معنی احقاق - فرهنگ فارسی معین
معنی احقاق
- احقاق((اِ))
- مطالبه حق کردن، به حق حکم کردن
تصویر احقاق
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با احقاق
احقاق
- احقاق
- بر حق بداشتن. (تاج المصادر). بحقیقت بدانستن. (تاج المصادر). درست دانستن و یقین کردن امری را. (منتهی الارب).
لغت نامه دهخدا
احقاب
- احقاب
- بر ترک خود سوار کردن، جمع حقیق، سزاواران، جمع حقب، زمان های دراز
فرهنگ لغت هوشیار