- ادون
- پست تر، نزدیک تر، کمینه تر، فرومایه تر
معنی ادون - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زیر، فرو
آنچه پایین چیز دیگر قرار دارد، زیردست، پست تر، پایین تر
پست تر، پایین تر
فروتر، پایین تر
عنصر بی رنگ گازی که از تجزبۀ رادیوم به دست می آید و در پرتودرمانی برای درمان سرطان به کار می رود
بیعانه
تون گلخن آتون گلخن گرمابه، تنور گچ پز و نان پز، کوره آهک پزان، آتشدان آهنین. تون گلخن آتون گلخن گرمابه، تنور گچ پز و نان پز، کوره آهک پزان، آتشدان آهنین
ترفند فریب
جمع داب
دردمندی، گناه بستن گناه بندی، خود درمانی، سرشیر گرفتن
تیره گون دودگون رنگ خاکستر تیره گون دودگون خاکستر رنگ خاک رنگ مایل به سیاهی نیلگون اغبر. یا خز ادکن. قره خز خزنیلگون خز بسیار نرم و تیره
درنگ کردن، بهانه جستن، به راه پدر رفتن پیروی از پدر
بغیر، بجز
نرم و نازک
اتم الکترولیت که حامل بار الکتریکی است
جمع اید، نیرو مندان چنین این چنین اینگونه، اکنون الحال
یکی از جامه های زنان (در ردیف سماخچه و پیرهن نام برند
سرشاری
مایل به سیاه، تیره رنگ
فراهم آورده شده، جمع آوری شده، ویژگی اشعار و مطالبی که جمع آوری کرده باشند
سست تر، آسان تر، پست تر، خوارتر
اکنون، زمان یا لحظه ای که در آن هستیم، این زمان، این هنگام، همین دم، در این وقت، اینک، ایدر، فی الحال، نون، کنون، الآن، فعلاً، عجالتاً، همیدون، همینک، الحال، بالفعل، حالا، ایمه، حالیا
این چنینبرای مثال بدو گفت نستیهن ایدون کنم / که از خون زمین را چو جیحون کنم (فردوسی - ۴/۵۶)
اینجا
این چنین
اینجا
کود دادن نیرو دادن با سرگین، زخم زدن به درخت، برکندن سنگ را
فراهم آورده شده، جمع آوری شده، تدوین شده
تون، گلخن، گلخن گرمابه، تنور گچ پز و نان پز، کوره آهک پزان، آتشدان آهنین
خسیس، ضعیف و سست گردیدن
پست، سفله، فرومایه، خسیس، مقابل فوق، پایین و فرود، غیر، سوا، جز. در این صورت لازم الاضافه است و در فارسی اغلب حرف با در اول آن درمی آورند و «بدون» می گویند
پایین، فرود
فرومایه، پست