جدول جو
جدول جو

معنی ادمان - جستجوی لغت در جدول جو

ادمان
جمع ادم، گند مگونان پیوسته و همواره و دایم کاری را کردن، یا ادمان خمر. پیوسته شراب نوشیدن مداومت در شراب خوارگی دایم الخمر بودن
فرهنگ لغت هوشیار
ادمان
مداومت کردن در انجام کاری، پیوسته شراب خوردن، شراب خوری مداوم
تصویری از ادمان
تصویر ادمان
فرهنگ فارسی عمید
ادمان
((اِ))
پیوسته و دایم کاری را کردن
تصویری از ادمان
تصویر ادمان
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رادمان
تصویر رادمان
(پسرانه)
دارمان، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سرداران خسروپرویز پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شادمان
تصویر شادمان
(پسرانه)
خوشحال، مسرور، نام برادر شیرویه، پسر خسروپرویز پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شادمان
تصویر شادمان
مسرور
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از یادمان
تصویر یادمان
اثر، نشانه، خاطره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شادمان
تصویر شادمان
خوشوقت، خرم، شادمنش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شادمان
تصویر شادمان
شاد و خوشحال، خوش و خرم، با شادی و خوشحالی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شادمان
تصویر شادمان
((نِ))
شاد، شادان، خوشحال، از روی شادی با خوشحالی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یادمان
تصویر یادمان
آن چه برای یادبود کسی یا روی دادی ساخته می شود، مراسمی که برای یادبود کسی یا چیزی برپا می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شادمان
تصویر شادمان
Jovial, Jubilant
دیکشنری فارسی به انگلیسی
жизнерадостный , ликующий
دیکشنری فارسی به روسی
жвавий , радісний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
欢乐的 , 欢欣的
دیکشنری فارسی به چینی
प्रसन्न
دیکشنری فارسی به هندی
陽気な , 喜ばしい
دیکشنری فارسی به ژاپنی
ร่าเริง
دیکشنری فارسی به تایلندی
আনন্দিত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از اثمان
تصویر اثمان
جمع ثمن و ثمین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادران
تصویر ادران
چرکینی، خشک شدن
فرهنگ لغت هوشیار