- ادمان
- جمع ادم، گند مگونان پیوسته و همواره و دایم کاری را کردن، یا ادمان خمر. پیوسته شراب نوشیدن مداومت در شراب خوارگی دایم الخمر بودن
معنی ادمان - جستجوی لغت در جدول جو
- ادمان
- مداومت کردن در انجام کاری، پیوسته شراب خوردن، شراب خوری مداوم
- ادمان ((اِ))
- پیوسته و دایم کاری را کردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مسرور
اثر، نشانه، خاطره
خوشوقت، خرم، شادمنش
شاد و خوشحال، خوش و خرم، با شادی و خوشحالی
آن چه برای یادبود کسی یا روی دادی ساخته می شود، مراسمی که برای یادبود کسی یا چیزی برپا می شود
Jovial, Jubilant
жизнерадостный , ликующий
jovial, jubelnd
жвавий , радісний
wesoły, radosny
欢乐的 , 欢欣的
jovial, jubilante
gioviale, giubilante
jovial, jubiloso
jovial, jubilant
joviaal, jubelend
प्रसन्न
riang, gembira
سعيدٌ
유쾌한 , 기쁜
陽気な , 喜ばしい
neşeli, coşkulu
furaha
ร่าเริง
আনন্দিত
خوش باش
جمع ثمن و ثمین
چرکینی، خشک شدن