جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با ارمنیان

ارمنیانس

ارمنیانس
موضعی از ارمینیه بلسان روم و در عیون الانباء آمده که رومیان اهل آن بلد را تا آنگاه ارمن مینامیدند. (عیون الانباء ج 1 ص 78)
لغت نامه دهخدا

ارمنیاق

ارمنیاق
یکی از نواحی روم قدیم: و اما آن یازده ناحیت (از روم) که بر مشرق خلیج است نام وی این است: برقسیس، ابسیق، انطماط، سلوقیه، ناطلیق، بقلار، افلاخونیه، فیادق، خرشته، ارمنیاق، خالدیه، و هر یکی ازین ناحیتی است بزرگ با شهرها و دهها و حصارها و قلعه ها و کوهها و آبهای روان و نعمت بسیار و اندر هر یکی ازاین ناحیت سپاهسالاری بود از آن ملک الروم و با وی لشکر بسیار از سه هزار مرد تا شش هزار سوار مر نگاه داشتن ناحیت را. (حدود العالم). رجوع به ارمناک شود
لغت نامه دهخدا

ارمانیان

ارمانیان
بیونانی لاجورد است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا

ارمانیان

ارمانیان
جَمعِ واژۀ ارمانی، منسوب به ارمان:
ز پرده درآمد یکی پرده دار
بنزدیک سالار شد هوشیار
که بر در بپایند ارمانیان
سر مرز ایران و تورانیان
همی راه جویند نزدیک شاه
ز راه دراز آمده دادخواه...
برفتند یکسر بنزدیک شاه
غریوان و گریان و فریادخواه
بکش کرده دست و زمین را بروی
برفتند زاری کنان پیش اوی
که ای شاه پیروز جاوید زی
که خود جاودان زندگی را سزی
ز شهری بداد آمدستیم دور
که ایران ازین روی و زان روی تور
کجا خان ارمانش خوانند نام
ز ارمانیان نزد خسرو پیام...
فردوسی
لغت نامه دهخدا

ارمنین

ارمنین
گیاهی است بیابانی برگهایش شبیه برگ ابهل و بلندیش شبیه غلاف لوبیا جا داردتخمهایش سیاه و در طب بکار میرود
فرهنگ لغت هوشیار

ارمنین

ارمنین
بیونانی اسم نباتیست که بر دو نوع برّی و بستانی میباشد و بری او غیرمستعمل و بستانی او برگش شبیه ببرگ ابهل و ساقش مربع و بقدر نصف ذراع و غلاف ثمرش شبیه بغلاف لوبیا و مایل بطرف اسفل و تخمش سیاه و دراز و تخم برّی او مستدیر و اغبر، و گویند ارمنین درخت قلقلان است. در سیم گرم و محلل و جذّاب و یک درهم او با شراب بغایت محرک باه و ضماد مطبوخ او محلل اورام بلغمی و جاذب پیکان و خار از بدن و مخرج جنین و قطور او با عسل جهت قرحۀ چشم نافع است. (تحفۀ حکیم مؤمن). بلغت رومی انار صحرائی را گویند و بعربی رمان البرّی خوانند و بعضی درخت انار صحرائی را گفته اند و بعضی گویند اناردانۀ دشتی است که آنرا حب القلقل خوانند، قاف اول مکسور و ثانی مفتوح. (برهان). انار برّی. (سروری) (جهانگیری). انار دشتی. (رشیدی). قلقل. (اختیارات بدیعی). انار کوهی. (شعوری). قلقلان. قُلاقِل. حب القلقل. اناردانۀ دشتی. جودان. جودانه. گلنار پارسی
لغت نامه دهخدا

ارمیان

ارمیان
نورد بن سام (ابن نوح) را دو پسر بود: یکی را نام آذرباد و دیگر را ارمیان، و ایشانند که آذربایگان و ارمنیه بنامشان منسوبست، ونسل مردم این هر دو زمین به آذرباد و ارمیان ابنا نورد کشد والله اعلم. (مجمل التواریخ و القصص ص 149)
لغت نامه دهخدا