافیای سیاسی: اگر به وضع طبیعی شبه جزیره ایبری نظر اندازیم خواهیم دید که شکل و ساختمان آن طوریست که باید همه مردم آن تشکیل دولت و ملت واحدی دهند، در صورتی که چنین نیست، چه از حیث وضع سیاسی این شبه جزیره به چهار قسمت تقسیم میشود: اول اسپانیا، دوم پرتغال، سوم ناحیۀ اندره که باقیماندۀ ملوک الطوایفی قدیم است، چهارم در جنوب شبه جزیره کوچک جبل الطارق که متعلق به دولت انگلیس است. مستعمرات اسپانیا سابقاً بسیار وسیعتر از امروز بوده، مستعمرات امروزی آن عبارت است از افریقای غربی (فرناندوپو یا گینۀ اسپانیا) و بخش شمالی مراکش. پایتخت اسپانیا مادرید (مجریط) است که 1115000 تن سکنه دارد
لغت نامه دهخدا
(اَ)
وادی الاراک قرب مکه است متصل بغیقه. نصر گوید اراک فرعی است پائین ثافل قرب مکه. (معجم البلدان). موضعی میان مکه و مدینه. (حبط ج 1 ص 134) ، سران دولت. (آنندراج)
نام ایستگاه شماره 19 راه آهن جنوب، واقع در 320 هزارگزی طهران، میان ملک آباد و سمنگان
لغت نامه دهخدا
(اَ)
درختی است که بچوب آن مسواک کنند. (منتهی الارب). درخت پیلو که از بیخ آن مسواک سازند. (غیاث اللغات). از بیخها و شاخهای آن مسواک سازند و برگهای آن بشتران چرانند و آنرا بهندی پیلو خوانند. (آنندراج). برگش در زمستان بریزد. درختی است از نوع شورگیاه. چوج. شجرهالسواک. درخت مسواک. (زمخشری) (دستوراللغه ادیب نطنزی). درخت شور. درخت شوره. حمض. و میوۀ آنرا خمط و جهاض (آنگاه که سبز باشد) وجهاد و بریر و مرد و کباث (میوۀ اراک نیک پخته و رسیده) گویند. درخت مسواک است، شجر او قریب بدرخت انار و برگش عریض و خزان نمیکند و خار دارد و گلش مایل بسرخی و ثمرش بقدر بطم و بعد از رسیدن سیاه میشود و با اندک حلاوت است، در اول گرم و در آخر ثانی خشک و جالی و محلل و مقطع و مفتح سده و جهت دفع رطوبات لزجه و ریاح غلیظه و ضماد مطبوخ او در روغن زیتون جهت تحلیل ورم رحم و بواسیر و سعفه و طبیخ او جهت عسرالبول و تنقیۀ مثانه و تخم او جهت تقویت معده و رفع اسهال بغایت نافع و ضماد برگ او محلل و مانع نزلات و ماشرا و نمله و مسواک کردن بچوب او جالی دندان و مقوی لثه و اکثار او مورث جوشش لهاه و سجح و مصلحش کثیرا و قدر شربتش از طبیخ تا نصف رطل و از تخمش تا سه درهم و بدلش صندل است. (تحفۀ حکیم مؤمن). از چوبش مسواک سازند، بن دندان سخت کند و بوی دهن خوش دارد. (نزهه القلوب). و ضریر انطاکی در تذکرۀ خود آرد: اراک و یسمی السواک عربی لم تذکره الیونان لانه من خواص الاقلیم الاول و مایلیه من الثانی یقرب من شجر الرّمان الّا ان ورقه عریض سبط لاینتثر شتاء شوک له زهر الی الحمره یخلف حباً کالبطم أخضر ثم یحمر ثم یسود فیحلو و هو حارّ یابس فی الثانیه أو یبسه فی الثالثه جلاّء محلل مقطع یفتح السدد و یقطع البلغم و الرطوبات اللزجه و الریاح الغلیظه و اذا غلی فی الزیت سکن الاوجاع طلاء و حلل أورام الرحم و البواسیر و السعفه و لایقوم مقام حبه فی تقویه المعده و فتح الشاهیه (؟) شی ٔ و ورقه یحلل و یمنع النوازل و الماشرا و النمله طلاء و دلک الاسنان بعوده یجلو و یقوی و یصلح اللثه و ینقیها من الفضلات و الاکثار منه یورث البثور فی اللهات و یسحج و تصلحه الکثیرا و الشربه من طبیخه الی نصف رطل و من حبه الی ثلاثه و بدله فی الجلاء الدیک بردیک و فی غیر ذلک الصندل - انتهی.
