- اذمت
- حقوق، حرمت ها
معنی اذمت - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شکنجه
جمع ذمام و جج. ذمه حقوق حرمتها آبروها
آزار
نکوهش
رنج دادن، آزار دادن، آزار
بد گفتن از کسی یا چیزی، بدگویی، نکوهش
نکوهش، بدگفتن، بد گوئی
Bedevilment
мучение
Quälerei
катування
dręczenie
atormentação
tormento
atormentamiento
tourment
kwelling
การทรมาน
penyiksaan
تعذيبٌ
परेशान करना
עינויים
苦しめること
mateso
নির্যাতন
کفایت ضمانت، نتیجه ای که از تعهد حاصل شود، عهد پیمان ضمان زینهار یا اهل ذمه اهل کتاب از زردشتیان جهودان و ترسایان که در سرزمین مسلمانان زندگی کنند (با شروط ذمه)
دین وری