- ادقاق
- باریک کردن، نیکو کوفتن، گوسبند بخشیدن
معنی ادقاق - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
حق گفتن
جمع درقه، سپرهای چرمین
جام آگندن پر کردن جام، شتاباندن
شمشیر کشیدن از نیام، به هم خوردن دندان ها از سرما
جمع زق، خیک های می
دادرسی، دادگری
کوفتگی، شکستگی شکستن
خوارزمی چاپلوس، انیشه (جاسوس) سخن چین (نمام)، هرزه گوی نمام سصخن چین ساعی
مطالبۀ حق کردن
چوبکوب کوبنده، آرد فروش باریکی، خرده ریز ریزه تراشه آرد فروش باریکی، باریک دقیق، خرده ریز
بسیار کوبنده، آردفروش، گازر
دقیق ها، باریک، جمع واژۀ دقیق