- ار
- اگر، حرف شرط، گر، ار، سوسن زرد، گیاهی چندساله با برگ و ساقۀ بلند، گل های زرد و ریشه ای سرخ رنگ که مصرف دارویی دارد، وجّ، ویرج، اقارون
معنی ار - جستجوی لغت در جدول جو
- ار ((اَ))
- هرگاه، اگر، یا
- ار
- اره، وسیله ای با تیغۀ نازک فلزی دندانه دار و دستۀ چوبی یا فلزی که برای بریدن چوب، فلزات و مانند آن به کار می رود
برای مثال چو خستو نیاید میانش به ار / ببرّید و این دانم آیین و فر (فردوسی - ۲/۲۳۱)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مورب
شط العرب
عروسی
عروس
ارامنه
کادو، هدیه
ساعد
قدرشناس
معتبر
آکسیولوژیک
اعطا کردن
مناقصه
احتراما
مورد احترام، محترم
احترام، بزرگ داشت، حرمت، قدر
آرابسک
غرش تندر، نالیدن اشتر
جمع رزق، روزی، جیره
سراسیمه کردن، هراسیدن، ازترس گریختن
گلناکی، گلناک شدن زمین، خوارداشت، آک نمودن
جمع رزء، سوک ها، موژها، مصیبتها
جمع ارذل، فرومایه ترینان ناکس ترینان
پزوی
فرود زندگی: زندگی در کلانسالی که خرد به شایستگی در کار نیست
فرومایه کردن: ناکس گردانیدن فرومایه ترین ناکس ترین پزوی رذیل تر خوارتر زبون تر پست تر اخس دون تر فرومایه تر ناکس تر
لبریزشدن لب پر شدن
جمع رذل فرومایگان ناکسان دونان خسیسان
بیمار گرداندن