لاف زن، کسی که بسیار لاف می زند و کاری از او بر نمی آید نوعی وسیلۀ بازی چوبی به اندازۀ تخم مرغ با نوک فلزی، که با کشیدن نخی که به دور آن پیچیده شده، روی زمین دور خود می چرخد
لاف زن، کسی که بسیار لاف می زند و کاری از او بر نمی آید نوعی وسیلۀ بازی چوبی به اندازۀ تخم مرغ با نوک فلزی، که با کشیدن نخی که به دور آن پیچیده شده، روی زمین دور خود می چرخد
رونده، گذرنده، آنچه درگذرنده باشد گردآلود، خاکی رنگ، تیره رنگ گرگ به جهت رنگ تیرۀ آن، پستانداری وحشی و گوشت خوار شبیه سگ اما از آن قوی تر و درنده تر که در موقع گرسنگی به چهارپایان و حتی به انسان حمله می کند، سمسم، ذئب، سرحان، ذیب
رونده، گذرنده، آنچه درگذرنده باشد گردآلود، خاکی رنگ، تیره رنگ گُرگ به جهت رنگ تیرۀ آن، پستانداری وحشی و گوشت خوار شبیه سگ اما از آن قوی تر و درنده تر که در موقع گرسنگی به چهارپایان و حتی به انسان حمله می کند، سَمسَم، ذِئب، سِرحان، ذیب
چیزی باشد که از چوب تراشند و اطفال ریسمانی در آن پیچند و از دست رها کنند تابر زمین گردان شود. (برهان) (ناظم الاطباء). رجوع به بادفر و مترادفات آن در بادآفراه شود. بازیچه ای است طفلان را. (انجمن آرا)
چیزی باشد که از چوب تراشند و اطفال ریسمانی در آن پیچند و از دست رها کنند تابر زمین گردان شود. (برهان) (ناظم الاطباء). رجوع به بادفر و مترادفات آن در بادآفراه شود. بازیچه ای است طفلان را. (انجمن آرا)