لغت نامه دهخدا
(کُ)
مرکز بخشی است در ایالت بوش دو رن فرانسه که در 17هزارگزی آرل در ساحل یسار رود رن واقع است و 8885 تن سکنه دارد. تجارت صابون و روغن زیتون و پنیر. کارخانه های کلاه سازی و کفش دوزی و فرشبافی و کالباس سازی دارد. دو پل زیبا بر روی رن دارد که یکی از آنها معلق و دیگری سنگی است. کلیسای سنت مارت متعلق بقرن دوازدهم میلادی که به سبک رومن بوده در سال های 1376 و 1449 میلادی بسبک گوتیک تجدید بنا شد. رجوع به قاموس الاعلام ترکی ذیل ’تاراسقون’ شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
یا الم (سن...) اسقف فرمی، قرب گائت در ایتالیا، بمائۀ پنجم میلادی. لمباردهای طرفدار آریوس ویرا با شکنجه های صعب بکشتند. ذکران وی در دوم ژوئن است
لغت نامه دهخدا
(اِ)
دیدیه. دانشمند هلندی و ادیب و فیلسوف. او یکی از علمای مشهور مائۀ پانزدهم میلادی است. مولد او بسال 1467م. در رتردام. پس از اکمال تحصیلات خود داخل سلسلۀ رهبانان شد و در بعض مدارس بتدریس پرداخت سپس او را بتعلیم پسر ژاک چهارم پادشاه اسکاتلند جدید گماشتند و علم و درایت او مشهور گردید و چون آثار و تألیفات وی منتشر شد بیشتر سلاطین وقت بجلب او بدربارهای خویش کوشیدند و چون در آن وقت اصلاح و تعدیل دین مسیحی لازم بنظر می آمد او در این معنی با لوتر معروف به مکاتبه پرداخت و آنگاه که لوتر دست بکار دعوت زد وی از مکاتبۀ با لوتر خودداری کرد و هم بر ضد وی چیزها نوشت و چون در همه تألیفات او حریت فکر و آزادی عقیده مشهود بود بیشتر از مؤلفات او از طرف واتیکان ممنوع و سوخته شد مخصوصاً در کتاب موسوم بمدح جنون که با همه اصناف بشری سر و کار دارد و انتقاد میکند، طایفۀ رهبانان خصومتی سخت با او پیدا کردند. مؤلفات او بزبان لاتینی است لکن به اکثر السنۀ اروپائی ترجمه و بکرات طبع شده است. در سال 1521م. در شهر بال در خانه دوست خود مدیر مطبعه ای، عزلت اختیار کرد و درآنجا بنشر آثار جغرافیائی بطلمیوس و بعض کتب قدیمۀیونانی مشغول گشت و در 1536 بدانجا وفات کرد. (قاموس الاعلام). او راست: کلﱡک و مدح دیوانگی. وی بزرگترین اومانیست های عهد رنسانس است. سبک تحریر و طرز تفکراو موجب شده است که ویرا بلقب ولتر لاتن میخوانند، آبیست از آب های غنی، بین آن و بین اضاخ مسافت یکشب راه است. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(اَ ءِ)
جمع واژۀ اریکه. تختها. سریرها. (غیاث اللغات) :
بمسند مه و آفتاب ارائک
عطارد بدیوان جاهش محاسب.
نظام قاری.
لغت نامه دهخدا
تصویری از ارائک
تصویر ارائک
جمع اریکه، تختها، سریرها، جمع اریکه، تخت ها اورنگ ها از پارسی
فرهنگ لغت هوشیار
از شمال محدود است به فراهان و از مشرق به خاک قم و از جنوب به محلات و از مغرب به کوه شازند، آب و هوای آن معتدل و زمستانهای آن بسیار سرد میشود، زراعت آن بیشتر دیم و آب آن از چشمه و قنوات است و رودخانه مهمی ندارد روفان دار چوج از درختان درختچه ایست از تیره اراکیها که فقط شامل یک گونه است. برگهایش متقابل و کمی گوشتالوست گلهایش سفید رنگ و کوچک و بشکل خوشه - که در انتهای شاخه ها قرار میگیرند - میباشد. میوه اش هسته و زرد رنگ است و آنرا کباث نامند و در صورتیکه نارس باشد سبز رنگ است که خمط یا جهاض نامیده میشود و خواص دارویی دارد. از برگ این گیاه شتران تغذیه میکنند و از ریشه آن که چوبی و ستبر است در قدیم مسواک درخت مسواک سجره السواک چوج
فرهنگ لغت هوشیار
جانوریست شبیه بملخ و کوچکتر از آن که پیوست بانگ کند صرار چهره ریسک چرخه ریسک گوزده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اراسه
تصویر اراسه
جمع اریس، کشاورزان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارایک
تصویر ارایک
جمع اریکه تختها
فرهنگ لغت هوشیار
درختچه ای است از تیره اراکی ها که فقط شامل یک گونه است. برگ هایش متقابل و کمی گوشتالو است، گل هایش سفیدرنگ و کوچک و به شکل خوشه که در انتهای شاخه ها قرار می گیرند، می باشد. میوه اش هسته و زردرنگ است و آن را کباث نامند و در صورتی که نا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جراسک
تصویر جراسک
((جَ سَ))
جیرجیرک، چزد، حشره ای شبیه ملخ اما کوچکتر از آن که صدای بلندی دارد و در اواخر خرداد و اوایل تیر شروع به خواندن می کند، جرواسک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارایک
تصویر ارایک
((اَ یِ))
جمع اریکه، تخت ها
فرهنگ فارسی معین
حشره ای سبز رنگ شبیه ملخ و کوچکتر از آن
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی را سوی زیبا که در باور عوام بر روی گنج خانه می سازد
فرهنگ گویش مازندرانی