- ادناس
- جمع دنس، آلوده ها، زشتخویان
معنی ادناس - جستجوی لغت در جدول جو
- ادناس ((اَ دُ))
- جمع دنس، آلوده به چرک، آلوده به زشتخویی
- ادناس
- دنس، افراد فرومایه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع جنس، گونه ها، کالاها جنس ها، جمع جنس. قسم ها نوع ها گونه ها، کاها متاع ها
فرانسوی فرمان، گماشته
بینی رفته، کنه از خرفستران
گران بیماری سخت بیماری، لاغرکردن لاغرشدن نزاریدن
کالاها
ورتنیدن (تغییر دادن) پیر دختر شدن
انس و الفت دادن
جنس ها، کالاها، متاعها، جمع واژۀ جنس
انس دادن، انس گرفتن، چیزی را دیدن و احساس کردن، صدا را شنیدن
جمع جنس، قسم ها، نوع، گونه ها، کالاها، امتعه
انس دادن، انس گرفتن، دمسازی
نزدیک شدن، فرو هشتن، آویزان کردن، نزدیک شدن زایمان، جمع دنی، فرومایگان
مردمان
انس ها، مردم ها، بشرها، انسان ها، جمع واژۀ انس
پایین تر، کمترین، پایین ترین، ضعیف تر، پست تر، زبون تر، افتاده تر
نزدیک شدن
نزدیک شدن